هنر و تجربه-بهزاد وفاخواه : بازی شیرین آقارضاکاشی در نقش مادر فیلم «روز مبادا» به گواه کارشناسان سینما و منتقدان از نکات مثبت اساسی این فیلم است. او که مادر فائزه عزیزخانی کارگردان فیلم است، در فیلم هم نقش مادر کارگردان را ایفا می‌کند و حضوری گرم و صمیمی روبروی دوربین دارد. بازی او حتی به عنوان یک نابازیگر که در نقش خودش قرار گرفته، کم‌نظیر است. از شیرین آقارضاکاشی پرسیدیم چطور راضی به حضور در مقابل دوربین دخترش شده و او با یک کلمه به سایت هنر و تجربه پاسخ داد: «مجبوری بود!» بعد از یک سکوت چندثانیه‌ای اضافه می‌کند: «دخترم می‌خواست فیلم بلند کار کند و فیلم‌نامه براساس رابطه او و مادرش بود و برای همراهیش راضی شدم در فیلم بازی کنم»
شیرین آقارضاکاشی اما حضور در فیلم روزمبادا اولین تجربه بازیگری‌اش نیست و پیش از این هم در دو فیلم کوتاه دخترش بازی کرده: «برای فیلم «پشت بام» دیپلم افتخار و لوح تقدیر و مبلغی جایزه نقدی گرفتم که پول را هم خودم برداشتم چون جایزه من بود و ما سر هم کلاه نمی‌گذاریم. برای «خانه سنگ ندارد» هم در جشنواره پروین اعتصامی جایزه گرفتم اما بیشتر جوایز مربوط به فیلم پشت بام بود.»
شیرین آقارضاکاشی از رفتن جلوی دوربین فیلم‌برداری راضی است اما به شوخی می‌گوید: «خیلی تجربه قشنگ و راحتی بود اما کارگردان‌ها اذیت می‌کنند. همه همین‌طورند و دختر من از همه بدتر و سختگیرتر بود! در کل کار قشنگ و دوست‌داشتنی‌ای بود و اوایل چندان دوست نداشتم و برای همراهی رفتم اما بعد که کار کردم از دیدن این جمع دوست‌داشتنی که همه به هم کمک می‌کردند و یک هدف واحد داشتند خوشم آمد. کار کردن با جوان‌ها در کل لذت‌بخش است و دیدن این‌که هوای همدیگر را دارند و به هم کمک می‌کنند خوب بود. فقط کارگردان‌ها بداخلاقند که اگر خوش‌اخلاق باشند بهتر هم می‌شود! اما در کل کار فیلم کار سختی است و فائزه [عزیزخانی] حرف خوبی زد که یک روز گفت مامان ما یک مشت دیوانه هستیم و دور هم کیف می‌کنیم با این دیوانه‌بازی. گروه فیلم‌برداری نه خواب شب درستی داشت و نه خواب روز. در طول زمان فیلم‌برداری من شبی ۳ ساعت هم ندیدم دخترم بخوابد.»
فیلم‌برداری فیلم طوری است که تصور می‌شود کارگردان با یک دوربین کوچک در همه لحظات مادر را تعقیب می‌کرده و از او فیلم گرفته است و از پشت دوربین با او صحبت می‌کرده است. تنها با پیش رفتن فیلم است که تماشاگر متوجه می‌شود در حال تماشای یک داستان هدایت شده است. بازیگر نقش مادر روز مبادا درباره تعداد افراد پشت دوربین می‌گوید تمام گروه جمعاً نزدیک به سی نفر بودند و این مساله هم از کلک‌های فیلم ساختن‌شان است. او درباره تجربه اولین بار تماشای فیلم می‌گوید: «من دیرتر از بقیه با فیلم روبرو شدم. به من نه فیلم‌نامه دادند و نه گفتند ماجرا دقیقا چه چیز است. هر روز دیالوگ‌های همان روز را می‌دادند. همه فیلم را دیده بودند جز من. تا این‌که یک روز چندنفر از استادها را دعوت کردند و به من هم اجازه دیدن فیلم را دادند. هم خیلی گریه کردم و هم خیلی خندیدم. اصلا از زور خنده از سالن بیرون آمدم یک بار. خیلی جاها هم مثل صحنه وصیت کردن دل آدم می‌گیرد. هرکس دید گفت مثل زندگی من یا مثل زندگی خواهرم یا خاله‌ام است.»
شیرین آقارضاکاشی زندگی به تفاوت‌های بین زندگی خودش و نقشش در فیلم اشاره می‌کند و می‌گوید هرچند شباهت زیادی بین او و نقش بوده اما تفاوت‌های زیادی هم هست:«شاید یک چیزهایی شبیه من هم بود اما من هیچ‌وقت با شوهرم آن رفتار را نداشتم. احترام خیلی زیادی برایش قائل بودم و هیچ‌وقت آن‌طور تند و با بی‌اخلاقی برخورد نمی‌کردم. به بچه‌ها هم هیچ موقع اجازه ندادم بی‌احترامی کنند. برای بچه‌ها پدرشان بتی بود. این قسمت‌های فیلم را که داد می‌زدم یا بی‌احترامی می‌کردم را دوست نداشتم. من هیچ‌وقت دست توی جیبش نکردم حتی برای برداشتن کلید کتش را می‌آوردم تا خودش دست توی جیبش کند و کلید را به من بدهد.»
از او پرسیدم آیا بازهم ممکن است در فیلمی به کارگردانی کسی غیر از فائزه عزیزخانی دخترش بازی کند و جواب داد: « نه. نمی‌دانم. شاید هم بازی کنم. هر طرف که قسمت شد. هرچیزی که پیش بیاید تقدیر ما است. به دنیا نیامدیم که بخوریم و بخوابیم و هرکدام در هر مرحله از عمر رسالتی داریم. در مقطعی از همسر مواظبت می‌کنیم، بچه تربیت می‌کنیم.. شاید حالا هم رسالت من باشد که فیلمی بازی کنم که شاید یک نفر برداشت مثبتی از آن کرد و در زندگی‌اش به دردی خورد.»

گفت‌وگو با فائزه عزیزخانی (بخش اول)

گفت‌وگو با فائزه عزیزخانی (بخش دوم)