یک فیلم عجیب و جذاب. یک فیلم عجیب و جذاب و شوم. فیلمی برای ترسیدن، برای ترشح آدرنالین برای لذت بردن از تصویر و برای غوطه ور شدن در برداشتی نا منتظره از زندگی و مرگ. این همان چیزی بود که سینمای ایران احتیاج داشت. در سال خوش سینمای تجاری و فروش هایی که در شکستن هایی که در شکستن رکوردها با هم رقابت می کنند سینمای ما به یک فیلم مهم احتیاج داشت. در سال جولان طبقه حساس و معراجی ها، شهر موش ها و آتش بس و رد کارپت نمکین عطاران، فیلمی می خواستیم برای احیای اعتبار دیرین سینمای ما. فیلمی برای این که به یادمان باشد وارث سینمایی هستیم که در جشنواره های جهانی جایگاه ویژه ای دارد. درست در زمانی که تلالو موفقیت خارق العاده جدایی نادر از سیمین رو به خاموشی است و کمتر کسی هم جایزه فیلمنامه قصه ها از ونیز را جدی گرفته است.
ماهی و گربه به ما گوشزد کرد که هنوز سینمای ما می تواند از دروازه های ناشناخته عبور کند. ماهی و گربه به ادعای متن ابتدای فیلم از یک داستان واقعی آغاز می شود:
صاحبان یک رستوران در شمال کشور چند جوان را کشته و گوشت آنها را چرخ کرده و با آن کباب برای مشتریانشان درست کرده اند! فیلم از چنین نقطه هول انگیزی آغاز می شود و با دایره های مکرر متحد المرکز که مدام شعاع کوچکتری پیدا می کنند لحظه به لحظه به کانون اصلی داستان نزدیک می شود.
ماهی و گربه در دو هفته ای که اکران محدودی در سینماهای تهران را تجربه می کند به جنجالی ترین و پربحث ترین فیلم سال سینما بدل شده است. اشتیاق کم نظیر دانشجویان برای دیدن این تجربه بصری عجیب که هیچ ستاره ای در کادر خود ندارد و در یک برداشت ۱۴۰ دقیقه ای ساخته شده است بلیت های فیلم را ساعت ها قبل از سانس های فیلم تمام می کند. در شبکه های مجازی به دیدن فیلم تشویق می شوند و از آن به عنوان مهم ترین پدیده سینمایی این چند سال یاد می شود. ماهی و گربه هر چند در بطن خود محتوایی فلسفی را حمل می کند و تعریضی سخت و عجیب و خارج از فهم عموم به مفهوم جهان های موازی و دنیای هولو گرافیک است اما به یمن فضای وهم انگیز خود و اجرای ماهرانه و عجیب فیلمساز به پدیده ای محبوب و پرمخاطب بدل شده است. از این زاویه فیلم به نوعی خصوصیات مهم سینمای پست مدرن را یدک می کشد. یعنی گریز از تفسیر. یا حداقل دشوار بودن تحلیل معنایی از فیلم. همانطور که فیلم های بزرگ پست مدرن مثل مالهالند درایو و یا مرشد و درون لوین دیویس از تحلیل می گریزند. فیلم از طرفی همچون همتایان بزرگ جهانی اش جذاب است و داستان سخت خود و شیوه غریب روایتی خود را به صورتی تماشایی عرضه می کند. اکثر بازیگران فیلم جوانانی امروزی هستند که فرسنگ ها دور از شیوه پر طمطراق بازیگری ایرانی و با درکی درست از نقش خود روی پرده ظاهر شده اند و توانسته اند در ماراتن ساخت فیلم در یک برداشت سربلند بیرون بیایند.
فیلم درخشان و عجیب شهرام مکری فیلمی است برای لذت بردن از مفهوم تصویر و روایت بدون آنکه تماشاگر در چرخ دنده روابط علت و معلولی خرد شود و البته تنها نقض غرض فیلم در انتهاست که ترانه دلنشین امید نعمتی سبک بصری غریب فیلم را کمی به سوی دالان تنگ مفهوم ذهنی مورد نظر تماشاگر هل می دهد و نمی گذارد تا تماشاگر بدون دخالت کارگردان برداشت شخصی خود را از این ماراتن نفسگیر ۱۴۰ دقیقه ای داشته باشد.
این تجربه هولناک سینمایی را از دست ندهید.