
حدود سه ماه از تشکیل گروه سینمایی هنر و تجربه می گذرد .ایرج تقی پور از اعضای شورای سیاستگذاری گروه هنر و تجربه است .
به گزارش روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه ،ایرج تقی پور در گفت وگویی مفصل به سوالاتی درباره تشکیل این گروه پاسخ داده است .
متن کامل این گفت وگو به شرح زیر است :
+حدود سه ماه از آغاز اکران فیلمهای گروه هنر و تجربه می گذرد. شما به عنوان یکی از اعضای شورای سیاستگذاری چقدر به اهدافی که در نظرتان داشتید نزدیک شدید ؟
به نظرم بد نیست نگاهی به طرح اولیه که ضمیمه دفترچه سیاستهای سال جاری امور سینمایی بود بکنیم تا بتوانیم متوجه شویم که چقدر نزدیک یا دور بوده. واقعیت این است که علاوه بر موارد اشاره شده در آن طرح، مواردی هم بوده که چراغ راه ما برای نگارش آن طرح بود.
مسئله صرفا نمایش فیلمهای متراکم شده پشت اکران نبود. البته شورای صنفی سینما در تعامل با صاحبان سالنها طبعا امکان نمایش فیلمهایی را میتوانست فراهم کند که فروش قابل قبولی در اکران گسترده تجاری داشته باشند. برای نمایش فیلمهایی که برای اکران تجاری مناسب نبودند نیز نمیتوانست چاره جویی کند. در این میان نیز تقریبا ۲۵۰ فیلم بلند سینمایی بودند که از زمان الغای کمیسیون اکران در دهه ۷۰ امکان نمایش پیدا نکرده بودند. بسیاری از اینها فیلمهایی بودند که به هزینه نهادها و ارگانها ساخته شده بودند (و البته تعدادی هم با بودجه های شخصی و دلایلی کاملا متفاوت از یکدیگر) و همواره این تصور وجود داشت که برای نمایش این فیلمها باید چارهجویی کرد. به همین دلیل هم دو طرح قبلی در این زمینه عمدتا ناظر بر محوریت نمایش عمومی کل این دست فیلمها بود. به همین دلیل هم بودجه گستردهای لازم داشت و به سختی قابل اجرا بود.
مسئله دوم این بود که تولید فیلمهای با بودجه پایین در دوران جدید، کاملا میسر شده بود و تعداد زیادی از این فیلمها که حالا دیگر به حمایتهای حداقلی محتاج بودند روز به روز افزایش مییافت و همچنان هم در حال افزایش است و در میان آنان استعدادهای خلاقه بسیاری وجود دارد. این دسته از فیلمها معمولا امکان نمایش گسترده تجاری پیدا نمیکردند و البته مالکین این فیلمها هم چندان هم شایق نبودند. این گروه از فیلمها (و حتی بقیه محصولات فرهنگی هم) طرفداران زیادی مخصوصا در بین جوانان دارد.
مسئله دیگر این بود که هجوم سینمای تجاری و فقدان توجه به سینمای فرهنگی، علاقمندان و مخصوصا جوانان را از تماشای شاهکارهای سینمایی محروم کرده و حتی باعث بریده شدن پای بسیاری از سالنهای سینما شده بود.
با توجه به نکات اشاره شده در بالا طرحی نوشته شد که موارد زیر در آن رعایت شده بود:
ـ فضای نمایش تجاری را اشغال نکرده و از در رقابت با آن درنیاید. مثلا تعداد صندلیهای محدودی را دراختیار بگیرد.
ـ امکان نمایش فیلمهایی را که واجد ارزشهای هنری، سینمایی و فرهنگی هستند و در اکران تجاری شانسی ندارند را فراهم کند.
ـ مجموعه ای را فراهم کند که احساس در دسترس بودن مجموعه بزرگی از سینمای ارزشمند از گذشته تا حال را ایجاد نماید.
