دویست و چهل و چهارمین برنامه هفت میزبان دوتن ازکارگردانان سینمای هنر و تجربه بود.
به گزارش روابط عمومی هفت در برنامه روز جمعه ۱۴ آذر در کنار آیتم و گزارش سینمای گروه هنر و تجربه را درراس توجه قرار داده بود . به نظر می رسد این گروه سینمایی پس ازگذشت چند ماه از ظهور خود در عرصه سینما کمک شایانی به سینما و بسیاری از فیلم ها در این میان کرده است. فیلم هایی که گاه به عنوان فیلم های دارای مخاطب خاص شناخته می شوند و کمتر توجه مخاطب به اصطلاح عام را در پی دارد. اما آنچه با پدید آمدن این گونه از سینما رخ داده است شمار مخاطبانی است که برای این نوع فیلم ها دیده می شوند.
مسعود امینی تیرانی؛ کارگردان فیلم «بیداری برای سه روز» و وحید وکیلی فر کارگردان فیلم «تابور» ازجمله کارگردانانی هستند که فیلم های آنها در گروه سینمای هنر و تجربه به اکران در آمده است. این دو کارگردان در برنامه هفت ضمن توضیح ایده و روایت اثر خود به توضیح اکران فیلم خود در گروه هنر و تجربه پرداختند و از تجربه خود در این نوع از اکران های جدید سینما گفتند.
مسعود امینی ضمن بیان این نکته که فیلم وی به ظاهر دارای یک ایده ساده یک خطی است اذعان داشت: «با یک نگاه ساده فیلمی است که دو بازیگر آن سه شبانه روز نخوابیده و بیدار بوده اند که البته برای رسیدن به این جمله کوتاه یک پروسه طولانی طی شده است. در ابتدا فیلمنامه بلندی برای این اثر وجود داشت که درادامه کاربراساس تجربیات وعلائق و پیشینه ای که در فیلم های مستند داشتم تصمیم گرفتیم آن فیلمنامه کنار گذاشته شود و فیلمنامه جدیدی نوشته شود. در هرحال تمام گروه های حاضر دراین کار کمک کردند تا این سه روز جلوی دوربین رود و در واقع نیز بدنه اصلی کار طی ۷۲ ساعت شکل گرفته است.»
وحید وکیلی فردرادامه صحبت های امینی تیرانی درخصوص نوع روایت فیلم خود نگاه ورویکردی که به فیلم خود داشته بیان داشت: «اینکه خواسته باشیم در سینمای ایران کلیتی راجع فیلم دهیم سخت است. چرا که بهترین فیلم های ما رئالیستی و نئورئالیستی است و برند سینمای ایران نیز برهمین اساس شکل گرفته است » او با اشاره به نظرات مخاطبان در خارج از کشور گفت :« در خارج از کشور نیز با دیدن فیلم هایی خارج از این قواعد شگفت زده می شدند چرا که به جنس دیگری عادت نداشتند. درمورد تماشاچیان این فیلم ها نیز باید گفت که اگرچه ازابتدا آگاهی دارند که به دیدن چه نوع فیلم هایی می روند اما باز در جریان فیلم دیگربار دچار بهت و حیرانی می شوند. که این نیز بر گرفته از این مسئله است که تا کنون فضاهای بصری وارد کارهایمان نشده بودو این نوع فیلم ها قطعا از جنس متعارف سینمایی که به آن عادت داریم نیست.»
امینی تیرانی دراین گفتگو در پاسخ سوال محمود گبرلو که چگونه می توانیم احساس کنیم که این نوع فیلم ها تجربی است و ساختار جدیدی دارد و مرزهای آن کجاست، اظهار کرد:« زمانی که راجع زبان و پدیده سینما صحبت می کنیم باید متوجه دوبخش باشیم.بخش اول محصولی که تولید می شود. آنچه که برند سینما را می سازد در واقع ناظر برهمین محصول است. وقتی عنوان محصول می دهیم محصول استفاده مشخص دارد و در مورد سینما نیزمخاطب سینما باید این محصول را استفاده کند و طبیعی است که وقتی راجع به محصول صحبت می کنیم مجموعه الزامات را در نظر می گیریم که آنها تعیین می کنند که محصول چه شکل و شیوه ای باید داشته باشد. اما وجه دیگر آن بخشی است که ما به خود فرآیند هنری و تولید آن می اندیشیم.» او در این باره توضیح داد :« وقتی فیلم راجع به فرآیند شروع به کار می کند آغاز حیطه ای است که ما می توانیم بگوییم نوعی از تجربه در حال رخ دادن است و قائدتا در اینجا فعالیتی که در حال اتفاق افتادن است ناظر بر یک محصول مشخص نیست و در حال صحبت در مورد بخشی از این فرآیند هستیم. بنابراین دیگر الزامی نداریم که تصویر شبیه آنچه در معمول است اتفاق افتد.«
تیرانی در بخش دیگری از سخنانش اشاره کرد :« آنچه الزام اصلی را برای شکل گیری یک محصول در سینما دارد داستان است. بنابراین داستان حذف می شود و در این زمان چیزی که جای داستان را می گیرد وجه مهمتر آن فرم است که اینجا چندان قابل پیش بینی نیست. در نهایت آنچه که وجه تجربی را می تواند بارز کند این است که فیلم راجع به فرآیند اثر هنری اتفاق می افتد اما آنجا فعالیتی که رخ می دهد ناظر بر محصول هنری نیز است.»
