هنروتجربه/سوگند نیازمند:سینمای متفاوت و تجربی فرصت اتفاق‌های تازه است و جایی که باید شاهد تجربه‌های متفاوت باشیم.حضور چهره‌هایی که تا قبل از آن در سینمای ایران ندیده‌ایم در این گونه فیلم‌ها هم از قسمت جذاب ماجرا است.افشین یداللهی شاعر و ترانه‌سرای به نام ایران،با حضور در فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» یکی از همین تجربه‌های نو را رقم زد.او که پزشک اعصاب‌ و روان هم هست در این فیلم در نقش خود (دکتر یداللهی) ایفای نقش کرده است.ایشان در گفت‌وگویی که با سایت هنروتجربه داشته است از تجربیات خود به عنوان بازیگر می‌گوید.

چطور شد که در این فیلم ایفای نقش کردید؟

آقای لطفی به مطب من آمدند و با هم گفت‌وگویی داشتیم.ایشان برای قسمت‌هایی از فیلم‌نامه از من مشاوره گرفتند و می‌خواستند که بخش‌هایی از قصه کاملا بر حقیقت و اصول روانپزشکی منطبق باشد.مشاوره‌هایی را دادم تا فیلم‌نامه به طور کامل بر موضوع علمی منطبق شود و خیلی از بخش‌ها هم بخاطر بار دراماتیک ممکن بود که خیلی با واقعیت همسو نباشد به همین خاطر آقای لطفی آنها را حذف کردند..به طور مثال بخشی در فیلم‌نامه مدنظر بود که مریم را هیپنوتیزم کنیم اما من به آقای لطفی گفتم بیماری که این علائم را دارد هیپنوتیزم نمی‌شود و پیشنهاد کردم که این بخش را حذف کرده یا تغییر دهند و ایشان هم پذیرفتند.بعد از دادن مشاوره‌ها آقای لطفی بهتر دیدند که من خودم این نقش را بازی کنم و من هم قبول کردم.

چگونه در نقش خود قرار گرفتید و فضای فیلم را چگونه دیدید؟

فیلم در بخش هنروتجربه است و برای من هم یک تجربه‌ی جدید بود مخصوصا اینکه در نقش خودم بازی می‌کردم. من به طور کلی دوبار فیلم‌برداری داشتم،یکی در مطب خودم و دیگری در درکه.در فیلم‌نامه برای من دیالوگی نوشته نشده بود و من فی‌البداهه صحبت کردم که همه‌ی این صحنه‌ها را با یک برداشت گرفتیم.برای من خیلی تعجب‌برانگیز بود حتی به آقای لطفی گفتم که دوباره تکرار کنیم اما ایشان معتقد بودند که همان یک‌بار کافی است.در فیلم همه سعی من بر این بود که مستند نمایی کنم و همه چیز بر پایه حقیقت باشد.حتی بعد از نمایش فیلم در سالن برخی از دوستان سوال کردند که آیا کسانی که در فیلم حضور داشتند،واقعا بیمار من بوده‌اند یا خیر؟من تلاش کردم طوری که در حقیقت با بازماندگان یک بیمار صحبت می‌کنم در فیلم هم بر همین اصول باشم.

قبل از ایفای نقش در این فیلم پیشنهاد بازی داشتید؟ آیا می‌خواهید که بازیگری را ادامه دهید؟

خیر،پیشنهادی نداشتم اما بعد از روایت ناپدید شدن مریم چند کار پیشنهاد شده است که به طور قطع پذیرفتن من به متن و موضوع بازمی‌گردد.البته شاید به یک ترانه‌سرا برای بازی در یک فیلم کمتر پیشنهاد داده شود و من هم بخاطر شغلم شاید نتوانم هر نقشی را بازی کنم اما اگر نقشی باشد که به شغلم لطمه‌ای وارد نکند و داستانی با کیفیت باشد حتما استقبال می‌کنم.من به اندازه کافی مشغول کار هستم اما بازیگری یک قسمت جذاب برایم دارد و آن هم این است که می‌توانم ابعادی از خودم که تا به حال از آن‌ها خبر نداشتم را کشف کنم،خودم را جای آن نقش قرار دهم و در آن شرایط مجسم کنم،اینکه بدانم در آن موقعیت چه حسی خواهم داشت برایم جالب است.البته شاید این حس من از دید یک بازیگر سینما به طور کامل غیرحرفه‌ای باشد اما برای من مهم است و دستاوردهای خوبی برای شناخت خودم داشته‌ام.این حس و تمایل من به بازیگری است.

استقبال از فیلم چگونه بوده است؟

با توجه به فرهنگ جامعه و ناشناخته بودن موجوداتی مثل جن که شاید فضای ناشناخته و مبهمی داشته باشند تاثیرگذار بود.با اینکه به نظر من فیلم اصراری بر ترساندن ندارد و یا هیچ اکت ترسناکی در فیلم مشاهده نمی‌کنید اما برخی از مخاطبان حتی بخاطر کنجکاوی و جذابیت آن را دنبال می‌کردند.همین که در آخر فیلم به هیچ‌کدام از زوایای موجود در ذهن مخاطب نمی‌غلتد نقطه قوت فیلم است.در انتها مخاطب است که تصمیم می‌گیرد فکر کند جن وجود دارد یا توهم است و یا قصه فقط گم شدن در یک کاروانسرای متروکه است.آن طور که من متوجه شدم اغلب تماشاگران  فیلم از آن تاثیر گرفته بودند اما برخی هم معتقد بودند که فیلم موفقی نبود.

نظرتان درباره گروه هنروتجربه و کارکرد آن چیست؟

به طور قطع موضوع‌ها و قاب‌های متفاوت باید حمایت شوند.این فیلم‌ها رفته رفته مخاطب عام خود را پیدا می‌کند و همانطور که در شعر و موسیقی هدف تغییر ذائقه شنیداری مخاطب است در سینمای هنروتجربه هم هدف تغییر ذائقه دیداری مخاطب است و این به نظرم اتفاق خوبی است.باعث می‌شود که مخاطب درکش از هنر تغییر کند و یک پل ارتباطی باشد.کم‌کم افراد در این حوزه بیشتر می‌شوند و این یک سکوی پرتاب و راهی برای پیشرفت است.فیلم‌های که فکر می‌کردند قابلیت اکران ندارند حالا در چندین سینما نمایش داده می‌شوند که به نظرم این شروع یک اتفاق خوب است.