+ با توجه به این نکته ها قراراست به چه هدفی برسید ؟
درصورت رعایت نکات بالا بود که میشد امیدوار بود که اولا بتوان بودجه مناسب این طرح را فراهم کرد. ثانیا، توجه جوانان علاقمند به فرهنگ را به مراجعه به سالنهای سینمایی جلب کرد که دارند به استفاده از شبکه های مجازی و انزوای اجتماعی عادت میکنند و این عادت خطر بزرگ اجتماعی محسوب میشود. تاکید بر اشغال بیشتر سئانسهای نمایش توسط فیلمهای بلند ایرانی و تکمیل آن با نمایش فیلمهای کوتاه و مستند ایرانی در درجه بعد و پس از آن فیلمهای کوتاه و بلند غیرایرانی و همچنین شاهکارهای سینمایی تاریخی ایرانی و غیرایرانی بود. این ترکیب میتوانست توجه قشر فرهیخته و مخصوصا جوانان را جلب کند. به این ترتیب میتوان دریافت که فکر اصلی فکر درستی بوده و توانسته کاملا موفق عمل کند.
+ فکر می کنید در این مدت نحوه استقبال مردم و مخاطبان از این گونه فیلمها چگونه بوده است ؟
مراجعه تماشاچیان و مخصوصا جوانان بیش از حد انتظار بنده شخصا بود. واقعا تشنگی زیادی وجود داشت که متاسفانه پاسخی به آن داده نشده بود. مخصوصا مردمی که برای دیدن یک فیلم مستند تاریخی و یا فیلم کوتاه و مستند ایرانی بلیط خریدند و به سالن نمایش آمدند.
+ این میزان استقبال یا عدم استقبال با آنچه مد نظرتون بوده هم خوانی داشته است ؟
بد نیست به سر جمع فعالیت این گروه نگاهی بیندازیم. فروش ۵۰ میلیون تومانی در هفته اول با تقریبا ۶۰۰ صندلی در ۴ سئانس در تهران و افزایش آن به متوسط فروش ۷۰ میلیون تومانی در ۷ هفته اول رکورد بی سابقه ای است (هرچند در این یکی دو هفته اخیر به دلیل ورود به فصل امتحانات کل سینما با افت زیاد فروش مواجه بوده است). این میزان فروش با متوسط اشغال ۶۵ صندلی در هر سئانس و نزدیک به ۸۵ صندلی برای فیلمهای بلند ایرانی و بیش از ۱۰۰ صندلی برای پرفروشترین فیلمها در تاریخ سینمای کشور بی سابقه است. توجه شود که ما خودمان ظرفیت این سینما را متفاوت با سینمای تجاری میدانستیم و حد این فیلمها را نگه داشتیم.
اگر در خاطر داشته باشید ما نمایشهایمان را با ۴ سالن در تهران و فقط یک سالن در مشهد، که آن هم با همت آقای مسچی میسر شده بود، شروع کردیم. در فاصله سه ماه تعداد بسیاری از سینماداران شهرستانها داوطلب همکاری با این گروه بودهاندکه بعضا به ما پیوسته اند و سایرین هم به تدریج خواهند پیوست و این خود نشان از موفقیت این گروه دارد.
