
امین جعفری مدیرفیلمبرداری «مردی که اسب شد»:
نشانی از کمکاری و بیدقتی نمیبینید
هنر و تجربه – بهناز شیربانی / نوع روایت «مردی که اسب شد» به گونهای است که فیلمبرداری و فرم تصویری در آن اهمیت بسیاری دارد امین جعفری پیش از این فیلم مدیرفیلمبرداری آثاری هم چون « قاعده تصادف»، «پرویز »،«برف» و « یک شهروند معمولی» را در کارنامه دارد.سایت هنر و تجربه با جعفری درباره نحوه همکاریاش در فیلم مردی که اسب شد، گفتوگویی انجام داده است.
یکی از نقاط قوت«مردی که اسب شد»شیوه فیلمبرداری آن است،کمی درباره نحوه آشنایی با امیر ثقفی و گفتوگوهایی که پیش از اغاز کار با هم داشتید بگویید
از طرف دو نفر از دوستان مشترک ، کاوه قاسم زاده و بابک اعتا که اولی دستیاراول کارگردان و دومی برنامه ریز فیلم بودند به آقایان اکبر ثقفی و امیر حسین ثقفی معرفی شدم. و بعد از قطعی شدن همکاری با این پرژه یک ماه قبل از شروع فیلمبرداری و بعد از اینکه فیلمنامه را خواندم ،جلسات متعددی در دفتر تهران داشتیم . امیر ثقفی میزانسنها را چند ماه قبل از شروع فیلمبرداری طراحی کرده بود و برای این کار دکوپاژ و استوری بورد دقیقی داشت و بر اساس همین دکوپاژ خیلی از لوکیشنها ساخته شد و یا انتخاب شد . در مورد شکل فیلمبرداری تعداد زیادی از پلانها پیشنهاد اول کارگردان استدیکم بود که به دلیل ضعف تکنیکی که در اجرای درست و استفاده از این ابزار داشتیم و در تعدادی از پلانها اساسا امکان استفاده از استادیکم نبود روش اجرا را به سمت ابزار دیگر مثل کرین و تراولینگ بردیم .
فیلم پیشین امیر ثقفی را دبده بودید؟ چه ذهنیتی نسبت به او داشتید؟
فیلم مرگ کسب و کار من است را دیده بودم ، این فیلم شما را با کارگردانی جدی و سخت کوش آشنا میکند ، کارگردانی که در مقابل هیچ چیز کوتاه نیامده.
امیر ثقفی نشان داده است که اساسا از قواعد تکراری سینمای ایران تبعیت نمیکند و در دو اثر پیشین نیز لوکیشنهایی را انتخاب کرده است که در نگاه اول کار کردن در آن فضاها کمی سخت به نظر میرسد.فیلمبرداری این فیلم سینمایی چه دشواری هایی داشت؟
در این فیلم لوکیشنهایی هست که برای اولین بار دوربین و گروه فیلمبرداری به آنها راه پیدا کرده است و گاهی برای رسین به بعضی از این لوکیشنها چندین وسیله نقلیه عوض میکردیم و ساعتها طول میکشید که از محل اسکان به آنجا برسیم . به اینها اضافه کنید گرما و شرجی بودن هوا را و یک سینه موبیل تجهیزات فیلمبرداری اعم از انواع چراغ و ابزار حرکتی و بیش از ۵۰ متر ریل که انتقال آنها به لوکیشن مورد نظر انرژی و وقت زیادی را میگرفت .
بسیاری از سکانس های این فیلم زیر باران و یا در آب فیلمبرداری شد،این موضوع کار شما را سختتر نمیکرد؟
برای کسی که سر صحنه فیلمبرداری بوده باشد قابل درک است که به دلایل مختلف فیلمبرداری زیر باران و در داخل دریا با دوربین و لنزهای سینمایی همیشه حساسیت و دقت بیشتری را طلب میکند و گاهی این حساسیتها باعث میشود تا نتوانیم پلانها را همانطور که میخواهیم و با همان دقت روی خشکی فیلمبرداری کنیم ، در این فیلم اما شما هیچ نشانهای از کمکاری و بیدقتی در پلانهای باران و روی دریا نمیبینید ، و این مهم تنها با تمرینهای زیاد ، طراحی ابزار مناسب کار، کارگردانی با حساسیت بالا ، و البته همکارانم در گروه فیلمبرداری امکانپذیر بود .
کمی از نورپردازی این فیلم صحبت کنید،چرا که نورپردازی این فیلم نیز همپای فیلمبرداری کاملا نشان درستی از فضای فیلم به مخاطب می داد.
همیشه در حین وبعد از خواندن فیلمنامه ایدههایی برای نورپردازی و کادربندی به ذهنم میرسد که بعد از گفتوگو با کارگردان یا اجرا میشود و یا تغییراتی در آن به وجود میآید در این فیلم هم ایدههایم برای نورپردازی را با کارگردان درمیان گذاشتم و بعد از آن به پیشنهاد کارگردان برای کادربندی و نورپردازی به اتفاق امیر ثقفی و طراح صحنه نمونه آثار نقاشی که به فضایی فیلم نزدیک بود را بررسی کردیم.
امیر ثقفی طبق گفته خودش علاقه مند به سینمای اروپای شرقی است.خود شما تا چه میزان به این فضا علاقه مندید؟
بسیار زیاد اما نه به اندازه امیرحسین ثقفی
بعد از نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر،بسیاری کار شما را تحسین کردند.«مردی که اسب شد»در کارنامه شما چه جایگاهی دارد؟
تا قبل از فیلم مردی که اسب شد تمام فیلمهای سینمایی که من فیلمبرداری کرده بودم روی دست بود و از این بابت برایم منحصر به فرد است البته قبلا فیلمهای کوتاه و تلویزیونی زیادی را روی ابزار فیلمبرداری کرده بودم.و یک نکته دیگری که این فیلم برایم دارد تنوع و تعدد لوکیشنهای فیلم است که باز فیلم را برایم منحصر به فرد کرده است .
با چه دوربینی این فیلم را فیلمبرداری کردید؟حاصل کار همان چیزی که پیش از اغاز فیلمبرداری در ذهن داشتید شد؟
فیلم بادوربین RED و لنزهای مستر پرایم فیلمبرداری شده است ، بله حاصل کار تا قبل از نمایش عمومی برایم همان چیزی بود که انتظار داشتم ، اما متاسفانه نکتهای که باید بگویم این است که در زمانی که ما تازه دانشجوی سینما شده بودیم و بحثهای جدی سینما را پیگیری میکردیم فیلمبرداران پیش کسوت و اساتید ما از کیفیت بد و نامطلوب پخش فیلمها در سینما گلایه داشتند و حالا بعد از گذشت حدود ۱۵ سال از آن روزها همچنان ما درگیر کیفیت بد پخش فیلمها هستیم ، همچنان در روی میز تصحیح رنگ ونور یک چیز میبینیم ودر داخل برخی سالنهای غیر استاندارد با ۵۰ تا ۶۰ درصد افت کیفیت یک چیز دیگر ، تنها چند (به تعداد انگشتان یک دست) سالن با استاندارد نمایش فیلم در دنیا در تهران وجود دارد، و این در حالیست که در موارد دیگر مثل دوربین ، لنز و ابزار تصحیح رنگ همپای تکنولوژی روز دنیا هستیم.
فیلم برداری فوق العاده بود خیلی خیلی خسته نباشد ، و ای کاش ….فیلم نامه قوی تر از اینها بود