
هنر و تجربه/بهزاد وفاخواه: رقابت بین ده فیلم مستند جشنواره فیلم فجر در بخش سینما حقیقت سرانجام با اهدای سیمرغ بلورین به معین کریمالدینی برای فیلم «آتلان» به پایان رسید. سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به مهدی گنجی برای «من میخوام شاه بشم» تعلق گرفت و محمد کارت برای فیلم «بختک» دیپلم افتخار جشنواره را کسب کرد. همچنین جایزه ویژه هیات داوران به فرشاد افشینپور برای تصویربرداری مستند «سفر به آمادای» رسید. دو فیلم آتلان و من میخوام شاه بشم از طرف منتقدین نیز مورد توجه قرار گرفتند.
حضور در جشنواره فیلم فجر و نمایش فیلمها در سالن اصلی برج میلاد،خواسته مستندسازان بود و آنها نمایش فیلمهایشان را در این رویداد فرهنگی فرصت خوبی برای دیده شدن آثارشان میدانند. اگرچه بعضی مستندسازان گلهمند بودند که این فرصت به طور مساوی در اختیار همه قرار نگرفتهاست. معین کریمالدینی کارگردان آتلان در گفتوگو با سایت هنر و تجربه اهمیت جشنواره فجر را برای سینمای ایران مهمتر از یک جشنواره میداند: «از مسئولین سینمایی گرفته تا منتقدان و کارشناسان خیلیها این موضوع را بر زبان میآورند که شما مستندسازید و نباید از حضور در یک جشنواره سینمای داستانی انتظار زیادی داشته باشید. من درباره این حرف نمیزنم که جای مستند در فجر هست یا نه. شاید فیلم فجر جشنواره تخصصی سینمای داستانی باشد و گاهی مستندهایی را در برنامه میگنجاند. سینمای مستند هم جشنواره تخصصی خودش سینما حقیقت را دارد که خوشبختانه سال به سال رونق بیشتری میگیرد. من از این حرف می زنم که جشنواره فجر ویترین سینمای ایران است و حاصل یک سال زحمت و تلاش سینماگران در این جشنواره دیده میشود. تمرکز همهجانبه منتقدین،تهیه کنندگان، سرمایه گذاران بخش خصوصی و عموم مردم بر این جشنواره است.»
محمد کارت که با مستند «بختک» در جشنواره حاضر بود از نمایش فیلمهای بخش مستند در سالن اصلی جشنواره اظهار رضایت میکند اما معتقد است جشنواره فجر در درجه اول جشنوارهای برای سینمای داستانی است: «جشنواره فیلم فجر باید مستند را رها کند. عقلانی این است که جشنواره فجر ویترین سینمای داستانی است. تا زمانی که در آییننامه جشنواره، مستند نیز حضور داشته باشد، من فیلمساز فیلمم را با کمال میل به جشنواره میدهم. تا زمانی که مستندها در جشنواره فجر حضور دارند هم باید احترامشان حفظ شود و جزء بخشهای اصلی این جشنواره باشد. امسال خوشبختانه مستندها را در سالن اصلی برج میلاد نمایش میدهند و این جای خوشحالی دارد. این قدم اول است. اگرچه ممکن است باز هم مستندها با استقبال از سوی مخاطبان مواجه نشود، اما همین که در حاشیه جشنواره نیست، اتفاق خوشایندی است».
