آیا این مسافر بیگانه ریشو، با صورت و دست های زمخت و ماموریتش در تهرانی خالی از سکنه که در یک حلبی بر بام تهران زندگی می کند، قهرمان اولین فیلم علمی- تخیلی سینما درباره فقر است؟
آیا “تابور” بازسازی علمی – تخیلی «طعم گیلاس» است که سفر فیلم در یک نقطه و در گرگ ومیش مرگ و زندگی، در جستجوی انتزاعی برای بهانه ای برای زیستن است که در یک گور تمام می شود؟
شخصیت اصلی فیلم که دمای بدنش مرتب بالا می رود و از درون در حال ذوب شدن است ، در طی سفر انتزاعی اش با آدم هایی برخورد می کند،اماهیچگاه مکالمه ای آغاز نمی شود. سکوت چنان بر فضای فیلم سنگینی می کند که صدای هر نفس کوچکی در فیلم به مثابه نشانه حضور حیات به تماشاگر دلگرمی می دهد.
یک فیلم علمی تخیلی آوانگارد از ایران. تابور ساخته وحید وکیلی‌فر ظاهراً سادگی فیلم‌های علمی – تخیلی ادگار اولمر، به خصوص «مردی از سیاره ایکس»، را دارد. در مردی از سیاره ایکس ، فیلم علمی – تخیلی کلاسیک ادگار اولمر که پرسش‌های هستی شناسانه‌اش را در چهرۀ رنج دیده هیولا / مخلوق / ناانسان می بینیم .
اما «تابور» با آن فیلم‌برداری دیجیتال هنرمندانه و کنترل عالی رنگ در نوع خودش فیلمی است کم نظیر ، «تابور» برای من اولین فیلم علمی تخیلی سینما دربارهٔ فقر است .
تابور را می‌توان بازسازی علمی-تخیلی «طعم گیلاس» خواند ، حتی اگر چنین چیزی هرگز خواسته فیلم‌ساز نبوده باشد . نمای آخر فیلم در همان نقطه ای به پایان می‌رسد که فیلم کیارستمی هم در آن به سرانجام رسیده است. بعد از نمای تپه‌های غم بار قهوه ای و دلمردهٔ شمال شرق تهران و آمدن عنوان بندی نهایی عجیب نیست که وکیلی‌فر از کیارستمی تشکر کرده باشد.
به علاوه موسیقی کیهان کلهر فوق العاده است و اگر رایدلی اسکات واقعاً قصد دارد «پرومئوس» دوم را بسازد (که از قرار دارد این کار را می‌کند) شاید بهتر باشد برای موسیقی فیلمش از کلهر دعوت کند.
بعد از نمایش فیلم از دیوید کرنز، نویسنده «سایت اند ساوند» که فیلم را ستوده تشکر می‌کنم. فکورانه می‌گوید «واقعاً هم فیلم غریب و زیبایی بود» حق کاملاً با اوست.