+ فکر میکنید با توجه به رقمهای اندک فروش برای فیلمهای سینمایی، تهیه کنندگان چگونه با این اتفاق روبرو شوند؟
چند نکته را باید یادآوری کنم. اول اینکه این امکان تنها وضعیتی بود که صاحبان بسیاری از فیلمها ممکن بود بتوانند فیلمشان را به نمایش دربیاورند. دوم اینکه اکران عمومی ولو در همین حد، میتواند کمکی (ولو درحال حاضر مختصر) برای بالا رفتن سایر درآمدهای فیلم، مانند توزیع در شبکه نمایش خانگی و نمایش تلویزیونی بکند. دیگر اینکه بسیاری از این فیلمها صرفا به قصد ایجاد درآمد در گیشه ساخته نشده اند؛ و از همه مهمتر این که در نمایش گسترده تجاری درآمدها به ترتیبی توزیع میشود که تا فروش بالای یک میلیارد تومان عملا سهمی به صاحب فیلم داده نمیشود. تصور کنید که ۴۷.۵ درصد از فروش سهم صاحب فیلم است که از آن ۱۰ درصد هزینه پخش و هزینه های اکران (که عمده آن تبلیغات و اطلاع رسانی است) کسر میشود. عملا در این وضعیت چیزی به صاحب فیلم داده نمیشود. این موضوع آنقدر جدی است که حتی پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران از آن مصون نبوده و با آن دست و پنجه نرم میکند. پس میتوان فهمید در این گروه که کل فروش فیلم بدون کسرسهم صاحب سالن به صاحب فیلم پرداخت میشود، میتواند مهم باشد.
+ یکی از نکته هایی که مدام مطرح میشود این است که اکران در اینجا طولی است ، این موضوع را میتوانید یک بار دیگر از منظر فروش بررسی کنید ؟ یعنی صاحبان فیلمها باید چه انتظاری از فروش داشته باشند؟
فیلمهای خوب برای دیده شدن محتاج فرصت کافی هستند. اگر فیلمی در گروههای تجاری بزرگ به نمایش درآید، تعداد زیادی صندلی را اشغال میکند. برای پرکردن این صندلیها باید هزینه اطلاع رسانی زیادی را متحمل شد. فیلم خیلی مشتری پسند باید باشد تا بتواند بیش از ۴ هفته در این نحوه نمایش دوام بیاورد. این فرصت برای ایجاد تعادل بین هزینه ها و درآمد و بالاتر از آن، کسب سود، معمولا کافی نیست. مضافا اینکه شیوه نمایش گردشی و طولی یعنی در تعداد سالنها و صندلیهای محدود و سئانسهای گردشی میتواند با گروه موردنظر ما (نه الزاما همه سلیقههای تماشاچیان سینما) ارتباط درستی برقرار کند. این فیلمها تا زمانی که ضریب اشغال کافی، ولو در یک سالن و نمایش چرخشی دارند نمایش داده خواهند شد که بهمراتب عادلانه تر ازگروههای تجاری، ولو در سالنها آزاد و خارج از گروههای اصلی است. معمولا این سوال وجود دارد که تماشاچی برای دین فیلم سالنی را انتخاب کرده و به سالن مراجعه میکند و حوصله جستجو برای سئانسهای پراکنده را ندارد. ولی اگر توجه فرمایید که بیش از دو سوم فروش سینما در تهران و عمدتا در پردیسهای بزرگ اتفاق میافتد و این سالنها بخش اعظم فروش بلیطشان را اینترنتی انجام میدهند و سری هم به سایت اصلی اینترنتی فروش بلیطهای این گروه بزنید، متوجه خواهید شد که مخاطبین موردنظر ما که عمدتا در این گروه میگنجند، بهراحتی میتوانند آنچه را میخواهند انتخاب کنند و ببینند.
+ آیا این میزان مخاطب میتواند مناسب باشد، گاهی برای برخی فیلمها در هر سانس ۱۰ نفر بیشتر در سالن نبودند؟
بله، و این افتخاری برای ما است. اولا، توجه فرمایید که ضریب اشغال صندلی سینما در بهترین شرایط در دنیا زیر ۲۰ درصد است و در روزهای پایانی هفته فروش اصلی اتفاق میافتد. پس در ایام وسط هفته فروش سالنها خیلی پایین است و حتی پایینتر از این عددی جنابعالی فرمودید. ثانیا، مثالی از یک نمونه واقعی در سال ۲۰۱۴ برایتان بزنم. فیلم فرانسوی ویکتور با بازی ژرار دپاردیو در یک هفته اول نمایش در ۱۲ سالن سینمای امریکا با فروش ۶۲۳ دلار جمعا ۷۷ تماشاگر داشته است. یعنی تقریبا هر سالن سینما در طول روز فقط یک نفر مراجعه کننده داشته است. سرانجام اینکه این تعداد بلیط که میفرمایید بعضا در برخی سئانسهای فیلمهای بلند ایرانی بوده ولی عمدتا برای نمایش فیلمهای مستندبلند و کوتاه و حتی برخی فیلمهای سیاه و سفید و صامت تاریخ سینما مانند مردی با دوربین فیلمبرداری به کارگردانی ژیگا ورتف محصول سال ۱۹۲۹ بوده که من گمان نمیکنم در هیچ جای دنیا حتی یک بلیط هم برای این نوع فیلمها فروخته شده باشد و این موضوع حکایت از رشید بودن تماشاچیان ایرانی دارد. البته کمی اغراق هم در عرایض من هست، ولی واقعا همین رفتار تماشاچیان ما است که بنده را متعجب کرده است.
