
حسن محمودی، روزنامهنگاردر روزنامه فرهیختگان نوشت :
چه کسانی از ناکارآمدی مدیران فرهنگی سود میبرند؟
در حاشیه هجمههای سازماندهی شده رسانهای علیه اکران «خانه پدری»
«خانه پدری» کیانوش عیاری به بهانه اینکه فیلمی ضدایرانی و ضدمذهب است، یک بار دیگر مورد هجمه گروهی قرار گرفته است که خط کلیشان مخالفت با سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم است. برای آنها فرقی هم ندارد که اثر مورد هجمه قرار گرفته «زوال کلنل» محمود دولتآبادی باشد یا فیلمهای «قصهها» رخشان بنی اعتماد، «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان، «آشغالهای دوست داشتنی» محسن امیر یوسفی و چند فیلم در محاق مانده دیگر باشد. هر بار که نام یکی از این آثار در زمره رفع توقیفیها قرار میگیرد، هجمههای هدفدار از سوی انبوه رسانههای در اختیار مخالفان سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم قرار میگیرد تا با استفاده از این حربه وانمود کنند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت امید و تدبیر در سیاستهای کلان خود به راحتی عقبنشینی میکند. به نظر میرسد القای همین نکته مهمترین مساله هجمههای هدفمند و زنجیرهای است. این عده آشکارا در مقابل هر اقدام تدبیرگرانه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قد علم میکنند و تمام تلاششان براین است که علی جنتی و مدیران فرهنگیاش را ناکارآمد و بیکفایت و محافظهکار جلوه بدهند. یکی از تازهترین این هجمهها، جبههگیری علیه سیاستهای مدبرانه برای تغییر ساختار فرسوده و ناکارآمد بنیاد سینمایی فارابی بود. معترضان اقدامی را که معماران اولیه بنیاد سینمایی فارابی در همین روزها ستودهاند، مورد هجمه قرار دادهاند تا بتوانند از این طریق نیروهای وابسته به طیف سیاسی خود را در این مرکز محافظت کنند. بر همگان آشکار بود که بنیاد سینمایی فارابی در زمان مدیریت محمدرضا جعفریجلوه از این مرکز، به یکی از موانع اصلی در جهت تحقق ایدههای حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی تبدیل شده بود. اما همین که ایوبی با رفتن جعفریجلوه از این مرکز دست به چابکسازی و هدفمندکردن ساختار کلان سینمایی کشور زد، خبرگزاریها و سایتهای وابسته به جریان افراطی هجمهشان را شروع کردند. با این جوسازیهای رسانهای بود که حجتالله ایوبی، بلافاصله در بنیاد فارابی جلسهای مطبوعاتی ترتیب داد تا آرامش را به این مرکز برگرداند و سیاستهای اتخاذ شده را بهطور شفاف اطلاعرسانی کند تا جلوی تفسیرهای ناصواب و مغرضانه رسانههای افراطی را گرفته باشد. جالب است که جریان مخالف و سنگانداز در روند سیاستهای فرهنگی دولت برای مینگذاری کردن بسیاری از عرصهها با استفاده از رسانههای گستردهای که در اختیار دارند، به صورت هدفمند گزینههای مدنظرشان را به مدیریت فرهنگی کشور تحمیل میکنند. این مساله را میتوان در رصدها و گمانهزنیهای این دست از رسانهها در تعیین معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی یا جایگزین رئیس فعلی مرکز هنرهای نمایشی نیز مشاهده کرد. از سویی جریان افراطی با خط و نشان کشیدنهایش و بستن عرصه اجرایی تلاش میکنند تا مانع اجرایی شدن سیاستهای تدبیرگرانه دولت در بخش فرهنگ باشند و از سوی دیگر برای القای نارضایتیها از دولت سراغ اهالی فرهنگ و هنر میروند تا خود را حامی آنها قلمداد کنند و تصویری ناکارآمد از سیاستهای فرهنگی دولت به دست بدهند. مخالفان و سنگاندازان بهطور زیرکانه تلاش میکنند تا با هدایت