بالاخره اکران‌های گروه سینمایی “هنر و تجربه” کار خود را با فیلم ‌های تجربی آغاز می‌کند تا شاهد اکران فیلم‌ هایی باشیم که تاکنون نتوانسته‌اند در چرخه اکران سینمای ایران قرار بگیرند؛ فیلم‌هایی که وجه غالب کارشان تجربی بودن‌شان است.
به گزارش پارس توریسم، فیلم « بیداری برای سه روز » را مسعود امینی ‌تیرانی ساخته و پرویز پرستویی در آن ایفای نقش کرده است. مسعود امینی تیرانی در گفت وگویی با بهاءالدین مرشدی در روزنامه فرهیختگان از اکران «هنر و تجربه» و حضور پرستویی در فیلمش در آستانه اکران این فیلم ‌ها می‌گوید.

‌فیلم شما جزء اولین فیلم‌هایی است که در «هنر و تجربه» اکران می‌شود. این سرگروهی چه کمکی می‌تواند به سینمای تجربی کند؟
هر امکانی که فراهم شود تا بخشی از این تجربیات که در محدوده معمول سینما قرار نمی‌گیرد نشان داده شوند قاعدتاً قدمی مثبت برای دیده شدن این نوع فیلم ‌ها است. هر سال تعدادی از فیلم ‌هایی که تجربیاتی را در زبان سینما ارائه می‌دهند، تولید می‌شود، اما این فیلم‌ها به‌طور معمول به دلایل مختلف امکانی برای دیده شدنشان فراهم نمی‌شود. یکی از دلایل این است که اکران سینمای ما دارای شرایط قدیمی‌ است و به روز نشده، با تعداد محدود سالن‌های سینما که باعث می‌شود به بحث تجربه‌ های زبانی سینما توجه نشود. همه این دلایل باعث می‌شود این فیلم‌ ها امکان دیده شدن نداشته باشند. کسانی هم که این فیلم ‌ها را می‌سازند شاید خیلی به این موضوع توجه نکنند تا این فیلم ‌ها با اکران گسترده رو به ‌رو شود. لازم است شرایطی در شکل‌های مختلف، متفاوت و متنوع فراهم شود تا این فیلم ‌ها با مخاطبانی که دوست دارند این تجربیات را ببینند روبه‌رو شود. اگرچه در سال‌های مختلف و به شکل ‌های متفاوت در مورد این مسائل درباره‌شان صحبت شده است ولی به نظر می‌رسد فعلا به مرحله‌ای رسیده که ستاد لازم تشکیل شده و اتفاق جدیدتری در حال رخ دادن است که از این نظر قدم مهمی است و امیدواریم مستمر و مثمر باشد.