+ در برخی مواقع به نظر میرسد انگار فقط هدف دیده شدن این فیلمهاست و باری را از روی دوش سازمان سینمایی برداشتن مثلا اکران یک شب پس از ۱۰ سال و پوسته بعد از ۶ سال؟
واقعیت این است که این بار خیلی سنگین هم نبوده است و دلیل آن هم این که نزدیک به ۲۰ سال است تحمل شده است. از جهت دیگر هم باید عرض کنم که عمده صاحبان این گروه از فیلمها، البته به جز فیلمهای جدید مانند ماهی و گربه و پرویز و جینگو عملا خودشان را به تعادل مالی رسانده بودند و اینطور نبود که برای کسب درآمدی ولو اندک لحظه شماری کنند، مخصوصا درمورد دو فیلمی که مثال زدید و در اجرای این طرح بیشتر آشتی دادن قشر فرهیخته تری از تماشاچیان با سینما بوده است. شما حتما میدانید که ما آئین نامه خیلی دشواری برای پذیرش فیلمها در این گروه داریم و از نمایش بسیاری از فیلمها خودداری میکنیم تا بتوانیم سطح سلیقه خاصی را ایجاد کنیم که تماشاچیان مان به سلیقه ما اعتماد کنند.
+ یکی نکته مثبت می تواند این باشد که میزان فروش فیلمها هرچقدر باشد بی واسطه به دست خود صاحب فیلم می رسد ، اما به نظر می رسد این مبلغ بسیار کم است . لطفا با توجه به ضوابط سینمای ایران و سهم سینمادار و .. می توانید این موضوع را بیشتر توضیح دهید؟
مشروح این موضوع را بالاتر توضیح دادم ولی نکته مهمی که اینجا میتوانم عرض کنم این است که بسیاری از این فیلمها با بودجه مختصر تولید شدهاند و همین درآمد هم سهم قابل توجهی محسوب میشود. مخصوصا به فیلم مستندی مانند شش قرن و شش سال اشاره میکنم که توفیق آن در همین حد فعلی، چشمها را خیره میکند.
+ اگر نکته ای درباره این آمار دارید یا تجربه ای جهانی در این زمینه وجود دارد لطفا یک مقایسه ای در این زمینه انجام دهید.
یک مورد را در بالا در خصوص فیلم ویکتور اشاره کردم. ولی واقعیت این است که تنها مورد کمابیش مشابهی که در دنیا داریم نمایش فیلمهای هنر و تجربه در چند صد سالن در سراسر فرانسه است که معمولا حمایت شهرداریها را هم دارند با سنتی نزدیک به نیم قرن که مشروح آن را آقای گلمکانی در یکی از مقالاتشان برای نشریه گروه هنر و تجربه گفته اند. آن گروه البته صرفا فیلمهای بلند سینمایی فرانسوی را نشان میدهد و کلا با تجربه ما متفاوت است. من در جای دیگری از دنیا چنین تجربه ای را سراغ ندارم. امیدوارم بتوانیم این حرکت را به پشتوانه تماشاچیان مان استمراردهیم.