علی نعیمی
درحیاط سرد بنیاد سینمایی فارابی، روبه‌روی موزه آبگینه، بر روی صندلی خیس باران خورده‌ای، با مصطفی آل‌احمد درباره فیلم پوسته صحبت کردیم. فیلمی که به قول خودش هنگام ساخت آن از طرف بعضی از مدیران دولتی حمایت نشد. آل‌احمد یک فیلم جاده‌ای ساخته که خودش می‌گوید اگر ظرف سینمای ایران اجازه می‌داد بهتر از این می‌توانست کار کند. فیلمنامه‌ای که به قول خودش توانایی ساخت آن تنها برعهده سینمای هالیوود است. آن چه که آل‌احمد و صحبت کردن با او را برایم لذت‌بخش کرد، درک وی نسبت به شغل خبرنگاری است. مصاحبه را بخوانید تا هم وجهه خبرنگاری او را متوجه شوید هم بدانید می‌خواهید چه فیلمی را ببینید. فیلمی که قرار است از امروز در گروه هنر و تجربه به روی پرده برود تا طلسم شش ساله‌اش شکسته شود.

از چه زمان و با چه فیلمی وارد سینما شدید؟
من از سال‌های میانی دهه ۷۰ با طراحی صحنه و لباس در سینما و تلویزیون فعالیتم را شروع کردم که در طی این سال‌ها، فیلم‌های کوتاه ویدئو، هشت و ۳۵میلی‌متری می‌ساختم. تعدادی هم فیلم مستند و انیمیشن برای شبکه‌های اروپایی ساختم.

داستان پوسته چه ویژگی‌هایی داشت که آن را برای فیلم اول انتخاب کردید؟
تصادفی بودن وقایع و موقعیت‌های نابه‌هنگام یکی از ویژگی‌هایی بود که برای من به دنبال خود مفاهیم فلسفی را طرح می‌کرد، از سوی دیگر از بین رفتن زمان و مکان و درهم ریختن مرز میان رویا و واقعیت ویژگی دیگری بود که داستان پوسته را به شکلی ظریف به آن راه می‌داد. از طرف دیگر پوسته یک فیلم جاده‌ای است و به سیاق فیلم‌های جاده‌ای، فیلمی درحال حرکت است که خاصیت این گونه سینمایی است. این توالی و در حرکت بودن کمک می‌کرد تا مفاهیمی را که می‌خواستم به دنبال خود بیاورد. کمک می‌کرد تا لحظه به لحظه به لوکیشن‌های نمادین فیلم برسیم، مثلا به قبرستان یا به شهربازی.

فکر نمی‌کنید با توجه به تجربه ضعیف سینمای ایران در ساخت فیلم‌های جاده‌ای، این ریسک‌پذیری که هنگام کار داشتید شما را با مشکل مواجه کند؟
پرسش درست و دقیقی است؛ سینمای ایران در ژانر فیلم‌های جاده‌ای خیلی موفق نبوده است. من فکر می‌کنم هنر و هر پدیده‌ای که قرار است ساخته شود، اگر در بستری از تفکر و نوآوری و تجربه‌گرایی قرار نگیرد، بیشتر تکرار تجربه‌های قبلی است. وقتی یک کاری را با ریسک زیاد انجام می‌دهیم، به تجربه‌ای نو نزدیک می‌شویم اما اگر خطر نکنیم، کار مهمی انجام ندادیم.