شما به استمرار این حرکت اشاره می‌کنید. چه اتفاقاتی باید رخ دهد تا این حرکت استمرار داشته باشد، این درحالی است که این حرکت در سال‌های گذشته هم اتفاق افتاده اما ادامه پیدا نکرده است؟
دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایل آن، این است که نگاه معمولی به فیلم‌هایی که در سینما ها اکران می‌شود به این فیلم ‌ها نشود. به نظرم بسیاری از فیلم‌ هایی که در اکران معمول سینمای ایران قرار می‌گیرند و اکران می‌شوند وقتی همه هزینه‌ ها و درآمدهای‌ شان محاسبه شود، می‌بینیم تقریبا بسیاری از فیلم‌ها سود ده نیستند و می‌توانند شرایط حداقلی هزینه ‌هایشان را جبران کنند. باید متوجه باشید که فیلمی که زیاد می‌فروشد قاعدتاً باید هزینه ۵۰۰ میلیونی داشته باشد تا با فروش سه میلیارد سود‌آور شود. اما فیلمی که برایش ۱۲ میلیارد هزینه شده است و پنج میلیارد فروش در سینما ها و همچنین بسیاری هزینه‌ های پنهان دارد که هیچ‌گاه در سینما حساب نمی‌شود، عملا جزء فیلم‌ های زیان‌ ده است. با این دیدگاه اگر به این دسته از فیلم ‌های هنری و تجربی نگاه شود و بخواهیم به این‌گونه آنها را هم حساب کنیم ممکن است به نظر برسد این فیلم‌ها زیان‌ده هستند اما به اعتقاد من این نوع فیلم ‌ها بخشی از سرمایه ‌های سینمای ما به شمار می‌روند. ممکن است درآمد حداقلی داشته باشند ولی توجه و حمایت از این فیلم‌ها باعث می‌شود فیلم‌ های متنوع‌تری در بدنه اصلی سینما شکل بگیرد. تا زمانی که بدنه مدیریتی دنبال این نوع دیدگاه باشد که «آ» تومان هزینه شده و «ب» تومان از فروش این فیلم ‌ها به دست آمده این نوع نگاه، به شکست منتهی می‌شود. نکته دیگر اینکه لازمه این نوع اکران فیلم‌های تجربی این است که در اتمسفر قرار گیرند. این اتمسفر شامل فضای مجازی، گفت‌وگو‌ها، دعوت از مخاطبان خاص، انتشارات خاص و ادبیات همراه‌شان است تا تبدیل به یک جریان شوند و به نظر برسد در آن اتمسفر دارند جواب می‌دهند. با نگاه حداقلی که در یک یا پنج سالن، ۱۰۰ نفر به تماشای این فیلم‌ها بیایند و بعد بخواهیم محاسبه کنیم که این ۱۰۰ نفر آیا سود ‌ده بوده یا نبوده‌اند، واضح است که خیلی از این فیلم‌ها به دلایل مختلف فروش بالایی نخواهند داشت. از نظر من اینها دلیل بدی برای اکران نیست، چون ۷۰ درصد فیلم ‌هایی هم که در سینمای اصلی اکران می‌شوند، چنین وضعیتی را دارند، پس چرا در مورد آنها چنین مقایسه‌ای نمی‌شود و با این دید به آنها نگاه نمی‌کنیم.

به نظر شما آسیب‌هایی که اکران «هنر و تجربه» با آن دست به گریبان است، چیست؟
یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایش این است که سال آینده به دلیل اینکه دولت امتیازهایی برای این نوع اکران در نظر گرفته بخشی از بدنه سینما برای این بخش فیلم تولید کند. یعنی اصالت ‌های اصلی زبان سینما که باید به شکل ناخودآگاه و خودجوش رخ دهند به فیلم ‌های سفارشی تبدیل شوند که اصالت تجربه را ندارند و در نتیجه تنها برای استفاده از امتیاز‌های این بخش ساخته می‌شوند. این آسیب باعث می‌شود فیلم‌ ها به مرور سیر نزولی پیدا کنند. این موضوع را به این دلیل می‌گویم که مدیریت سال‌های قدیم ما همیشه این مساله را همراه خودش داشته و بدنه مخاطبان و مطبوعات هم به آن دامن زده‌اند که در نتیجه بسیاری از عناوین و مفاهیم ساخته می‌شوند ولی به شکل بد و بالطبع به ضد ارزش تبدیل می‌شوند. مثل سینمای معناگرا که زمانی تجربه خوبی درباره آن اتفاق افتاد ولی وقتی تبدیل به توصیه شد تا این نوع فیلم ‌های معناگرا ساخته شوند در سال‌های بعد باعث شد فیلم‌ هایی تولید شوند که اصلا معناگرا نباشند و در نتیجه تبدیل به ضد ارزش شوند و نگاه منفی روی آنها باشد. باید از این مساله جلوگیری شود که سال آینده به دلیل امتیازهایی که داده می‌شود به این دلیل این نوع فیلم‌ ها تولید نشوند.

در اکران «هنر و تجربه» فیلم‌های مستند و کوتاه هم راه پیدا کردند، آیا واقعا این گونه فیلم ها هم باید در این حوزه قرار گیرند یا باید یک دسته‌بندی جداگانه و شرایط اکران دیگری برای آنها فراهم شود؟
قاعدتاً این فیلم‌ ها هم حق دیده شدن دارند. چرا نباید شرایطی برای دیده شدن فیلم ‌های کوتاه و مستند یا تجربی مهیا شود؟ همه این فیلم ‌ها حق دارند که دیده شوند. این حق ممکن است یک اکران محدود باشد یا یک اکران بزرگ. حالا اینکه این‌ها کنار هم قرار بگیرند یا نه و اینکه برنامه‌ریزی اکران این نوع فیلم‌ ها دارای اشکال هست یا نیست بحث دیگری است که من ترجیح می‌دهم درباره آن صحبت نکنیم و امیدوار باشیم که قدم‌ های مثبتی که برداشته‌اند ادامه پیدا کند و کمک کنیم تا شکل‌های جدیدتر و به‌روزتر و بدون اشکال ایجاد شود.

