هنر و تجربه- بهزاد وفاخواه: فیلم ساختن با یک گروه صمیمی و سخت‌کوش در ایران هنوز امکان‌پذیر است. راضی کردن برخی عوامل شناخته شده سینمایی هم برای بازی در یک اثر تجربه‌گرا هم امکان پذیر است. در بسیاری از فیلم‌های نمایش داده شده در اکران شش ماه دوم سال ۹۳ هنر و تجربه بازیگران، فیلم‌برداران و عوامل فنی شناخته شده و شاخص سینما مشارکت کرده‌اند.

فیلم‌سازی که در آستانه ساخت اولین یا دومین فیلمش قرار دارد یا می‌خواهد عرصه‌های جدیدی در سینما را تجربه کند و فیلمی بسازد که لزوماً در تعاریف رایج اکران نمی‌گنجد، دو انتخاب متفاوت در پیش‌رو دارد: جمع کردن گروهی که همه مانند خود کارگردان کار اول یا دوم‌شان باشد و سری پرشور و انگیزه‌ای فراوان داشته باشند، یا کمک گرفتن از عوامل حرفه‌ای و باتجربه در پشت و جلوی دوربین. بخشی از این انتخاب بستگی مستقیم به شرایط مالی ساخت فیلم دارد، اما بخشی دیگر حاصل انتخاب فیلم‌ساز است. در سینمای جهان هم نمونه‌های  مشابه هستند.«سگ‌های انباری» اولین فیلم کوئنتین تارانتینو که حالا دیگر تبدیل به فیلم کالت دهه نود شده، محصول همکاری یک گروه جوان و البته جاه‌طلب با بازیگری کارکشته و اسم و رسم‌دار است. تارانتینو سگ‌های انباری را با ۳۰ هزار دلار پول نقد و یک دوربین ۱۶ میلیمتری شروع کرد. فیلم‌نامه به شکلی اتفاقی به دست هاروی کایتل ستاره هالیوود رسید و با ۱٫۵ میلیون دلار پولی که او در پروژه سرمایه‌گذاری کرد و با بازیگرانی نیویورکی در یک انبار ساخته شد. یک فکر نو در کنار گروهی مرکب از چند بازیگر باتجربه و عواملی که همراه با تارانتینو و از دوستان او بودند، اتفاقی را در سینمای دهه نود رقم زدند. با این حال شرایط تولید در سینمای ایران  متفاوت است. فراهم کردن بودجه در همه جای دنیا بزرگترین مانع بر سر راه سینماست.فیلم‌های تجربی گرچه اغلب کم هزینه‌تر از سینمای جریان اصلی هستند اما گاهی در برخی از همین نوع آثار هم تفاوت معناداری در زمینه هزینه تولید با یک فیلم در سینمای بدنه  (حدود یک میلیارد تومان) مشاهده نمی‌شود.

 