کارگردان فیلم تابور نیز درپاسخ به این سوال با بیان اینکه دردوره های مختلف تعاریف مختلفی براساس مکتب های و رویداد های مختلف شکل گرفته بیان کرد:« بخشی از آنچه که امروز می خواهیم بدان بپردازیم فرآیند است.آیا فیلم هایی که خارج از جریان اصلی و کمپانی ها ساخته می شوند جز فیلم های هنری و تجربی دسته بندی می شوند و یا اینکه این گونه نیست و بن و اندیشه کار مهم است و بر این اساس می خواهیم تقسیم بندی کنیم. بر این اساس سینما یک جریان اصیل است و در هر جای دنیا تعریف خود را دارد به این معنا که تعاریف کاملا مشخص است. ژانرو قصه وجود دارد و بحث صنعتی که مطرح است و فیلم ها برآن مبنا ساخته می شوند وانگیزه ها کاملا آشکار است.»
وکیلی فرافزود: «درواقع سینما تجربی فیلم های خارج از جریان اصلی است که به دنبال تجارب شخصی تر و جدید ترو شاید به نوعی در پی زبان های جدید تر هستند که اگر گفته شود کشف و اختراع آن سخت است در نهایت به دنبال قراردادن قراداد های تجربه شده پیش از خود و رسیدن به زبانی جدید تری چه در فرم و چه در قصه گویی است. در هر حال خود سینما تجربی نیز به قواعدی رسیده است و تعاریف خود را دارد»
امینی تیرانی کارگردان «بیداری برای سه روز» در ادامه همین مباحث گفت:« تمام مسائلی که پیرامون فیلم تجربی انجام می شود براساس مجموعه قواعدی است که در شکل کلاسیک و معمول سینما اتفاق می افتد. آن قواعد را نباید درمحاسبه فیلم تجربی به کار برد این نوع فیلم نیز قواعد خود را د ارد و می توان تشخیص داد که بر اساس چه پارامترهایی چه فیلم تجربی درست و معقول است و به نتیجه رسیده است. مضاف بر اینکه زمانی که راجع به فرآیند صحبت می کنیم باید مسئله زمان را مد نظر داشته باشیم.»
این کارگردان در خصوص توجه مدام در فیلمسازی به مخاطب اذعان داشت: «ما مخاطب را به عنوان پیشانی جلو می گذاریم و فکر می کنیم آنچه که اول مطرح است مخاطب است. درست است که فیلم باید مخاطب داشته باشد ولی این را نیز باید متوجه باشیم که جامعه ما یک هرم مشخصی دارد که تقریبا طیف متوسطی که امکان سینما رفتن را دارند در شرایط فعلی بالای چهل میلیون نفر هستند که از این میان یک تا دو میلیونی که می روند و فیلم ها را می بینند بخشی از مخاطب ما هستند و قائدتا ما بخش های اصلی این هرم را از دست داده ایم و حال اشتباه است که براساس این هرم یک میلیونی که می رود سینما را می بیند قضاوت کنیم که این فیلم مخاطب ندارد باید گشت و این هرم را تکان داد تا از آن چهل میلیون نیز راهی سینما شوند. آنان احتمالا مخاطبان گمشده ای هستند که یا قهرند و یا دوست ندارند و یا به هر دلیلی دیگر به سراغ سینما نمی آیند بنابراین آن کاری که هنر و تجربه باید انجام دهد شکاربخش های خاموشی است که سینما نمی آیند .»
وکیلی فرد کارگردان «تابور» در بخش دیگری از صحبت ها خود در پاسخ به انتظاراتی که از مسئولین و تهیه کنندگان می تواند وجود داشته باشد گفت: «یک پیش بند در نقد ها اضافه می کنند که گروه دولتی هنر و تجربه نام می گیرد. در بحث تولید نیز بحث ها متفاوت است چرا که گردنی باریک تر از ما دراین سینما پیدا نمی شود. براستی ما کجای این سینما هستیم واگر خواسته باشیم واقع بینانه راجع به آن صحبت کنیم باید بگوییم که فرض کنیم که طرح سینمای هنر و تجربه وجود نداشت. ممکن بود چندین فیلم دیگر نیز ساخته باشم و در حاضر نیز کسی نمی داند که من فیلم دیگری نیز پیش از این ساخته ام به این خاطر که برعکس اتفاقاتی که درعرصه بین المللی برای آن رخ داده است در ایران دیده نشده است. بنابراین تا به دیروز ما مکانی را برای عرضه فیلم خود نداشتیم نه برای ما که آغاز گر فیلم های تجربی هستیم و نه کسانی چون آقای کیارستمی که آخرین فیلم ایشان به واقع چه زمانی اکران شده است. بچه هایی که در این عرصه فیلمسازی می کنند خودشان بهتر می دانند که چگونه فیلم های خود را ساخته اند ما با پول توجیبی های خود این فیلم ها را ساخته ایم و به خاطر دوستانی در سینما که حاضر بودند زکات کار های حرفه ای سینمایی خود را در این نوع سینما پرداخت می کنند توانسته ایم فیلم های خود را بسازیم.»
کارگردان تابور ادامه داد: «بعد از مدت ها حال که فضایی با یک میلیارد و پانصد هزار تومان برای یک سال و چندین فیلمی که هر کدام عزت و آبروی داشته اند و فیلمسازانی که سالیان بسیار کار کرده اند باز شده که شاید پول یخ یک پروژه چند ساله فاخر باشد این شرایط برای چهار سینما ایجاد شده است که بسیاری حتی نمی توانند ببیند که این چهار سینما وجود دارد که این نوع فیلم ها نمایش داده شود .»