افروز عیوض خانی درروزنامه ایران نوشت:
این‌روزها می‌توان فیلم‌های ترسناک و تولیدات ژانر وحشت را در آثار هالیوودی و حتی شرقی دید که به وفور در حاشیه پیاده روها فروخته می‌شوند. کافی است چند دقیقه کنار فروشنده بایستیم تا متوجه شویم بخش زیادی از مخاطبان فیلم‌های زیرنویس‌دار در قالب آثار «وحشت» قرار می‌گیرند. دامنه این توجه تا آنجا امتداد پیدا می‌کند که بسیاری از مخاطبان روبه‌سریال‌های خارجی آورده‌اند و در بازه زمانی کوتاهی یک مجموعه چند ده‌قسمتی را نه تنها تماشا کرده‌اند بلکه به دیگران توصیه کرده و حلقه‌های DVD به‌سرعت در میان آشنایان دست به دست شده است.هدف این گزارش بررسی معضل قاچاق فیلم‌های کف پیاده‌رو نیست- هرچند این مسأله هم می‌تواند محل بحث جدی باشد- حتی موضوع مورد بحث ارزش‌های کیفی آثار خارجی ژانر وحشت هم نیست. مسأله مورد نظر بی‌توجهی تولید کنندگان و سینماگران به ژانری است که می‌تواند هم دستمایه آثار خلاقانه در سینمای ایران باشد و هم مخاطبان را ضمن تغییر ذائقه از آثار یکدست و تکراری به سمت دیگری سوق دهد.

خاچیکیان عزیز!
در اینکه ژانر وحشت از بطن سینمای ایران برنخاسته شکی نیست، اما از آنجا که سینما پدیده‌ای مدرن است با مقتضیات عصر حاضر به سرعت در جهان حرکت کرده است. امروز سینمای وحشت در کشوری مثل ژاپن جزو دغدغه‌های اصلی سازندگان به شمار می‌آید. بنابراین طبیعی است که در سینمای ایران هم علاقه‌ مندی به تولید و البته تماشای فیلم‌های ترسناک و وحشت‌آور وجود داشته باشد.
در سینمای قبل از انقلاب اسلامی فیلم‌هایی در قالب و قاعده ژانر وحشت بسیار اندک بوده‌اند اما معدود آثاری با رویکرد دلهره (تریلر) ساخته شده اند که سرآمد آنها آثار ساموئل خاچیکیان بوده است. او در زمانه تاخت و تاز آثار مبتذل و فیلمفارسی فیلم‌هایی همچون «ضربت»، «دلهره» و «فریاد نیمه‌ شب» را ساخت که به گواه منتقدان قدیمی، تماشاگران واقعاً تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.

شب بیست‌ و نهم + خوابگاه دختران
در سال‌های پس‌ از انقلاب هم تعداد آثار تولید شده در ژانر وحشت بسیار اندک هستند و در نهایت به ۱۰ فیلم هم نمی‌رسد، به‌عبارت دیگر تولید و نمایش فیلم‌های این ژانر نه دغدغه تولیدکنندگان بوده‌، نه سینماگران و نه مسئولا سینمایی. دلایل این عدم رغبت نیز به زیرساخت‌های سینمای ایران، نبود فیلمنامه‌های خوب، کمبود نیروهای متخصص و مسائلی از این دست بر می گردد. اما تماشاگران همچنان به معدود آثار تولید شده مثل شب بیست‌ونهم (ساخته حمید رخشانی)، خوابگاه دختران (محمدحسین لطیفی)، آل (بهرام بهرامیان)، حریم (رضا خطیبی)، پستچی سه‌بار در می‌زند (حسن فتحی)، خواب لیلا (مهرداد میرفلاح)، اثیری (محمدعلی سجادی) و… توجه نشان دادند. گرچه همه این آثار پر فروش‌ترین فیلم های سال اکران نبوده‌اند، اما معمولاً مورد توجه تماشاگران قرار داشته‌اند. شاید اگر سازندگان نسبت به ساختار، ماهیت و ویژگی‌های این نوع آثار تأمل بیشتری داشتند، با فروشی بسیار زیاد و اقبال عمومی مواجه می‌شدند. البته فیلم «خوابگاه دختران» و «شب بیست‌ونهم» پس از سال‌ها همچنان در ذهن مخاطبان جای دارند.

مختصات ژانر وحشت
فیلم ترسناک ژانری است که در ابتدا تحت تأثیر آثار اکسپرسیونیسم قرار داشت، اما رفته رفته قالب مشخص خود را پیدا کرد. در این نوع آثار ترس، نفرت و وحشت از عناصر اصلی بوده و صحنه‌های فراطبیعی، فانتزی و حتی علمی و تخیلی نقش مؤثری دارند. در فیلم ترسناک با استفاده از حس «ترس» ناشناخته‌ها و کابوس‌ها به بیننده القا می‌شود، نورها پر از کنتراست (تضاد) بوده و فضاهای تصویری مه‌آلود، مرموز، تیره و آمیخته با رنگ‌های تند است، موسیقی نیز نقش مؤثری در تهییج ذهن تماشاگر دارد. کارکرد این نوع آثار در ظاهر تهییج مخاطب بوده و مشابه برخی مکانیزم‌های شهربازی تماشاگر را به‌وجد می آورد. اما در لایه باطنی می‌تواند حامل پیام‌های اخلاقی، انسانی و اسلامی باشد. این موضوع در سینمای شریف ایران که با عناصر انسانی و اخلاقی آمیخته است می‌تواند کارکردی مؤثر در انتقال پیام‌های ارزشمند داشته باشد. همانگونه که قبلاً اشاره شد ضعف‌های فیلمنامه و ساختار در اغلب آثار تولید شده دیده می‌شود و جادارد نیروهای جوان به آزمایش توانایی های خود در این ژانر بپردازند. قطعاً مخاطبان ایرانی با فرهنگ و جغرافیا و نگاه خاص خود بوده و متفاوت از مخاطبان سینمای هالیوود هستند.با این حساب نمی‌توان مخاطب فیلم‌های خشن و زجرآور (همچون آثاری که کشتار و اره برقی و خشونت در آنها بیداد می‌کند) در این قالب قرار داد. «ترس» هم مثل غم و خنده از جمله احساساتی هستند که می‌توانند با ابزار سینما تحت تأثیر قرار گیرند و در عین‌حال پیام‌های آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و … مورد نظر را انتقال دهند.

منبع : روزنامه ایران