اینکه این ریسک‌پذیری از طرف مخاطب هم مورد توجه و حمایت قرار گیرد مهم است. فکر می‌کنید چقدر در برابر فیلم شما چنین حمایتی خواهد بود؟ در روند تولید فیلم چقدر این حمایت را داشتید؟
در بیشتر کشورها کارهای تجربی و نوآورانه توسط دولت حمایت می‌شود، ما در روند تولید این فیلم، خیلی کم حمایت شدیم. در سال‌های اخیر نهاد‌های دولتی مثل حوزه هنری که قرار است از آثار فرهنگی حمایت کنند، کمترین توجه را به اینگونه آثار نشان داده‌اند. مسئولان حوزه هنری با اشاره به من گفتند که شاید این کار نفروشد. من نمی‌دانم حوزه هنری یک بنگاه اقتصادی است یا هدف از تاسیس آن رشد و توسعه فرهنگ است؟ به هر رو مسئولین حوزه هنری ترجیح می‌دهند یک قیافه آشنا، فیلمنامه‌ای با مضمون‌هایی که قبلا تایید شده به همراه چند فضای مذهبی و چند دیالوگ میز‌پسند روی میزشان بگذارند، تا خدای نکرده کسی از آنها میزشان را باز پس نگیرد. البته این مشکل، تنها مربوط به حوزه هنری نمی‌شود، در امور فرهنگی، دولت کمترین ریسک‌ها را انجام می‌دهد. به هر صورت فیلم پوسته کمترین حمایت‌ها را از نهاد‌های فرهنگی داشت و احساس می‌کنم این نگاه محافظه‌کارانه تا هنگام نمایش فیلم نیز با ما خواهد بود زیرا ظاهرا برخی به آن خو کرده‌اند اما ناگفته نماند که محمد آفریده، تنها کسی بود که به فیلمسازان جوان اعتماد کرد.

من احساس می‌کنم این روزها فیلم به اصطلاح فرهنگی ساختن که کمتر هم فروش می‌کند یک جور پز میان فیلمسازان شده. چه تفاوتی میان یک فیلم فرهنگی و فیلم تجاری قائل می‌شوید؟
اتفاقا من فکر می‌کنم این روزها بازار سینما به اصطلاح خودشان بدنه گرم‌تر است و خیلی‌ها می‌خواهند فیلم پر فروش بسازند و به این منظور همه‌گونه تلاشی هم می‌شود اما آن چه کمتر بدان بها داده می‌شود، سینمایی است که در بستری از تفکر قرار دارد. از طرف دیگر نوع سینمایی که به آن معتقدم جنبه‌های تجاری فیلم را مردود نمی‌داند، تجارت لازمه سینماست، ولی این اهمیت دادن به مخاطب عام و احترام به او برای من به آن معنا نیست که فیلم تجاری فیلمی است که دلقک‌بازی و سیرک است. با لودگی و مسخره‌بازی مخاطب را به سینما آوردن کار دشواری نیست بالعکس، با تفکر مخاطب را به سینما آوردن دشوار است که البته زحمت و دانش و کمی هم حمایت می‌خواهد. اگر فیلمی ساختیم که به جنبه‌های فرهنگی پرداختیم و از پس آن مخاطب و روانشناسی او را مورد توجه قرار دادیم، پیروز از میدان بیرون خواهیم آمد. طبیعی است که نگاه فرهنگی در تقابل با تجارت نیست. درعین حال بخش خصوصی ممکن است آثاری با هدف سرگرمی صرف پدید آورد، که اشکالی هم ندارد اما چرا نهاد فرهنگی مثل حوزه هنری گول چنین سبک و سیاقی را می‌خورد و دست آخر هم فیلم‌های تولید این نهادها نه هدف فرهنگی را تامین می‌کند و نه مردم روی خوشی به آثار شعارزده آنها نشان می‌دهند.

این جنبه‌های تجاری در فیلم خودتان چقدر رعایت شده؟
علاوه بر حضور بازیگران توانمند که در جذب مخاطب تاثیرگذار است، سعی کردیم با تعریف یک داستان منسجم و معماگونه و ریتم پر حرکت و پویایی لوکیشن‌ها، برای مخاطب عام نیز جذابیت فیلم حفظ شود.

شما برای شبکه‌های اروپایی فیلم می‌ساختید و خبر تهیه می‌کردید، چه تفاوتی بین ژورنالیسم در ایران با آن کشورها می‌بینید؟
می‌توانم بگویم که خبرنگار اروپایی یک شهامت و صراحت در پرسش دارد که مربوط به فضای عمومی جامعه اوست، خبرنگاران اروپایی به‌ویژه در مقابل سیاستمداران، ستاره‌های سینما و آدم‌های مشهور محافظه‌کار نیستند و با جسارت و صراحت پرسش خود را طرح یا انتقاد می‌کنند.

منبع : کسب و کار – یکشنبه ۱۸ آبان ۹۳