اگرچه تا حدی رضایت نسبی اهالی سینمای مستند در مقایسه با سالهای قبل جلب شده است اما با این حال این مستندسازان معتقدند برخورد جشنواره فجر با آثار مستند دوگانه بوده و به مستند همسنگ فیلمهای داستانی اهمیتی داده نشده است. معین کریم الدینی از ساعت و کیفیت نمایش فیلمش در برج میلاد ناراضی است:« سال های گذشته مستندها در طبقه پایین برج میلاد و در شرایطی پخش میشدند که فیلم دیگری در سالن اصلی در حال نمایش بود و کسی به طبقه منفی یک و دو نمیرفت. با پیگیری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و نوشتن نامه سرگشاده یک سانس هم به سینمای مستند داده شد اما همین یک سانس مقارن با ساعت نهار بود و خیلی از بیننده ها به همین دلیل بیرون از سالن بودند. وقتی سالنی با کیفیت مناسب کورش داریم چرا باید در برج میلاد کیفیت صدا تا این حد پایین باشد. ما در خانه سینما نسخه دیویدی فیلم را نمایش دادیم اما تصویربردار فیلم که در خانه هنرمندان فیلم را تماشا کرده گفت کیفیت نسخه به نمایش درآمده حتی از نسخه خانه سینما پایینتر بود. پیش از جشنواره هم در برنامه یک فیلم، یک سلام فیلم های مستند غایب بودند. در مقایسه با جشنواره سال قبل باید بگویم نسبت به گذشته یک جهشی ایجاد شد و من به پیشرفت پلهپله معتقدم.»
معین کریم الدینی برای دوره های آینده جشنواره فجر سه آرزو دارد: « زمان مناسب برای نمایش سانس مستندها،برگزاری جلسه نقد و بررسی، برگشتن جایزه دستاورد فنی به سینمای مستند.»
مهدی گنجی کارگردان «من میخوام شاه بشم» از بازتاب فیلمش در میان منتقدین و تماشاگران راضی است اما اشکالاتی را به برنامهریزی جشنواره وارد میداند:«به هرحال فجر جشنواره سینمای داستانی است و در همه جشنوارههای مخصوص سینمای داستانی، مستند یکی از زیرمجموعهها محسوب میشود و زیر سایه سینمای داستانی است. نمایش فیلمها در کاخ جشنواره مرتب و بانظم برگزار شد اما نسخه فیلم ما با کیفیت پایینی نمایش داده شد. برای سینماهای مردمی به ما به عنوان عوامل فیلم بلیت ندادند و من برای تماشای فیلم خودم در سینما آزادی بلیت خریدم. به هرحال همه داریم تمرین میکنیم. فیلم ما، هم در بخش هنر و تجربه و هم در بخش مستند انتخاب شده بود اما چرا در ساعت فیلمهای هنر و تجربه پخش نشد؟ این سیاست دوگانه نسبت به سینمای مستند را پیش از جشنواره هم دیده بودیم که فیلمهای مستند از بخش یک فیلم یک سلام کنار گذاشته شدند. ما هم هزینه کرده بودیم و پوستر زدیم اما چرا فیلم های ما معرفی نباید بشود. یا بخش مستند را حذف کنیم یا به همان اندازه سینمای داستانی به آن اهمیت بدهیم.»
مهدی گنجی بازتاب مثبت فیلمش در بین تماشاگران سینماهای مردمی را نشانی از قابلیت این فیلم برای اکران میداند و اکران این فیلمها را دادن فرصتی به مخاطب برای تجربه نوع دیگری از سینما. گنجی تفاوت بین بیننده ایرانی جشنواره و بینندههایی که در جشنوارههای خارجی تماشاگر فیلم بودهاند را در تجربه بیشتر بیننده خارجی در دیدن مستند میداند: «در جشنوارههای خارجی بیننده که بلیت هم خریده، حوصله بیشتری دارد. آموزش دیدهاند که بنشینند فیلم مستند ببینند و حوصله بیشتری دارند. در نمایش فیلم ما در کاخ جشنواره و بقیه سینماها تا جایی که من دیدم کسی از سالن بیرون نرفت. این تجربه به ما نشان داد مخاطب اگر فیلم مستند سرحال ببیند حتی اگر ۷۰ دقیقه باشد از آن استقبال میکند»
یکی دیگر از مزیتهای نمایش فیلمهای مستند در جشنواره فجر و در سالن اصلی آن، دیده شدن بیشتر از طرف بینندگان جدی سینما و منتقدان است. مهدی گنجی پاسخ به سوال هنر و تجربه که بازخورد انتقادی نمایش فیلمش چه کمکی به او کرده، زمان جشنواره را برای تحلیلهای عمیقتر چندان مناسب نمیداند: «مشکلی که در جشنوارههای ایرانی داریم این است که فیلم را به دو دسته خوب و بد تقسیم میکنند. ما به حرفهای تحلیلیتر نیاز داریم تا فیلمساز بداند کجای کارش چه ضعفهایی داشته است. روزهای برگزاری جشنواره زمان خوبی برای این کار نیست و کار در نهایت به ستاره دادن ختم میشود. این که در روز اول جشنواره ستارههای خوبی به فیلم دادند باعث خوشحالی من است اما این لحظهای است و ما به بحث های جدیتر و مبسوط نیاز داریم.»
