هنر و تجربه: سال گذشته در ماه ژانویه، «پسر بچگی» ریچارد لینکلیتر برای اولین بار در چشنواره ساندنس دیده شد. این روزها، این روایت کم‌نظیر از بلوغ یک نوجوان که ساخت آن ۱۲ سال طول کشیده، یک اثر شاخص است که منتقدان و مخاطبان آن را دوست دارند. این فیلم جزء  آثار تجربی‌ای است که توانسته خودش را به مرکز توجهات برساند و به جریان اصلی سینما ورود پیدا کند. فیلم به فروشی ۴۳ میلیون دلاری در سطح جهان دست پیدا می‌کند، و برای  لینکلیتر بعد از ۲۰ سال نوآوری سینمایی نامزدی اسکار را به ارمغان می‌آورد.پسر بچگی تنها فیلم به نمایش درآمده در ساندنس است که شانس جدی برای کسب اسکار بهترین فیلم را هم دارد.

رمز موفقیت «پسربچگی» در داستان کوچکش نهفته است. داستانی که در مورد مشکلات یک نوجوان تگزاسی به نام میسون (با بازی الار کولتران) و خواهر بزرگترش سامانتا (با بازی لورلی لینکلیتر، دختر کارگردان) و والدین طلاق گرفته‌شان (با بازی اتان هاوک و پاتریشیا آرکت) است. همانطور که ۱۲ سال گذر زمان در  ۱۶۴ دقیقه‌ مشاهده می‌کنیم، امتیازهای زیرکانه بروز تغییرات، به وضوح خودشان را نشان می‌دهند. در مرکز داستان نیز، رشد و نمو میسون به کولتران اجازه داده تا با استفاده از تجربیات افزون شده و تاثیر آنها در آگاهی رو به افزایش‌اش، در شخصیت خود غوطه‌ور شود. به عنوان یک کودک، او و خواهرش، جدایی سرکشانه والدینشان را قبل از اینکه به یک زندگی جدید در بوستون برده شوند، از یک دیدگاه محدود می‌بینند. فیلم، با یک تکنیک انتزاعی و فلسفه‌ای تند و تلخ که تاثیر گرفته از تجربه‌گرایی‌های قبلی لینکلیتر در سه گانه «قبل از طلوع»، «قبل از غروب» و «قبل از نیمه شب» است ،گذر زمان را می‌کاود اما «پسربچگی» پا را یک گام فراتر می‌گذارد. ما به طور واقعی می‌بینیم که بازیگران، سنشان در جلوی دوربین سپری می‌شود و داستان گویی فیلم، ما را به درون جوهره دیدگاه در حال رشد کاراکترها می‌کشاند.

کمپانی فیلمسازی «آی اف اسی» سال ۲۰۰۲ با ساخت «پسربچگی» موافقت کرد اما وقتی فیلم در ساندنس به نمایش درآمد هنوز پخش‌کننده نداشت و از آن موقع تاکنون چقدر همه چیز تغییر کرده است. بعد از نمایش موفق فیلم در جشنواره‌های برلین و جنوب از جنوب غربی، فیلم برای پخش هم با آی اف سی قرارداد بست و در تابستان فیلم اکران شد. در نهایت پسربچگی در آمریکا ۲۴ میلیون دلار فروش کرد و به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های این شرکت و همچنین پرفروش‌ترین فیلم لینکلیتر تبدیل شد. پس از آن هم نوبت به درو کردن جوایز رسید. حلقه منتقدان نیویورک، اولین جایی بود که جایزه بهترین فیلمش را به این فیلم داد. پسربچگی همچنین جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام را هم از آن خود کرد. در این بین لینکلیتر موفق شد تا یک فیلم جدید با نام «این چیزیه که راجع بهش صحبت میکنم» هم برای کمپانی پارامونت بسازد که یک درام با موضوع بیس بال است. او پروژه‌های دیگری هم در دست ساخت دارد. پسربچگی موفقیتش در جوایز را با شش نامزدی اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی ادامه می‌دهد و منتظر است تا کلکسیونش را با اضافه کردن اسکار، تکمیل کند. خود لینکلیتر در این باره حرف جالبی زده است : «من ترجیح می دهم در اتاق مونتاژ وقتم را بگذرانم. اما از جایزه گرفتن هم بدم نمی‌آید.»

 

منبع: ایندی وایر