هنر و تجربه: «در دنیای تو ساعت چند است؟» اولین فیلم بلند صفی یزدانیان است و اولین حضور منتقد نام‌آشنای سینمای ایران در جایگاه فیلم سازی به شمار می آید. با این حال این فیلم اولین تجربه سینمایی یزدانیان نیست.«در دنیای تو ساعت چند است؟» در بخش هنر و تجربه سی و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در می آید. او پیش از این در سال ۱۳۸۴ فیلم کوتاه «قایق‌های من» را ساخت که جایزه اول جشنواره فیلم کوتاه تهران را دریافت کرد. قایق‌های من داستان مردی بود که بعد از شنیدن خبری ناگوار از تهران به زادگاهش رشت برمی‌گردد و در طول این سفر گذشته‌ اش را به یاد می‌آورد. شباهت خلاصه داستان دو فیلم در تم بازگشت به زادگاه و یادآوری خاطرات، عوامل سازنده و حضور لیلا حاتمی و علی مصفا در هردو، این احتمال را تقویت می‌کند که یزدانیان فیلم کوتاه موفقش را بسط و گسترش داده و به فیلمی بلند تبدیل کرده است.
صفی یزدانیان متولد ۱۳۳۹ در تهران است و از سال ۱۳۶۸ با ماهنامه فیلم و چند نشریه دیگر همکاری دارد. بسیاری از کسانی که در این سال‌ها پیگیر نوشته‌ و نقدهای سینمای او بوده‌اند حالا منتظر نمایش اولین فیلم او هستند. در دنیای تو ساعت چند است؟ پیش از این در جشنواره‌های پوسان، سائوپائولو و بمبئی و نیز موزه هنرهای معاصر بوستون به نمایش درآمده و نمایش‌هایی هم در شیکاگو و واشنگتن داشته است. فیلم پائیز سال گذشته کلید خورد و همه سکانس‌ها در رشت فیلم برداری شده است. فیلم نامه را صفی یزدانیان نوشته و علی مصفا علاوه بر بازیگری تهیه کنندگی فیلم را هم برعهده دارد. کریستف رضاعی برای موسیقی فیلم از ترانه‌های قدیمی روسی و گیلکی استفاده کرده است. تدوین هم با فردین صاحب‌ الزمانی است که سومین ضلع این مثلث فیلم سازی است که در ساخت فیلم‌ هایشان در دفتر فیلم سازی رود فیلم، «پله آخر» و »چیزهایی هست که نمی‌دانی» با هم همکاری می‌کنند. شاید حال و هوای فیلم را بتوان در فضایی شبیه به دوفیلم قبلی این گروه، روایتی پیچیده و شاعرانه و اندکی روشنفکرانه پیش‌بینی کرد.

در دنیای تو ساعت چند است؟ / کارگردان و نویسنده فیلم نامه: صفی یزدانیان – مدیر فیلم برداری: همایون پایور – تدوین: فردین صاحب الزمانی – موسیقی: کریستف رضاعی – صدابردار: جهانگیر میرشکاری – عکس: صبا سیاهپوش – تهیه کننده: علی مصفا- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، زهرا حاتمی، کریستف رضاعی، ابراهیم ضمیر، لی‌لی ساعد سمیعی، پیام یزدانی، زینب شعبانی، اردشیر کاظمی

خلاصه داستان: گلی بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یک باره تصمیم می گیرد به ایران و به زادگاهش، شهر رشت سفری کند. فرهاد به استقبالش می رود و می گوید که آشنایی قدیمی است، اما گلی اصلا او را به یاد نمی آورد.