پرویز
مجید برزگر، کارگردانی که در هر سه فیلم خود فصل باران‌های موسمی، پرویز و فیلم در حال ساختش یک شهروند کاملا معمولی از گروهی تقریبا ثابت استفاده کرده است، وجود این گروه ثابت را کمک بزرگی در کار فیلم‌سازی‌اش می‌داند. گروهی که او تصریح می‌کند غیرحرفه‌ای نیستند. برزگر می‌گوید: «داشتن یک گروه ثابت کار سختی است و این‌که گروهی همدیگر را باور کنند و بدون حاشیه کار را پیش ببرند، موفقیت کمی نیست. گروه ما حدود ده سال است در کنار هم در فیلم‌های کوتاه و پروژه‌هایی که در دفتر فیلم‌سازی ما کار می‌شوند از مستندهای صنعتی گرفته تا کارهای تبلیغاتی حضور داشته‌اند. همه این دوستان، الهام صالحی طراح گریم، امین جعفری فیلم‌بردار، لیلا نقدی‌پری طراح صحنه و لباس، مهدی برزگر مدیر تولید و جواد امامی تدوین‌گر که دیگر ایران نیست و به همین دلیل در فیلم جدید ما غایب است، آدم‌های حرفه‌ای این سینما هستند و این کار حرفه‌شان است. این‌ها ادم‌های غیرحرفه‌ای سینما نیستند اما از انتخاب‌های‌شان پیداست در انتخاب کارگردان و فیلم‌نامه حساسیت دارند. امین جعفری در فیلم‌هایی مثل «برف»، «قاعده تصادف»، و «مردی که اسب شد» کار فیلم‌برداری را انجام داده است. از همین فیلم آخری می‌توانیم بفهمیم سلیقه او چه شکلی از سینماست.»
از مجید برزگر می‌پرسیم بین این دو شیوه در ساخت فیلم مستقل، کار کردن با گروهی که همه با هم در حال تجربه هستند یا کمک گرفتن از عوامل باتجربه و باسابقه سینما، کدام‌یک را درست‌تر و مفیدتر می‌داند. برزگر در پاسخ به این سوال می‌گوید: «سوال شما بستگی به استراتژی کارگردان و  رویکرد او دارد که در یک پروژه سخت چه انتخابی داشته باشد. محمود کلاری استادی است که طیف متنوعی از اشکال مختلف سینمایی کار کرده و شهرام مکری برای فیلم «ماهی و گربه» از او دعوت می‌کند. روی کاغذ شاید آدم فکر کند برای این پروژه تک‌پلانه از کسی دیگر استفاده شود بهتر است، اما مکری او را انتخاب می‌کند که هنرمندی است که از سینمای بدنه تا فیلم‌های تجربه‌گرا و آثار استادان قدیمی سینمای ایران را فیلم‌برداری کرده است و نگران نتیجه نیست و مثل ما مایل است کار جدیدی تجربه کند. اما آیا همه مثل او هستند؟ بخش مهمی از سینمای ایران مایل نیست خطر کند و شاید این غیاب ناشی از احتیاط و ملاحظه‌کاری سینمای بدنه باشد. شما نقش متفاوتی به یک هنرپیشه مشهور سینما پیشنهاد می‌کنید و او نگران شکستن شمایل شکل‌گرفته‌اش است که شاید بدترین اشتباهش هم  همین باشد. همان‌طور که کارگردان ریسک می‌کند، بقیه عوامل هم باید ریسک کنند. من نمی‌توانم فیلم پرویز را بدون حضور لوون هفتوان تجسم کنم. این فیلم‌ها محصول یک تجربه جمعی هستند.»
مجید برزگر کار عوامل فیلم‌های تجربه‌گرا را حتی سخت‌تر از کار در سینمای جریان اصلی می‌داند که به میزان بالاتری از هنرمندی و تسلط بر ابزار نیاز دارد: «کار متفاوت و هنری انجام دادن، مستلزم توانایی بیش‌تر است. بخش عمده‌ای از سینمای ایران در هر حوزه‌ای، کار متوسط ارائه می‌دهند. این سینمای متوسط، آدم‌های متوسطی هم لازم دارد. شما در این سینما کار معمولی می‌بینید نه در سینمای هنری و مستقل. اتفاقاً سینمای تجربه‌گرا و متفاوت نیازمند آدم‌های هنرمند و آرتیست است که با توانی بیشتر کار کنند.»

