
بازخوانی نقد مثبت رسالت بر فیلم کهریزک
سه سال پیش که مستند “کهریزک از چهارنگاه ” در جشنواره فیلم فجر حضور داشت روزنامه رسالت در یادداشتی به ستایش از این مستند پرداخت .در یادداشت منتقد روزنامه رسالت نقل قولی از قالیباف شهر دار تهران در حمایت از این مستند منتشر شده است .
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است
احمد عراقی درروزنامه رسالت نوشت :
تصویر، زبان سینماست و هر اثری که بتواند به این مولفه جامه عمل بپوشاند و آن را عمق ببخشد، به غایت سینما نزدیک شده است. اصولا باید تجلی هنر سینما و غایت آن را تغییر نوع نگاه دانست. این تغییر نوع نگاه مقدمهای برای تغییر شیوه زندگی است. آثاری در سینما و به طور کلی در هنر موفق هستند که از این اصول پیروی کنند تا بتوانند ماندگار شوند. انبوه آثار موفق در سینمای ایران و جهان حداقلهایی از این اصول را داشتند. مستند «کهریزک، چهار نگاه» اثر مشترک رخشان بنی اعتماد، محسن امیریوسفی، بهمن کیارستمی و پیروز کلانتری امسال در بخش آثار مستند جشنواره فیلم فجر حضور داشت و توانست نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. به قول شهردار تهران، انصافا که این مستند توانسته بود به آنچه میخواهد برسد. این مستند اپیزودیک سعی دارد دغدغههای بانوان سالمند، امید به زندگی در میان معلولان، نوع زندگی و گذران روزگار مردان و زنان سالمند ساکن در آسایشگاه و حضور خیرین در کنار سالمندان و معلولان را به خوبی به تصویر بکشد. رخشان بنیاعتماد کارگردان مشهور سینمای ایران در اپیزود اول با پذیرفتن نقش اصلی و با نگاهی خاص و مشخص در پیوند با دغدغههای خودش، وضعیت زنان سالمند را به تصویر کشیده است. در این اپیزود در لایههای پنهان فیلم کند و کاوی را میبینیم که متعلق به کل جامعه است و با نتیجهگیریهای منطقی وی از پوسته شخصی خارج شده و به کل جامعه زنان سالمند و روشهای زندگی آنان در محیطهایی همچون آسایشگاه کهریزک پیوند میخورد.
بنی اعتماد در این اثر همراه مددکاران به منزل مددجویان میرود، پای گلایهها و دلتنگیهای زنان سالمند در کارگاههای روانشناسی و ورزش درمانی مینشیند و سعی دارد دوره سالمندی را با تمام محدودیتهای فیزیکی و نازکی روح، در برابر چشم کسانی که گاه فراموش میکنند پیری برای همه است، به نمایش بکشد. او در تمام صحبتهایش با مخاطب که گویی گوشهای از تفکرات و دغدغههای خود را بازگو میکند سعی دارد خواستههای خود را که نمایندهای از قشر بانوان است، به صورت قوی و مستقل بودن در دوران سالمندی نشان دهد. بنیاعتماد در این اپیزود صاحب اتاق ۲۰۲ آسایشگاه خیریه سالمندان کهریزک کرج است. مخاطبانی که از سالمندان خود نگهداری میکنند و یا اینکه به آسایشگاههای سالمندان رفت و آمد دارند با دیدن این اپیزود متوجه میشوند کارگردان چه زیبا توانسته است رنجها و مصائب زنان سالخورده را به تصویر بکشد و با آنها همذاتپنداری کند. تنها موضوعی که در این اپیزود آزاردهنده است و حوصله تماشاگر را سر میبرد، طولانی بودن پلانها و سکانسهاست. گویی کارگردان یادش رفته کات بدهد چون خودش، هم بازیگر بوده و هم کارگردان، نتوانسته یک هماهنگی بین این دو نقش ایجاد کند.نکته بعدی صدای گوینده است که بهتر بود از کسی غیر از کارگردان استفاده میشد چون او صدا پیشه نیست و نمیتواند آن حس را از طریق صدا به تماشاگر القا کند.