رسانهای، افکار برخی از نمایندگان مجلس را نیز مخدوش کنند و از آب گلآلود ماهی بگیرند. این جریانسازی در سینما از زمان جشنواره فیلم فجر شروع شد و با مانور رسانهای قدرتمندی در نتایج جشنواره فیلم فجر اعمال نفوذ کردند. بعدها این اعمال نفوذ از طریق لابیهای قدرتمندی که در اختیار دارند، منجر به لغو اکرانهای از پیش تعیین شده برخی از فیلمها شدند که اکران آنها گام مهمی در تحقق قولها و شعارهای فرهنگی دولت بود. جالب است که این هجمهها، هنرمندان مستقل را نشانه گرفته است تا موجی از ناامیدی را در جامعه فرهنگی و هنری راه بیندازند و دولت یازدهم را در این زمینه ناکارآمد قلمداد کنند. برای همین است که این گروه در مقابل اکران فیلمی مانند «مستانه» حسین فرحبخش سکوت میکنند، اما وقتی پای فیلمساز مستقلی مانند کیانوش عیاری پیش میآید، با تمام قدرت هجمههایشان را شروع میکنند. جالب اینکه مجوز اکران «خانه پدری» را محمد احسانی مدیر فعلی شبکه یک سیما و معاون سابق نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی صادر کرده است. «خانه پدری» در زمان اکرانش در جشنواره فیلم فجر مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و انتقادهای صورت گرفته تنها منجر به نمایش صحنه خشونت پدر با خرد کردن جمجمهاش بود. این در حالی است که قتل ناموسی در زمان پهلوی اول اتفاق میافتد و ربطی به زمان حال ندارد. البته این را هم باید مدنظر داشته باشد که بنابر آمار اعلام شده از سوی نهادهای انتظامی، ۱۶ درصد قتلهای هر سال ناموسی است. با در نظر گرفتن آمار ۱۹۱۰ قتل درسال ۹۲، معادل حدود ۳۰۰ قتل ناموسی در سال میشود. حال اگر فیلمساز که از او بهعنوان فرزند زمانه خود یاد میکنند به این مساله واکنش نشان میدهد، باید آن را به منزله یک هشدار در نظر گرفت و نه اینکه با تفسیرهای عجیب و غریب، یک فیلم را که قائم به ذات خودش است، به کل جامعه تعمیم داد و در بوق و کرنا کرد که این فیلم، یک اثر ضدایرانی است. اگر این چنین باشد باید بخش خبری حوادث شبکههای تلویزیونی و صفحه حوادث را به همین بهانه به کلی تعطیل کرد، چراکه خبر از عمق فاجعه میدهد. تدبیر قرار گرفتن اکران این فیلم در گروه «هنر و تجربه» که مخاطب خاص دارد و تعیین رده سنی بالای ۱۶ سال نشان از درایت سازمان سینمایی برای احترام به منتقدان دلسوز و بیغرض دارد. اما اینکه چرا به ناگهان هجمهها به سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متوجه کیانوش عیاری و «خانه پدری» میشود، نشانیهایش را باید در رصد جریانهای افراطی برای رسیدن به مقاصدشان جستوجو کرد. به نظر میرسد که این گروه اقلیت که در پس حاشیهسازیهای آنها، جای پای مدیران فرهنگی دولت قبل احساس میشود، تمام هم و غمش را صرف این مساله کرده است که مانع اکران هر فیلم در محاق مانده شود تا از این طریق برخی از مدیران فرهنگی دولت یازدهم را ناکام معرفی کند. زمینه سازیها برای عدم اکران «خانه پدری» در سینماهای در اختیار حوزه هنری و لابد شهرداری از برنامههایی است که این گروه در تلاش است آن را عملی کند و از این راه بین دولت و سازمان تبلیغات اسلامی و شهرداری تنش ایجاد کنند و از این تنش به نفع سیاستهای افراطی خود بهره ببرد. خدشه وارد کردن به امنیت سرمایه در سینمای ایران یکی از مهمترین هدفهایی است که حاشیهسازان به دنبال آن هستند. با این اوصاف است که انتظار میرود سازمان سینمایی پای تصمیم خود در اکران «خانه پدری» بماند و هشتم دیماه روزی پر امید برای سینمای ایران باشد.