ابراهیم اشرفی
کاوه سجادی حسینی که این روزها فیلم «شب، بیرون» را در اکران هنرو تجربه دارد نیز مثل مجید برزگر هیچ‌کدام از عوامل فیلمش را غیرحرفه‌ای نمی‌داند: «با سینا [ییلاق‌بیگی] و یاسمن [محب اهری] و ابراهیم اشرفی زمان دستیاری کار کرده بودم که آن‌ها هم در مقام دستیار بودند. من کار اولم نبود. فیلم‌بلند ویدئویی ساخته بودم. ۸ تا فیلم بلند ویدئویی با بازیگران و عوامل حرفه‌ای ساخته بودم که فیلم‌بردار پنج فیلمم مرتضی پورصمدی بوده است. پس من بی‌تجربه نبودم این آدم‌ها هم بی‌تجربه نبودند، فقط امکان کار بلند را نیافته بودند. ابراهیم اشرفی یک فاز از سریال کمال تبریزی را فیلم‌برداری کرده بود اما کار سینمایی نکرده بود. دوربین آن‌ها از ما حرفه‌ای تر بود. با دوربین رد کار می‌کردند و ما فایو دی، ولی فیلم تلویزیونی و سینمایی از لحاظ دکوپاژی و فضاسازی خیلی فرق دارند. البته این فیلم،فیلم اولی‌هاست. ابراهیم اشرفی کار اولش بود، سینا ییلاق‌بیگی اولین طراحی لباسش، یاسمن محب اهری اولین فیلم بلندی که طراح گریم آن بود و آرش زاهدی اولین کار تدوینش. گروه اشرفی سه نفر بودند و بیچاره می‌شدند در صحنه‌های انتقال فضا. فقط یک ساعت طول می‌کشید تا کارمانت را ببندیم و دوربین را فیکس کنیم و مهار کنیم تا پرت نشود و خطر نداشته باشد، چون نمی‌خواستم از فیلمرو استفاده کنیم. ولی آقای اشرفی بدون لوازم کافی از پسش برآمد و تصویرهای خوبی گرفت. فکر می‌کنم از فیلم‌بردارهای خوب سینمای ایران می‌شود و باید قدرش را دانست. همه عوامل خوب بودند و همه تا آخرین پلان فیلم دل سوزاندند. هومن شکیبا هفته آخر فیلم‌برداری شب‌ها سرصحنه فیلم ما بود و صبح‌ها می‌رفت سر فیلم «طبقه حساس» و تقریبا تبدیل شده بود به موجودی که فقط نفس می‌کشید! زندگی نباتی داشت و نمی‌خوابید و فقط توی مسیرها می‌خوابید. بعد از ظهرها اجرای تئاتر هم داشت. شش صبح تا پنج بعدازظهر سر کار طبقه حساس بود، ساعت پنج می‌رفت تئاتر و هفت تا هشت و نیم اجرا داشت و می‌پرید سر موتور و می‌آمد سر صحنه ما و تا صحنه را آماده می‌کردیم یک چرتی می‌زد. پوستش کنده شد و فقط عشق این کار را با آدم می‌کند.»
با این حال خود کاوه سجادی حسینی برای بازی در نقش‌های اصلی فیلمش از هومن سیدی و باران کوثری استفاده کرده است که از بازیگرهای شناخته شده سینما هستند . سجادی حسینی در گفتگو با سایت هنر و تجربه هزینه فیلمش تا این لحظه را بین هفتاد تا هشتاد میلیون تومان برآورد می‌کند. اما با این ملاحظه که هنوز دستمزدی به هیچ‌یک از عوامل پرداخت نکرده‌اند و کلیه دستمزدها به بعد از اکران و فروش رایت ویدئویی فیلم موکول شده است. این‌که بازیگرانی که همین امسال در جشنواره سی و سوم فجر سیمرغ بلورین گرفته‌اند، حاضر می‌شوند برای دریافت دستمزدشان بیش از یک سال صبر کنند و شاید هم هرگز پول چندانی دریافت نکنند، خود از مهم‌ترین امتیازات سینمای تجربه‌گرا و مستقل ایران محسوب می‌شود. کسانی که با مناسبات تولید در سینمای ایران آشنا هستند می‌دانند که مهم‌ترین بخش هزینه تولید یک فیلم سینمایی دستمزد عوامل است.

از تهران تا بهشت
اما ابوالفضل صفاری کارگردانی که امسال فیلم اول او در دور اول اکران هنر وتجربه حضور داشت، تجربه‌ای متفاوت ابراز می‌کند. صفاری فیلم «از تهران تا بهشت» را با حضور مهناز افشار ساخت. او می‌گوید: «حضور عوامل حرفه‌ای بعضی محسنات و معایب را دارد. حسن آن این است که به مخاطب برهانی داده می‌شود که به دیدن فیلم بیاید. از طرف دیگر در سینما ایران فقط کارگردان مستقل است، در دنیا وقتی بازیگری داخل فیلم مستقل بازی می‌کند در سطح کمتری و متناسب با فیلم تجربی هزینه دریافت می‌کند. من در آلمان و برزیل هم تهیه‌کننده و کارگردان هستم بازیگر حرفه‌ای در فیلم مستقل هزینه کمتری دریافت می‌کند. اما ایران ازین قاعده مستثنی و دور است. از طرف دیگر حضور عوامل حرفه‌ای مهم است، من نزدیک به ده سال است که با عواملم کار می‌کنم.»
فیلم‌سازی که در تدارک ساخت فیلم اولش یا در تدارک ساخت فیلمی تجربه‌گرا است (آیا این دو لزوماً معنایی شبیه به هم دارند؟) بسته به نوع پروژه و رویکردش می‌تواند انتخاب‌های متفاوتی داشته باشد. بسیاری از فیلم‌های مستقل موفق سینما از هرکدام از این شیوه‌ها استفاده کرده‌اند. فیلم‌سازی یک فرمول ثابت ندارد.

برچسب‌ها: