
گفتگوی محمدرضا لطفی با روزنامه صبا
ژانر وحشت از نوع ایرانی
«روایت ناپدید شدن مریم» نام فیلمی به کارگردانی محمدرضا لطفی است که در ژانر وحشت ساخته شده است. لطفی از آن دست کارگردانان جوانی است که سینما را با ساخت فیلم کوتاه و مستند شروع کرد. به گفته خودش حدود ۱۴۰۰ داستان نوشته که اکثر آنها در ژانر وحشت هستند، اما آنچه باعث شد تا ما به سراغ این کارگردان جوان برویم فیلم در فیلم بودن آن است. در واقع شما در یک فیلم داستانی، فیلمی مستند را نظاره میکنید. به همین بهانه با لطفی به گفتگو نشستیم:
درباره فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» کمی توضیح دهید.
«روایت ناپدید شدن مریم» یک اثر سینمایی است که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته در بخش نوعی تجربه حضور داشت. این فیلم در ژانر وحشــت ساخته شده و قصه آن هم در رابطه با یک زوج جوان است که مرد خانواده مستندساز است و به ســفارش یک تهیهکننده فرانسوی پیشنهادی برای ســاخت یک فیلم مستند در رابطه با نیروهای ماورایی دارد. در ادامــه داســتان اتفاقــات ماورایــی برای همســرش به وجود میآید که ختم بــه فاجعهای بزرگ میشود.
چه شد که به سراغ ژانر وحشت رفتید؟
ژانر وحشت، ژانر مورد عالقه من است و به شدت به این گونه سینمایی علاقه مندم. سال ۸۶ اولین رمان من در ژانر وحشت منتشر شد و اتفاقا جزو پرفروشترینهای سال نیز قرار گرفت. در این ژانر حدود ۴۰۰ ،۳۰۰ زیر و بم این ژانر را میشناسم. آنچه عنوان داستان چاپ شده دارم و تقریبا من را همیشه اذیت میکند این است که این ژانر با وجود علاقه مندی و مخاطب بسیار، هرگز در زمینه سینمایی و تصویر موفق نبوده است، من معتقدم یکی دیگر از تفاوتهای رایج این است که گونه وحشت همانند،
ژانر کمدی وابسته به جغرافیاست و جنس ترس در کشورهای مختلف متفاوت است. سعی کردم تا در این فیلم با بهرهگیری از روایات و آیات مذهبی و اســامی، نوعی از ترس ایرانی را بر اساس باورهای اعتقادی صحیح برای مخاطبان فراهم کنم و به شیوه روایت مستندگونه هم در این فیلم وفادار باشم. یک اصل وجود دارد که انسان از چیزی که آگاهی ندارد میترسد. بنابراین باید جنس ترس ما ایرانی باشد. من این موضوع را تست کردم و بازخورد خوبی هم داشته است.
سینمای وحشت ما به نوعی در تقلید از سینمای هالیوود است و همیشــه به دلیل نبود امکانات و تکنیکهای هالیوودی در این زمینه با کمبود مواجه بودیم و در نهایت هم فیلم خوبی نتوانستیم در این گونه سینمایی ارائه کنیم. شــما در این زمینه با مشکلی مواجه نشدید؟
به هیچ عنوان، یکی از مواردی که همیشه وجود دارد این است که یک بخشی از این ژانر وابسته به تکنیک اســت و ما اگر خودمان را بکشیم به پای سینمای امریکا نمیرسیم، اما پاسخ من این است که از بچگی مادربزرگهایمان برایمان قصههــای جن و پری و غــول و… تعریف میکردند، در حالی که هیچ تکنیکی نداشتند. یک چیزی در این بین من در فیلم روی آن دست گذاشتم، به نظر من تفکر وجود دارد که دقیقا خیلی جلوتر از تکنیک است و به عمد از هیچ تکنیک خاصی استفاده نکردم و فضای تصویری من هیچ ویژوالی ندارد و سعی کردم به شیوه قصه های مادربزرگها رفتار کنم تا ترس ناخودآگاه القا شود.
شما سینما را با فیلم کوتاه آغاز کردید و در پرونده کاری شما به غیر از یک فیلم مستند، فیلم دیگری در این حوزه وجود ندارد. شیوه مستندسازی چقدر در کار شما وجود داشت و چقدر سعی کردید که با استفاده از این شیوه برای مخاطب تصویر را ملموس کنید؟
ً از سینمای مســتند قطعا بهره گرفتم. من از سال ۷۹ تا ۹۱ فیلم کوتاه ساختم و همانطور که گفتید تنها یک فیلم مستند در پرونده کاریم وجود دارد، اما احساس میکنم چیزی در وجودم هست که میتوانم فضای
داستان را به سمت رئال ببرم و مورد عالقه خودم هم هست و در فیلمهای کوتاه هم این کار را کردم تا فضا و تصویر واقعی باشد. در این فیلم همه بازیگران من در بخش مستند یا بازیگر نبودند یا کم تجربه بودند و باید به عمد چیزی را انتخاب میکردم که مخاطب ندیده باشد و سختترین بخش کار من هم همین بود و یک جا اگر از دست میرفت و مشخص میشد که واقعی نیست، در واقع کل فیلم از بین میرفت.
چقدر برای این کار به سراغ دیدن فیلمهای مستند رفتید؟
ً فیلم خاصی ندیدم، شاید این بخش کامال ذاتی و درونی باشد و براساس تجربیاتی باشد که در طی این سالها به دســت آوردم و در ناخودآگاه من بوده اســت. یک چیزی اصل کار من بود و آن واقعیت است. تمام لوکیشنهایی که در فیلم بهره گرفتیم واقعی بودند. یعنی قبرستان و خانه ای که در فیلم استفاده کردیم به طور واقعی درباره آن صحبتهایی میشد و این روایتها وجود داشته است. در واقع وقتی بستر را دارم باید تنها گروه را به آن فضا ببرم. سعی کردم گروه خلوتی داشته باشم تا در هنگام بازی، بازیگر بتواند آن حسی را که باید دریافت کند.
نگارش شما در حوزه ادبیات چقدر به شما کمک کرد؟ چون ً تصویرسازی در ادبیات با سینما کاملا متفاوت است.
فکر میکنم اگر در فیلمنامه قدم محکمی برداری در فیلمبرداری کار خیلی سخت نیست، مضاف بر اینکه من هر دو حوزه را جدی گرفتم و همیشه به موازات هم پیش رفتند. وقتی داستان مینویسم نگاه تصویری
وجود دارد و در تصویر، نگاه ادبی دارم و از هم جدایشــان نمیکنم، در واقع هر دو به شدت بهم وابسته هستند، اما در فیلم بعضی چیزها را که مینوشتم، احساس میکردم در تصویر نمیآید بنابراین سعی کردم این نکات را رعایت کنم تا به کار لطمهای وارد نشود.
این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟
درحال حاضر یک کار جدید با حمید سلیمی مینویسم به اسم «ضربدر ً صفر»که کاملا با کار قبلی فرق دارد و اجتماعی است؛ و درباره یک زوج روزنامه نگار عرصه فرهنگی است. از سوی دیگر کارهای اکران «روایت ناپدید شدن مریم» را انجام میدهم که از ۲۷ آبان در گروه سینماهای هنر و تجربه اکران میشود.