افشین علیار – فیلم های شهرام مکری شبیه معادلات ریاضی است. ما در فیلم های مکری بیشتر از اینکه در داستان غرق و با شخصیت های فیلم همذات پندار شویم پیگیر یک معادله ریاضی هستیم. ذوق شهرام مکری به این نوع سینما که هوشمندانه هم هست از اولین فیلم کوتاهش یعنی «طوفان سنجاقک» شکل گرفته. به هر حال علاقه مکری را به اشر نقاش هلندی را نمی شود نادیده گرفت، حتی در تیتراژ فیلم کوتاهش یعنی محدوده دایره از اشر هم نام برده شده. اشر نقاش سوررئال هم علاقه شدیدی به ریاضیات داشته است. دایره محدوده را می شود برداشتی از نقاشی پله اشر دانست.
«ماهی و گربه» دومین فیلم بلند مکری هم به دنبال فیلم کوتاه «دایره محدوده» همین رویه را پیش گرفته است. مکری تبدیل شده است به یک فیلمساز فرمال، یعنی ما برای این سینمای او را دوست داریم که قرار نیست یک ساعت فیلمی ببینیم که داستان داشته باشد و آه و گریه یا خنده و آخر هم به محض خروج از سینما فیلم را فراموش کنیم. «ماهی و گربه» برعکس فیلم های دیگر سینمای ایران است. وقتی فیلم تمام می شود تازه باید به فیلم فکر کرد و تمام شخصیت ها و فضاها و داستان را یک بار دیگر در ذهن مان آنالیز کنیم. آنجاست که تازه ساختمان کلی فیلم شکل می گیرد.
«ماهی و گربه» شباهت بسیاری به خواب دارد. ما در بیداری نمی توانیم از زمان عبور کنیم، یعنی اینکه خیلی جالب می شد واقعا می توانستیم در یک زمان چند جای مختلف باشیم، اما این شکست زمان در «ماهی و گربه» و کلیه فیلم های مکری ما را وارد خواب و خلسه می کند، اما «ماهی و گربه» نقبی هم به سینمای وحشت زده است. شروع و فضای فیلم ما را کمی یاد سینمای وحشت هالیوود می اندازد. تعدادی جوان دانشجو برای بادبادک هوا کردن به جنگل می روند و کنار یک دریاچه کمپ برپا می کنند. آن سوی جنگل رستورانی در یک کلبه وجود دارد و همان طور اول فیلم توضیح داده می شود از گوشت انسان غذا درست می کنند.
صاحبان این رستوران بابک کریمی و سعید ابراهیمی فر هستند که مرموز ترین و جذاب ترین شخصیت فیلم اند. شروع ماهی و گربه با این دوشخصیت است که چهره شان و کارهایی که می کنند شبیه به قاتل هاست. یکی از آنان گالن نفت به دست دارد و دیگری یک پلاستیگ گوشت فاسد شده حمل می کند. بعد از این که این دو شخصیت در جنگل به راه می افتند و دیالوگ های عجیب و غریب می گویند، ما همچنان پیگیر هستیم که قرار است وارد چه فضایی بشویم. با اینکه بابک و سعید فقط در جنگل راه می روند و دیالوگ می گویند و گاهی سکوت می کنند و موسیقی پخش می شود؛ ولی هیچ گاه ریتم فیلم کند نمی شود و از دیدن راه رفتن بابک و سعید خسته نمی شویم، چون منتظر شروع داستان هستیم. بعد از این به پدر و پسری می رسیم که پسر قصد دارد به کمپ ملحق شود. در ادامه فیلم ، دوربین به کارکترهای دیگری می رسد. حالا دیگر همه شخصیت ها به کاری های خودشان مشغول هستند. این دوربین جستجوگر مکری است که هر بار سراغ یک شحصیت می رود و داستانک های کوتاهی را به تصویر می کشد، اما جذابیت ماهی و گربه و شکل گرفتن فرم فیلم از جایی شروع می شود که پدرام ماجرای چشمان عسل را دوبار برای پرویز تعریف می کند. از اینجای فیلم زمان شکسته و فیلم جذابیتش دوچندان می شود و می فهمیم که روایت این فیلم هم درست مثل فیلم کوتاه مکری یعنی دایره محدوده است. ما چندین بار با یک کاراکتر همراه می شویم. همه سکانس های فیلم مکری اگر چه در یک سکانس پلان ۱۳۰ دقیقه ای روایت می شود، اما شامل دیالوگ های دونفره شخصیت هاست. برخی از آنها با نریشن هایی همراه است که یکی از کاراکترها توضیحات فرامتنی اما مربوط به آنچه که در صحنه اتفاق می افتد را به ما توضیح می دهد. دوربین می کوشد که ما را به شخصیت ها نزدیک کند. اینجا تماشاگر است که همانند دوربین دائما در حال جستجوست. هر چقدر فیلم جلو می رود این معادله ریاضی شیرین تر می شود و می توانیم در خلا زمان به شناخت شخصیت ها و فرم فیلم برسیم. پایان فیلم هم جواب همه سوال های مان را می گیریم. شاید مارال و حمید پاسخ این معادله ریاضی هستند. مکری فیلمش را هوشمندانه به پایان رسانده است. اگر نریشن هایی که مارال در سکانس آخر می گوید را ما در تصویر می دیدیم هیچ گاه برای ما این قدر جذاب نبود. این برای ما بشدت ملموس است که مارال نتوانست اجرای گروه موسیقی که به آن علاقه دارد را نگاه کند، اما حال همان گروه را می بینیم که برای ما همان قطعه را که مارال دوست داشته است را می نوازند.
شهرام مکری به سینمای دلخواهش رسیده است. هرچند این سبک فیلم در هالیوود تکرار شده است، اما این تجربه مکری در جای خود در سینمای ایران می درخشد. مکری هیچ ترسی از این ندارد که بگوید فرم فیلمش تکراری است نوشتن چنین فیلمنامه ای و به فرم رسیدن در یک سکانس پلان ۱۳۰ دقیقه ای یک ریسک به حساب می آید. اگر در یک صحنه دیالوگی به اشتباه گفته می شد همه فیلم مجدا باید تکرار می شد. دقیقا ماهی و گربه یک تئاتر است که تعدادی از بازیگرانش اگر چه معرفیتی در سینما ندارند، اما ماهی و گربه را تبدیل به یک فیلم خاص کرده اند .

منبع : بانی فیلم آنلاین