شما از سینمای تجربی به‌گونه‌ای صحبت می‌کنید که این نوع فیلم‌ها در زبان سینما تجربه‌های متفاوتی ارائه می‌کنند. با فیلم «بیداری برای سه روز» چه تجربه‌ای در زبان سینما داشته‌اید؟
وقتی از یک کار تجربی صحبت می‌شود شاید خیلی با صراحت نتوانیم درباره‌اش حرف بزنیم که چه اتفاقی به لحاظ تجربی رخ می‌دهد؛ مجموعه‌ تجربیات است. در «بیداری برای سه روز» به نظرم تجربه‌ای که تا به حال رخ نداده بود در بازیگری بود. گروه تولید، کارگردانی و بازیگران سه روز در کنار هم قرار گرفتند و همه واکنش‌هایی که نسبت به هم داشتند بخشی از بدنه فیلم را شکل داد. می‌شود گفت در همان زمانی که فیلمنامه نوشته می‌شد همزمان اجرا هم می‌شد و فاصله‌ای بین این دو وجود نداشت. شاید تلاش دوباره‌ای برای این رخ داد که به واقعیت دوباره نگاه کنیم و فکر کنیم چطور می‌شود آن بخش از درام واقعی‌ای که در زندگی با آن روبه‌رو هستیم به شکل بداهه مقابل دوربین رخ دهد و همزمان داستانی ساخته شود. به نظرم این یکی از نکات بود و همچنین تجربه فرم، فیلمبرداری، نقش و موقعیت‌ها و تجربه کارگردانی‌ای که برای من داشت، چالشی که در موقعیت با خود فیلم داشتیم و… می‌تواند تجربیات زبانی این فیلم به شمار برود. اینها در کنار این بود که ما به یک مفهوم و زبان مشخص فکر می‌کردیم و من دلم نمی‌خواست آن مضمون و مفهوم به شیوه معمولی که سینما با آن روبه‌رو می‌شود ساخته شود. دلم نمی‌خواست به سمت سینمایی که قصه جای دیگری نوشته می‌شود و بعد ساخته می‌شود بروم. می‌خواستم به آن مضمون به شیوه جدیدی نگاه شود.

در یک فیلم تجربی از یک بازیگر حرفه‌ای سینما استفاده کرده‌اید؛ پرویز پرستویی در یک کار تجربی بازی کرده است. واکنش او در این فیلم چه بود و چقدر در ساختار کلی فیلم با مسیر هماهنگ بود؟
آقای پرستویی و خانم گلستانی یک هوشمندی بزرگ و در عین حال جسارت داشتند که پذیرفتند در یک موقعیت غیرقابل پیش‌بینی در مقابل دوربین قرار بگیرند. ممکن است همه وقتی درباره فیلم حرف می‌زنند بیداری سه روزه مهم‌ترین نکته کار باشد. ولی همه جا گفته‌ام که این یک تجربه فیزیکی بود که آیا می‌توانند سه روز پشت سر هم بیدار بمانند یا نه. اما چیزی که خیلی مهم‌تر بود پذیرش این موقعیت بود که یک بازیگر بدون متن و بدون همه چیزهایی که لازم دارد مثل دیالوگ، میزانسن، دکوپاژ، کارگردان و… و به شکل بداهه در لحظه و در موقعیتی که خلق می‌شود که غیرقابل پیش‌بینی است و دیگر نمی‌داند در ابتدا، میانه و پایان فیلم چه اتفاقی رخ می‌دهد، بازی کند و این جسارت بزرگی لازم داشت. از این نظر خیلی خوشحالم و شانس داشتم که آقای پرستویی پذیرفتند در چنین موقعیتی قرار بگیرند.