هنروتجربه- کامبیز حضرتی: نشست نقد و بررسی فیلم مستند «او مثلهیچکس نیست» به کارگردانی سیدهادی موسوی روز چهارشنبه چهاردهم آذرماه در خانه هنرمندان برگزار شد. در این نشست سیدهادی موسوی کارگردان و همایون امامی منتقد و فیلمساز حضور داشتند.
سید هادی موسوی در ابتدای این نشست عنوان کرد:«از سال ۹۳ و در جریان پژوهشی درباره صدیقی با علیاکبر صنعتی و منش و روحیات او آشنا شدم. میدانستم که او در یتیمخانه بزرگ شده و این موضوع میتوانست برای ساخت یک مستند جذاب باشد ولی من به آن اکتفا نکردم. وقتی با استاد بیشتر آشنا شدم و افراد مختلف را ملاقات کردم و به مطالعه درباب او پرداختم دست به ساخت این مستند زدم.استاد صنعتی شخصیتی قدردان است. وقتی او از یتیم خانه، وارد مدرسه کمالالملک میشود در کنار آدمهای ثروتمندتر و سرشناستر قرار میگیرد. اما او همیشه صنعتی باقی میماند و خودش را از مردم جدا نمیکند. وقتی صنعتی به مدرسه کمالالملک میرسد میبیند از کمالالملک خبری نیست. صنعتی میرود و او را در نیشابور میبیند. او حتی تنها کسی است که مدام به صدیقی- که قسم خورده بود دست به تیشه و قلم نزند- سرمیزد. اگر کسی میخواست کتابی برای او بنویسد، او صدیقی را برای این کار پیشنهاد میداد. ما با انسان ویژهای روبهرو هستیم که در کنار هنر، منش خاص و والایی دارد.»
او در ادامه صحبتهایش درباره رویکرد خود در تولید این مستند توضیح داد: «همه هدف من نزدیک شدن به دنیای استاد صنعتی است. برای ساخت مستند درباره شخصیتهایی چون صنعتی که قرار است مردم او را بشناسند، باید از زندگی تا مرگشان پیش رویم.در این مسیر سعی کردم به لایههای پنهان او نزدیک و با او همگام شوم تا از بیرون استاد صنعتی را داوری نکنم. وقتی قرار شد تولد و مرگ این استاد را نشان دهم، در نهایت به این نتیجه رسیدم که نگاه از درون به صنعتی داشته باشم. در این مستند نسخه نپیچیدم و فقط طرح سوال کردم. »
موسوی در پاسخ به سوالی پیرامون موسیقی و تدوین فیلم، در اینباره عنوان کرد:«در موسیقی فیلم متاسفانه مشکلات فنی رخ داد. در این رابطه شخصا منتقد موسیقی فیلم خودم هستم. اما در تدوین مساله به صورت دیگری است. بعد از مرحله تحقیق و پژوهش سراغ فیلمنامه، نریشن و مصاحبهشوندهها میروم و آنها را انتخاب میکنم. حتی تدوین را روی کاغذ انجام میدهم و سپس آن را به دست تدوینگر میسپارم تا نهایی شود. »
سید هادی موسوی:فیلم یک مستند مشاهدهگر نیست.معمولا فیلمهای پرتره که خودش را در یک حوزه محدود میکند، دور از داستانگویی است. این فیلم در اکرانهای شهرستانها و تهران استقبال خوبی داشته است. چون سعی داشتم فیلم را برای مخاطب پرکشش کنم. دوست داشتم به مخاطب بگویم که صنعتی و آثارش بسیار مهم هستند
این مستندساز همچنین درمورد دلایل رویکرد بازسازی در این مستند توضیح داد: «فقدان متریال لازم در فیلم مرا به سمت بازسازی برد. در این شرایط مساله عدم امکان دسترسی به منابع آرشیوی هم وجود دارد. دوست داشتم کودکی صنعتی را بازسازی کنم، چون قرار است در ادامه فیلم به آثار صنعتی برسیم. آثار او ریشه در منطقه جغرافیایی، تولد و رفتارها و باورها و فقر و تنگدستی او دارد. صنعتی را از آثارش و آثارش را نمیتوانیم از او جدا کنیم. صنعتی با آثارش این کوکی را متجلی کرده و با اینها بزرگ شدهاست. دوست داشتم از تولد تا مرگ او را پیش بروم چون متاسفانه تاکنون آثار زیادی درباره شخصیتهای خودمان نساختهایم.»