آزاده بیزارگیتی مستندساز نوشتن در زمینه سینمای مستند را با سینمای داستانی متفاوت میداند و اعتقاد دارد نمایش فیلم ها در برج میلاد قدم مثبتی برای مستندسازان است:« تصور میکنم نوشتن درباره مستند هم با نوشتن درباره سینمای داستانی متفاوت است و نیاز به تخصص دارد. سالهای گذشته نمایش آثار مستند در سینما سپیده بود و حالا مستندسازان با اصرار به نمایش فیلمهایشان در سالن اصلی برج میلاد یک قدم به جلو برداشتهاند. متاسفانه مستند پایگاهی برای تبلیغات ندارد. باید سفرهای پهن باشد که دیگران هم از آن ارتزاق کنند وگرنه مردم فکر میکنند سینمای مستند همان سینمای حیات وحش است.»
معین کریم الدینی ضمن این که توضیح میدهد در ایام جشنواره بیشتر کسانی که نظر مثبتی به فیلم دارند با او صحبت کردهاند بازخورد فیلمش را مثبت ارزیابی میکند: «نقدها به طور قطع تاثیرگذار است. نقدهای مثبت و تمجیدآمیز چندان صحیح نیست از زبان من بازگو شود اما بزرگان سینما که مویشان را در این راه سفید کردهاند درمورد فیلم با هیجان صحبت کردند و ارزش زیادی برای آن قائل بودند. اولین نمایش فیلم من در جشنواره سینما حقیقت بود که در سالن ۶۵۰ نفری سینما فلسطین نزدیک ۸۰۰ نفر آمدند و سالن کیپ تا کیپ پر بود. نمایش دوم هم به همین اندازه شلوغ بود. زمانی که برای اولین نمایش فیلم در سینماهای مردمی به پردیس کورش رفتم حدس میزدم نهایتا ۱۰ نفر به دیدن فیلم بیایند اما تعداد آدمهایی که دیدم بیشتر از صدنفر بود و از دوستان شنیدم بقیه سالنها هم پر بوده. عکس العمل مردم، منتقدین، همکاران مستندساز و فیلمسازان سینمای داستانی عالی بود. اما بهترین اتفاقی که افتاد نوشتهای بود که در شبکه های اجتماعی به صورت اتفاقی دیدم و یکی از دوستان نوشته بود رفته بودم آتلان را ببینم و دوتا اتوبوس بچههای مدرسهای آورده بودند که شلوغ میکردند و سالن را روی سرشان گذاشته بودند اما فیلم که شروع شد صدایی از این بچه ها درنیامد و تا آخر فیلم را تماشا کردند. این شاید یکی از بهترین موفقیتهای گروه ما بود.»
کریمالدینی احتمال اکران فیلمش را زیاد میداند و تاکید میکند: «من روی آتلان مدعی فروش هستم. اگر تبلیغات تلویزیونی مناسب داشته باشد می تواند خوب فروش کند. مخاطب ما داستان دوست دارد و فیلم داستانش را خوب تعریف می کند.»