
هنر و تجربه: صبح امروز ۷ اردیبهشت، کارگاه نحوه ایده پردازی (پیچینگ)(pitching) و پردازش یک طرح ۱۵۰ کلمهای، در سالن شماره ۳ پردیس ملت با حضور «جن میلر» (Jan Miller) ، مدرس و تهیه کننده کانادایی برگزار شد.
میلر این کارگاه که با تأخیر یک ساعت و نیمی آغاز شد را با پرسشی از حاضرین که تصورشان از پیچینگ چیست مطرح کرد و بعد از آن خودش افزود: «پیچینگ یک مکالمه است و باید در مکالمه مخاطب خود را شناسایی کنید. کلیدواژه پیچینگ، شناخت مخاطب است و هر پیچینگ یک مخاطب خاص دارد. به طور کل، پیچینگ به معنای مکالمه، داستان سرایی، تصویرگرایی و ریسک پذیری است.»
او که به گفته خود مشاور بین المللی پروژهها برای موفقیت در بازار جهانی است گفت:« نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و پخشکنندهها هرکدام ایدههای متقاوتی با یکدیگر دارند و هرکدام از آنها به نوعی متفاوت به ایدهها مینگرند. پیچینگ یک جور داستان سرایی به حساب میآید. هیچ کسی نمیتواند مقابل داستان خوب مقاومت کند. باید بدانیم که میشود در ۹۰ ثانیه یک ایده خوب داد و در زمانی بسیار کوتاه طرف مقابلی که ایده را برای او میگوییم جذب کرد. باید زیر ۵ دقیقه ایده خود را بگویید و طرف مقابل را جذب کنید.»
این تهیه کننده کانادایی در تشریح نحوه تعریف داستان موثر، گقت: «باید برای داستانمان یک شخصیت اصلی داشته باشد. باید به کمدیها و کشمکش ها اشاره کنیم. علاوه بر این در توصیف داستان باید شروع، میانه و پایان را در نظر بگیریم.»
وی با تاکید بر ذکر پایان داستان در پیچینگ، عنوان کرد: «خیلی وقتها در زمان پیچینگ، شما انتهای داستان را تعریف نمیکنید. اما باید بدانید که این کار برای مخاطب عام صورت میگیرد و زمانی که برای پیدا کردن سرمایهگذار، پیچینگ میکنید باید انتهای ایده و داستانتان را بگویید تا طرف مقابل شما (تهیهکننده یا مسئول تامین برنامه تلویزیون) بداند که مخاطب در انتهای داستان چه حسی خواهد داشت. من به عنوان مخاطب پیچینگ شما، وقتی به آن گوش میدهم باید بتوانم آن را در ذهنم مجسم کنم. سعی کنید بر روی صحنهها و قسمتهای دوستداشتنی داستانتان تاکید کنید. این را باید در نظر داشت که اگر در مرحله ارائه ایده و پیچینگ، نتوانیم با قلب شخصی که صحبت میکنیم ارتباط بگیریم او را از دست دادهایم و او دیگر میلی برای سرمایهگذاری روی ایده شما نخواهد داشت. مثلاً وقتی به داستان مادری که پسرش ناخوش است گوش میدهید، داستان برای شما دلنشین می شود، چرا که داستان از آن خود اوست. شما هم داستانتان را از صمیم قلب بیان کنید و با گفتن جزئیات سعی کنید به من اطلاعات دقیق تری بدهید.»
این تهیه کننده کانادایی تاکید کرد:« هیچکس وقت ندارد که به داستان طولانی شما گوش دهد. باید بتوانید داستانتان را در یک صفحه بیاورید. این را در نظر داشته باشید که نباید متکلم وحده باشید و سعی کنید طرف مقابل را وادار کنید از شما در مورد داستانتان سوال کند. اگر دست رد به سینه شما زدند دلیل آن را جویا شوید.
وی یادآور شد: «سال ها پیش انیمیشنی را تهیهکنندگی میکردم که برای پخش آن به مشکل خورده بودم. به ۵ شرکت مختلف رجوع کردم ولی آنها کار من را نپسندیدند. از آنها اشکالات کار را پرسیدم و آن را بازسازی کردم. سپس آنها کار را پسندیدند و مبلغ بیشتری هم پرداخت کردند. باید داستان را به گونهای تعریف کنیم که توجه طرف مقابل ما جلب شود. همیشه به گونهای داستانم را تعریف میکنم که طرف مقابلم نتواند خمیازه بکشد. بنابراین وقتی طرحتان را روی میز میگذارید، باید کار شما نهایی شدهباشد و این مهارت شما را نشان میدهد.»
میلر در انتها تاکید کرد : «اگر نتوانید خوب ایده را شرح دهید نمیتوانید برای پروژهتان مشارکت مالی پیدا کنید. کلماتتان باید لحن و ژانر شما را مشخص کند. در بازارهای جهانی مثل کن، فراموش نکنید که تهیهکنندهها قبل از شما ۱۰۰ ایده را شنیدهاند و باید بتوانید آنها را درگیر کنید و در ضمن فراموش نکنید که کارت ویزیت انگلیسی برای خود داشته باشید تا آنها بتوانند با شما ارتباط برقرار کنند.»
این کارگاه آموزشی با ارائه چندین ایده و اجرای پیچینگ از سوی تعدادی از حاضرین و رفع اشکال آنها توسط جن میلر به پایان رسید.