موسوی در بخش دیگری از صحبتهایش با تاکید بر این نکته که:«دوست داشتم مخاطب بعد از تماشای فیلم با منش صنعتی آشنا شود» گفت:« او تنها زمانی از مسیرش خارج میشود که در این دنیا نیست. برای همین به تمام زندگی او پرداختم. سعی کردم علاوه بر اطلاعات مختلف زندگی او به ادوار مختلف تاریخی توجه کنم. این شرایط عمومی بر زندگی او و کارهای صنعتی اثرگذاشته است. راه شناخت خوب صنعتی این است که او را دنبال کنیم که از کجا آمده است. اگر کودکی او را کنار بگذاریم چه چیزی از او میماند؟سعی کردم علاوه بر اطلاعات مختلف زندگی او، به ادوار مختلف تاریخی نیز توجه کنم. این شرایط عمومی بر زندگی و کارهای صنعتی اثرگذاشته است. برای شناخت خوب صنعتی این است که او را در ادوار مختلف دنبال کنیم.»
این مستندساز درباره شیوه گفتوگوهای فیلم هم بیان کرد: «در مصاحبهها روی سبک و سیاق صنعتی توجه کرده و با اساتید اهل هنر روی تابلوها متمرکز شدیم. من با همه مصاحبهشنوندهها جز آیدین آغداشلو ساعتها صحبت و گفتوگو کردم. این فیلم طی یک سال و نیم با خون دل ساخته شد.جلب کردن اعتماد خانواده سوژه کار سادهای نیست تا اطلاعات و آرشیوهایشان را به من بسپارند.»
او درباره ویژگی مستندش گفت:«فیلم یک مستند مشاهدهگر نیست.معمولا فیلمهای پرتره که خودش را در یک حوزه محدود میکند، دور از داستانگویی است. این فیلم در اکرانهای شهرستانها و تهران استقبال خوبی داشته است. چون سعی داشتم فیلم را برای مخاطب پرکشش کنم. دوست داشتم به مخاطب بگویم که صنعتی و آثارش بسیار مهم هستند. ما در گالریها با آثاری مواجه میشویم که هر تکهاش مربوط به جایی است. اما صنعتی با هویت است و ریشه آن در کودکی است.»
در ادامه این نشست همایون امامی بیان کرد: « من دو سه ماه است که با سیدهادی موسوی آشنا شدم و او را انسانی شریف و جستجوگری در کار خودش دیدم. او در عین حال به دنبال کشف حقیقت است و به دنبال کسانی است که به این آب و خاک خدمت کردهاند و قدردان آنها است و حق پیشکسوتانش را فراموش نمیکند. مستندهای شخصیتنگار او به پاس جانسوختگان ادب و هنر این دیار است. بدون تعارف این ویژگی سیدهادی موسوی مرا وادار به احترام میکند.»
این منتقد درباره وجوه این مستند اشاره داشت: «مستند «او مثل هیچکس نیست» پیگیرانه به دنبال طرح کردن اطلاعات درباره کسی است که فیلمساز قصد دارد از او فیلم بسازد. جز نگر بودن اطلاعات که از کتابها و مقالات مختلف جمعآوری شده ویژگی بارز فیلم است و در مصاحبهها رعایت شده. اما این اطلاعات گردآوری شده و پژوهشی روی آنها صورت نگرفتهاست.»
امامی ادامه داد: «او اطلاعات را با شوق گردآوری میکند ولی برای پژوهش نیازمند به دید بازتری است و باید وسیعتر به صنعتی نگاه کرد. اهمیت صنعتی در تابلوها، مجسمهها و سمتگیری مردمی اوست. اما این که اوج این هنر را به فقر مالی و یتیم بودن او سنجاق میکنیم و از او یک مظلوم بسازیم، کار درستی نیست. در حالی که چرا صنعتی را در پهنه نقاشی زمان خود مطرح نمیکنیم؟ یا او را نقادی نمیکنیم؟ این اشکال در بزرگان سینمای مستند ما وجود دارد. اینها عظمت صنعتی را رها میکنند و به یتیم بودن او میپردازند. هیچ مستندی او را منفک از دوران کودکی و در زمینه هنر مطرح نمیکند. این رفتار جفایی است که درحق صنعتی روا داشتیم. ما او را در اوج عظمتاش که هنر نقاشی است، دنبال نمیکنیم. بدون توجه به هنر صنعتی این رفتار ادای دین به استاد نیست، بلکه نقادی او در سپهر تندیسگری ایران یک ادای دین واقعی به او است. »
امامی درباره وجه اطلاع دهنده این مستند هم توضیح داد: «فیلمساز با جزئینگری کار را خوب پیش میبرد اما این جزیی نگری کار دست فیلمساز میدهد و رویکرد فیلم اطلاعاتی میشود. یعنی بازنمایی جای بازآفرینی را در فیلم میگیرد. مثلا اگر از رامبراند صحبت میشود، تصویر روامبراند نمایش داده شده و این شکل از تصویرسازی مکانیکی به فیلم لطمه زده است.»
او افزود:«تلاش او رفتن به سمت بازسازی است. این کار او را از اطلاعات فراتر میبرد اما رویکرد اطلاعاتی او بر فیلم حاکم است. برای همین برای اطلاعات شان بیشتری قائل است. فیلم کماکان وابسته به اطلاعات است، انگار گفتار شکل گرفته و تصاویر را روی آن چیدهایم. این مسایل در محتوا جای نقد داشت. »
همایون امامی:این اشکال در بزرگان سینمای مستند ما وجود دارد. اینها عظمت صنعتی را رها میکنند و به یتیم بودن او میپردازند. هیچ مستندی او را منفک از دوران کودکی و در زمینه هنر مطرح نمیکند. این رفتار جفایی است که درحق صنعتی روا داشتیم
او همچنین اشاره داشت: «به سهم خودم معتقدم حرفهای من اگرهم خطا باشد، میتواند منجر به تجربهاندوزی در کارهای بعدی موسوی شود. این فیلم با یک زاویه باز اطلاعات همراه است. تعدد دورهها باعث میشود به عمق نرویم و همدلی مخاطب را برنمیانگیزیم. چون نیازمند عمق بیشتر برای همدلی بیشتر هستیم.»
امامی در نقد فنی این مستند بیان کرد: «وقتی فیلمی میسازیم که تصاویر آرشیوی دارد باید تصاویر آن بالانس باشد. نورهای تند و رنگهای تند صحنه در لحظات بازسازی و تصاویر مصاحبههای فیلم با جنس تصاویر آرشیوی در تضاد قرار میگیرد.»
این منتقد همچنین درباره موسیقی فیلم که کارگردان هم به آن اشاره داشت، عنوان کرد: «از موسیقی در فیلم استفاده مفرط شدهاست. به طوری که دیگر آن موسیقی شنیده نمیشود. علاوه بر آن از شاتهای آرشیوی تهران قدیم در فیلم استفاده زیاد میشود. در بخشهای بازسازی به جای حسی بودن تجسمی برخورد شده است. درحالیکه به جای صراحت باید از ایجاز و ایهام و به جای اطلاعات دادن به همدلی توجه میکرد. جا دارد تدوین فیلم بازنگری شود. بعضی از تمپوهای فیلم درست نیستند. مثلا در صحنه نخریسی مادر باید تمپو طولانیتر میشد تا همدلی مخاطب را برمیانگیخت. آرزومندم موسوی با جزنگری و توجه دقیقی که دارد به سمت پژوهش بیشتر پیش برود.»