
هنر و تجربه در جشنواره سی و سوم فیلم فجر
احتمال باران اسیدی: تنهایی و سرگشتگی
هنر و تجربه: احتمال باران اسیدی اولین فیلم بلند داستانی بهتاش صناعی ها است. او متولد شیراز است و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۴با بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تئاتر شروع کرده و سپس به ساخت فیلم کوتاه، مستند، انیمیشن و تیزرتبلیغاتی روی آورده است. در کارنامه فعالیت های هنری او سابقه نویسندگی و کارگردانی دو سریال انیمیشن و یک تله فیلم هم به چشم می خورد. طبق گفته های صناعی ها، او و مریم مقدم که علاوه بر همکاری در نگارش فیلم نامه، بازی در یکی از نقش های فیلم را هم برعهده دارد، در مرحله اول با انتخاب تم تنهایی و سرگشتگی، قصه ای را پایه ریزی کرده اند. در مسیر نگارش اما دیدار با یک دوست قدیمی موجب تغییرات مثبتی درفیلم نامه شد. حضور نام هایی چون ایرج رامین فر، کامبوزیاپرتوی و نیز هنریک ناجی در بین عوامل فیلم، نشان می دهد صناعی ها ترجیح داده در اولین ساخته بلند سینمایی اش از تجربه حرفه ای ها بهره بگیرد.
احتمال باران اسیدی، احتمالا یکی از فیلم های کنجکاوی برانگیز جشنواره است که البته دلیل آن برمی گردد به بازی شمس لنگرودی شاعرو پژوهش گر نامآشنا در نقش منوچهر شخصیت محوری فیلم. لنگرودی را کامبوزیا پرتوی که به عنوان مشاور کارگردان با این فیلم همکاری می کند، برای نقش منوچهر پیشنهاد داده است. جالب اینجاست که سال گذشته هم او به دعوت رضاکیانیان به پیشنهاد کارگردان فیلم «جایی در یکی از روزهایی آینده» جواب مثبت داد و گویا از حضور در فضای سینما هم بسیار راضی است. االبته سابقه بازیگری این شاعر، به دهه چهل و پنجاه بازمی گردد. لنگرودی سینما را فرصتی می داند که او را از فضای شاعرانگی دور می کند و منوچهر را شخصیتی توصیف می کند که اگرچه در ابتدا اصلا به او نزدیک نبوده اما بعد از چند روز این شخصیت به یکی از رفقایش بدل شده است.
کارگردان و تدوین : بهتاش صناعی ها – نویسندگان فیلمنامه:مریم مقدم، بهتاش صناعی ها- مشاورکارگردان:کامبوزیا پرتوی- مدیر فیلم برداری: محمدرضا جهان پناه- صدابردار:رضا حیدری- موسیقی:هنریک ناجی- طراح صحنه و لباس: ایرج رامینفر- طراح چهره پردازی: کامران خلج- دستیارکارگردان و برنامه ریز: سمیرا برادری- مدیر تولید: محمود محمد طائمه- عکاسان پروژه:سمیه جعفری ، کسری پرتوی- مشاور رسانه های: بیتا موسوی- تهیه کننده: روح الله برادری- بازیگران:شمس لنگرودی،مریم مقدم، پوریا رحیمی، ارسلان عبدالهی، عیسی حسینی
خلاصه داستان:منوچهر شصت سال سن دارد.او بازنشسته اداره دخانیات است ولی از سر بیکاری هم چنان هرروز به اداره می رود.مادرش تا زنده بود،آرزو داشت، ازدواجش را ببیند.درحالی که منوچهر حتی دوستی هم در زندگی نداشت به جز خسرو…