بازتاب هنروتجربه در رسانهها:
محمد حقیقت:فیلم دختر مادر دختر،یادآور طبیعت بیجان است
هنر و تجربه: از میان مطالبی که روزنامهها و خبرگزاریها در روز چهارشنبه ۱۹ فروردین در صفحات هنری و سینمایی خود به چاپ رساندهاند مطالبی در ارتباط با گروه هنرو تجربه به چشم میخورد که در زیر بعضی از آنها را به صورت خلاصه شده نقل کردهایم.
روزنامه بانی فیلم از ۹ دقیقه کوتاه شدن فیلم «احتمال باران اسیدی» برای نمایش آن خبر داده است. بهتاش صناعیها کارگردان این فیلم که در فیلمش در بخش هنر و تجربه سی وسومین جشنواره فجر شرکت داشت گفته که هنوز پروانه نمایش دریافت نکردهاند و چنداصلاحیه به فیلم خورده که مشغول بررسی آن هستند تا فیلم را برای دریافت پروانه نمایش و سپس اکران ارائه دهند. صناعیها به این روزنامه گفته است: «چند پیشنهاد از جشنوارههای خارجی داشتیم و برای اکران داخلی منتظریم تا با بررسیهای لازم فیلم در بازه زمانی و فصل مناسب اکران کنیم چون فیلم ظرفیت جذب مخاطب را دارد.»
امیرحسین علم الهدی مدیر گروه سینمایی هنر وتجربه در مقالهای در روزنامه بانی فیلم با عنوان «چرا نمیخواهیم باور کنیم؟» به تعدادی از مهمترین مشکلات روز سینمای ایران و نیز آمار کاهش مخاطب سینما در تعطیلات نوروزی اشاره کرده است. در بخشی از این مقاله نوشته شدهاست: «… بیش از ۵۰ درصد نسبت به مخاطب سال گذشته در دوره زمانی مشابه امسال کاهش داشته ایم و قبول دارم که عدم پخش تیزرهای بخشی از این کاهش مخاطب را باعث شده است،اما نمی توانیم با این دلیل صورت مساله اصلی را پاک کنم.مجموعه مقررات و قوانین حاکم بر سینمای ایران از مرحله تولید تا نمایش کهنه و فاقد عنصر مقتضیات زمان حال است و بدون تعارف میگویم با این قوانین نخنما هیچ گشایشی نمیتواند در سینمای ایران رخ بدهد… » نویسنده در ادامه این مقاله به اختصار دیگر دلایل کمتنی و فرامتنی کاهش تماشاگر سینمای ایران را برشمرده ودر پایان می نویسد:«….و در آخر نمیخواهیم باور کنیم که در دنیای امروز مردمان موفق را براساس آمارهای رو به رشد و سیر صعودی میسنجند نه براساس شاخصهای نزولی در مهمترین شاخصهای استقبال مردمان آن کشور از کالاهای فرهنگی بومی.»
همین روزنامه نقدی بر فیلم «دختر.. مادر.. دختر» به کارگردانی پناه برخدا رضایی به قلم محمد حقیقت به چاپ رسانده است. در قسمتی از این نقد نویسنده فیلم را اثری شاعرانه توصیف کرده است: «سازنده این اثر بدون هیچ باجدهی به تماشاگر، به یک بلوغ کاری نزدیک شده است. هر پلانی به خودی خود با زیبایی نفسگیرش، آدمی را بیاختیار به یاد شعر میاندازد. گویی سازنده تماشاگرش را به «دیدن شعر» دعوت میکند. تصویرها همچون شعری هستند که نمیدانی آن را کجا خواندهای یا کجا شنیدهای…فیلم به وضوح یادآور «طبیعت بیجان» سهراب شهید ثالث است و صحنه نخ کردن سوزن پیرزن آن فیلم را به یاد میآورد. ریتم این فیلم همچون ریتم آثار شهید ثالث و بدون شک حاصل ادای دین پناه بر خدا رضایی به آن فیلمساز کبیر است. از سوی دیگر گاه حس و حال فیلم و نحوه مونولوگها، فیلم «خانه سیاه است» شاهکار فروغ فرخزاد را به یاد میآورد.»
روزنامه اعتماد در صفحه سینماییاش مصاحبهای مفصل و دوصفحهای با مسعود فراستی به چاپ رسانده است. در این گفتوگو فراستی و مصاحبه کنندگان درباره روند سینمای ایران، فیلمهای جشنواره فجر و دورنمای سینمای ایران صحبت کردهاند. این منتقد عموما سختگیر سینمای ایران که در آخر گفتگو نقد را «آن یک ذره خالیِ لیوان» توصیف کرده و گفته «نقد فلفل است نه شکر و نه نمک»، درباره گروه هنر و تجربه گفته است: «با کلمه هنرش مشکل دارم. هنر باید طی زمان وتوسط مردم و منتقدین شناخته و راجع به آن حرف زده شود. ما باید نسبت به استفاده از کلمهها حساس باشیم. طرف مسجد شیخ لطف الله را ساخته و اسم خودش را هنرمند نمیگذارد. خودش را صنعتگر میداند.» سپس در پاسخ به سوال که آیا به گروه هنر و تجربه نظری منفی دارد گفته است: «قطعا منفی است. چون فیلمساز را متوهم میکند. فیلمساز میگوید من در تک سانس خوب فروختهام در حالی که مجموع مخاطبهای فیلمساز هزارنفر هم نیست. هر فیلمی که میدانیم اکران ندارد را میریزیم در این بخش. یک جعبهای پر از فیلمهای جورواجور است که هیچ کدام به هم ربطی ندارند.»