اپیزود دوم این اثر ساخته محسن امیریوسفی است که با ساخت آثار جنجالی به هنرمندی شناخته شده تبدیل شده است. ازجمله آثار وی میتوان به «خواب تلخ» و «آتشکار» اشاره کرد که دومی بسیار جنجالی بود و چند مرتبه توقیف و تعدیل شد تا بالاخره با تاخیر روانه پرده شد. اپیزودی که امیر یوسفی ساخته از مطرحترین بخشهای این مستند است. اعتماد به معلولان آسایشگاه در ایفای نقش، دستاویز کردن سوژههایی مانند یارانهها و نشان دادن حس همکاری و تعاون بین افرادی که هر کدام نوعی معلولیت دارند و درهم آمیختن متن اصلی نمایشنامه هملت با زبان محاورهای در جذب تماشاگر تاثیر بسیاری دارد. محسن امیر یوسفی، تدارک اجرای نمایش «هملت» توسط گروه تئاتر معلولان آسایشگاه را محور کار قرار داده است و با معرفی نقش اول این نمایش که یک هنرمند معلول است، سعی دارد تلاش مرد جوان معلول را برای اجرای نقش هملت به تصویر بکشد. هملت در کهریزک در واقع همذات پنداری و تلاش معلولی است که سعی دارد درصد امید به زندگی را در بین ساکنان آسایشگاه خیریه معلولان وسالمندان کهریزک نشان دهد.
این اپیزود نشان دهنده این واقعیت است که خانواده بزرگ سالمندان و معلولان با وجود بسیاری از نقصهای فیزیکی و محدودیت در برقراری ارتباط با یکدیگر چگونه با روشهای جدید با هم ارتباط گرفته و زندگی میکنند. این اپیزود تم کمدی دارد و در آن یادی از دکتر حکیمزاده پدر آسایشگاههای ایران هم شده است. نکته جالب در این اپیزود در هم آمیختن زبان نمایشنامه هملت با زبان محاورهای بازیگران است که به کار بردن ضربالمثلهای ایرانی و ساختارشکنی زبان در این قسمت باعث جلب توجه مخاطب میشود.
کیفیتگذران زندگی مردان سالمند به زبان تصویر در اپیزود سوم به تصویر کشیده شده است. همراهی با سالمندان و ورود به دنیای آنها به کارگردانی پیروز کلانتری در آسایشگاه خیریه کهریزک واقع در روستای کهریزک، نوعی نگاه مردانه به همان جریانی است که بنی اعتماد به زنان و معلولان کهریزک دارد، با این تفاوت که دیگر مونولوگهای بنیاعتماد در آن دیده نمیشود و سفرهای درون شهری برای بازدید از مددجویان صورت نمیگیرد. چرا که در آسایشگاه روستای کهریزک همه معلولان و سالمندان بستری هستند.
پیرمردی که در طول روز بیش از یک پارچ چای مینوشد، در واقع بیانگر بیحوصلگی و از کار افتادگی و فراغ بال سالمندان در کهریزک است و مرد مسنی که با ترانههای درخواستی و پخش آنها از رادیوی کوچکش سعی دارد فضای غمگین آسایشگاه را برای ساکنان آن شاد کند و به قول خودش رهگذران و ساکنان آسایشگاه نه تنها هیچ اعتراضی به کار او نداشتند بلکه در رفت و آمد خود با حرکتی موزون مهمانش میگردند، گویی میخواهد بگوید: دلیلی برای شاد زیستن آنها وجود ندارد و باید مصنوعی شاد باشند و خودشان را سر حال نشان دهند.
کلانتری در این اپیزود سعی دارد شادیها، تفریح و دل شکسته سالمندان و معلولان را به نمایش بکشد و در کنار آن حضور خیرین و هنرمندان خیر را برای شاد کردن دل این عزیزان نشان دهد، هنرمندانی که با دف و … سعی داشتند نشان دهند که ساکن خانه سالمندان را هرگز فراموش نکردهاند و شادی دل آنها برایشان بسیار مهم است.در اپیزود آخر مراسم عید قربان و تلاش کارمندان و ساکنان آسایشگاه برای اجرای این برنامه معنوی از لنز دوربین بهمن کیارستمی به تصویر کشیده شده است. اپیزود کیارستمی بازگویی یک فعالیت جمعی با حضور نیکوکاران و مددجویان در روزی خاص است. روزی که قرار است دو هزار راس گوسفند در عید سعید قربان برای حاجیان معلول و سالمند که ازته دل اللهم لبیک را میگویند توسط حاجیان خیر ذبح شود. اثر کیارستمی در اصل دستمایهای مذهبی دارد و میخواهد نشان دهد که اگر دل صاف باشد، خدا همان جاست و کعبه بهانهای است برای عبادت و یاد خدا. تلاش برای ساخت کعبه، تهیه لباسهای احرام، تمرین حاجیان برای اجرای طواف به درستترین صورت ممکن و فروش گوسفند، از قسمتهایی است که اپیزود کیارستمی را تشکیل میدهد. کیارستمی در این مستند علاوه بر کارگردانی، تدوین سه اپیزود دیگر را نیز به عهده دارد. این مستند به آنچه میخواسته رسیده و این موضوع کم اهمیتی نیست و یک موقعیت برای اثر است.