
هنر و تجربه/بهزاد وفاخواه: مسعود امینی تیرانی در اولین فیلم سینمایی بلندش دست به تجربهای منحصر به فرد زده است. پرویز پرستویی و سهیلاگلستانی باید سه روز بیدار بمانند و گروه فیلمسازی این بیداری را ثبت میکند. به سراغ امینی تیرانی رفتیم که فیلمش «بیداری برای سه روز» از ۱۳ مهر در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده است، و از او درباره تجربه تماشای فیلم با تماشاگر پرسیدیم و نیز از تاثیر مشاهده برخورد تماشاگر با فیلمی تجربی که به صورت یکسان تجربهای برای فیلمساز، بازیگر و تماشاگر فیلم محسوب میشود.
اکران بیداری برای سه روز چه بازخوردی برای شما داشت؟ تجربه تماشای فیلم با بینندگان عادی سینما را چطور توصیف میکنید و ارتباط تماشاگری که در گروه هنر و تجربه به تماشای فیلم شما نشست با تجربه نامعمولی که در فیلم داشتید، چطور برقرار شد؟
در ابتدا باید بگویم که تجربه فیلم برای من تمام نشده و بازخوردهای تماشاگران، تجربه فیلم را برایم تازه و نو نگه داشتهاست. برای من و شاید برای بازیگران و یا برخی از افراد گروه هنوز تجربه بیداری پابرجاست. من میخواستم فیلم با دخالت تجربه مخاطبان تکمیل شود که این اتفاق برای من افتاده و من هنوز هم در حال تکمیل تجربه خود هستم. شاید هنوز هم وسوسه میشوم ،فیلم را دوباره تدوین کنم و آن را به شکلی جدید نمایش دهم. ممکن است کسانی با فیلم ارتباط برقرار نکنند که طبیعی است اما در مجموع همه آنهایی که به تماشای فیلم نشستهاند فیلم را تماشایی توصیف کردهاند و درام ایجاد شده را دوست داشتهاند. مشکل اغلب تماشاگران به خصوص با پایان فیلم و یا سردرگمی فیلم در میانه یک اثر مستند و یک فیلم داستانی است. البته رسیدن به این مساله نیز بخشی از تلاش من بود.اما مایلم به این نکته اشاره کنم که تجربه تماشای فیلم توسط مخاطبان بسیار فراتر از انتظار بود و مرا مصمم کرد برای تکمیل این زبان تجربی قدمهای بعدی را نیز بردارم، اما مشکل بیشتر از آن برخورد مسئولین و منتقدان سینمایی است که به نظر میرسد، آنها آمادگی کمتری از تماشاگران عادی برای برخورد با فرمهای خاص دارند. تصور کنید من چگونه باید برای گرفتن پروانه ساخت با یک فیلمنامه یک خطی به ارشاد بروم و از ایده خود دفاع کنم. اگر بخواهم که فیلمی شبیه به بیداری برای سه روز را دوباره بسازم چگونه باید طرح خود را مطرح کنم تا مورد توجه ادارهکنندگان بخشهای سینمایی قرار گیرد؟ به نظرم هنوز ظرفیتهای بررسی سینمای تجربی جدی نیست و یا منتقدین که – بهجز تعدادی اندک – نتوانستند فیلم را در دنیای خود این فیلم نقد و بررسی کنند و فیلم را متهم به نقایصی کردند که از اساس قرار نبود فیلم به آنها توجه کند.
آیا در فیلم جدیدتان هم فضایی تجربی خواهید داشت یا نوع دیگری از سینما را میخواهید تجربه کنید؟
به طور قطع در فیلم جدید هم فضایی تجربی را پیگیری خواهم کرد. تجربه برای من انتخاب نیست بلکه بخشی از روش و لحن و زبان آموختهشده من در سینماست، بنابراین نمیتوانم که شکل دیگری به سینما نگاه کنم. سینما برای من یک زبان است و من به خود این زبان علاقمندم و به فرایند شکل گیری و به کارگیری این زبان، نه آنکه بخاطر طرح مفاهیمی خاص به دنبال وسیله و ابزاری مثل سینما بگردم.به نظرم رسیدن و شکل گیری فرم نهایت کاری است که میتوانم انجام دهم.
چه راههایی برای تولید ارزان، جلب سرمایه گذار بخش خصوصی و سوددهی فیلمهای کمهزینه خارج از جریان اصلی سینما وجود دارد؟ آیا کاستن از هزینهها تنها راه است و اگر جواب مثبت است راههای کاستن از این هزینهها کدام است؟
وقتی به تجربه زبانی در سینما فکر میکنم یعنی پذیرفتهام که هیچ قید و بندی را نپذیرم و تابع هیچ محدودیتی نباشم بنابراین هیچگاه تجربههایم را به لحاظ مالی ارزشگذاری نمی کنم که بخواهم آن را ارزان تمام کنم یا به فکر سوددهی آن باشم . تنها به اصالت تجربهام فکر میکنم و بس! اما از سوی دیگر اساسا تجربههای من تجربههای گرانقیمتی نیستند. اجازه بدهید بگویم این من نیستم که باید تجربههایم را متناسب با سرمایهها تغییر دهم بلکه باید جریان فرهنگی کشور آنقدر بسامان بشود که ارزش سرمایهگذاری روی این نوع سینما و تجربهها را بداند و هزینههایش را بپردازد.
کار کردن با دو بازیگر حرفه ای که یکی از آن دو سوپراستار سینمای ماست چگونه تجربهای بود و چگونه با این بازیگران به درک متقابل رسیدید که در تجربه سه روز بیداری جلوی دوربین و اتفاقاتی که از پیش مشخص نیست با شما همکاری کنند؟
نکته مهم این بود که من به هیچکسی به شکل مستقیم پیشنهاد مشارکت در این فیلم را ندادم بلکه خود بازیگران بودند که پذیرفتند در این تجربه شرکت کنند و آنها مرا مجاب به انجام این تصمیم کردند. بنابراین تا زمان شروع فیلمبرداری همه چیز به خوبی پیش میرفت و همه گروه میدانستند که در تجربهای شریکند که پایانش اصلا قابل پیشبینی نیست. آنچه در این فیلم رخ داد آرزویم بود، هرچند تلخ و دشوار بود اما میخواستم واقعیت جدیدی خلق کنم، که کردم ولی البته این واقعیت آنقدر خشن و سنگین بود که مرا نیز مقهور خود کرد. اما شاید هیچکدام از ما نمیدانستیم که ورود به این تجربه جسارتی بسیار بیشتر از آنچه تجربه کردهایم نیاز دارد.از سوی دیگر این تجربهها معلوم میکند که سینمای ما در تجربه فرمها و موضوعات خاص چقدر نیاز به تمرین دارد و چقدر کم هستند کسانی که جسارت، آگاهی و توانایی ورود و تجربه این حوزههای خاص را دارا هستند.