
گفتوگو با کن لوچ به بهانهی نمایش «تالار جیمی» در جشنواره بینالمللی فیلم فجر
شر بهپا نکردن دشوار است!
هنر و تجربه-رضا حسینی:در این گفتوگوی کوتاه دیو کاهون از نشریهی «تایم آوت» با فیلمساز کهنهکار کن لوچ صحبت کرده است و او درباره شایعههای پیرامون بازنشستگیاش، جدیدترین فیلمش با عنوان «جیمی هال» و اینکه در ۷۷ سالگی همچنان فیلمهای تندوتیز و انتقادی میسازد که چندان به مذاق دولتمردان خوش نمیآید حرف زدهاست.
«جیمی هال» اقتباس آزادی است از داستان واقعی جیمی گرالتن؛ مرد ایرلندی که در اوایل دههی ۱۹۳۰ تالاری را برای پایکوبی بر پا میکند که به مرکزی برای شادی و امور سیاسی بدل میشود. مقامهای حکومتی تالار را تعطیل میکنند و جیمی را از آن منطقه بیرون میاندازند.
حضورتان در جشنواره کن سال گذشته همزمان شد با حضور مایک لی و جدیدترین فیلمش «آقای ترنر» و در نتیجه، رقابت برای کسب نخل طلا. احساستان درباره تیترهایی مثل «مایک علیه کن» و «رویارویی فیلمسازان بریتانیایی کهنهکار» چه بود؟
مایک لی دوست قدیمی من است. از دههی ۱۹۷۰ او را میشناسم. آدم خوبی است. اما چه میشود کرد که حضورمان در کن فرصت انتشار تیترهای کلیشهای را که اشاره کردید فراهم کرد. ما در فهرست هم در کنار هم بودیم چون نام خانوادگی ما با حرف «ال» شروع میشود! اما در فیلمسازی ما حکم دو سوی متفاوت یک تلسکوپ را داریم. از این رو استفاده از عبارتی مانند «علیه» کمی ملالآور و ناشیانه به نظر میرسد.
حقیقت دارد که میخواهید بازنشسته شوید؟ چون گفتهاید که «جیمی هال» میتواند آخرین فیلمتان باشد.
خب، آن حرف را در شرایطی زدم که پیش از شروع تولید «جیمی هال» بهشدت تحت فشار بودم و ساختن این فیلم مثل کوهی بیش از حد بلند بود که فکر میکردم نمیتوانم آن را فتح کنم. همچنان امیدوارم فیلم دیگری بسازم البته این بار ممکن است یک مستند یا فیلم داستانی به سبک مستند کار کنم. اما قطعاً به بزرگی و مقیاس «جیمی هال» نخواهد بود. از نظر فیزیکی توانایی لازم را برای کارگردانی یک فیلم بزرگ دیگر ندارم. میدانم که برخی فیلمسازان میتوانند جلوی مانیتوری بنشینند و از دور همه چیز را کنترل کنند ولی من این طوری نمیتوانم فیلم بسازم.
پس دوربین را برای همیشه کنار نمیگذارید؟
نه، هنوز کاملاً نه. طرح و برنامه خاصی ندارم اما امیدوارم کارهای کوچک و جمعوجوری انجام دهم. باید انرژی هیجانی لازم برای کار کردن را پیدا کنم. باید شور و اشتیاقی برای انجام کار احساس کنید.
شور و اشتیاق لازم برای ساختن «جیمی هال» چهطور حاصل شد؟
ایدههای خیلی خوبی کنار هم جمع شدند. این ایده را دوست داشتم که مردم در فضای آزادی بتوانند خودشان را ابراز کنند و افکار انقلابیشان را در محیطی شاد و آموزشی با هم در میان بگذارند. علاوه بر این، اتحاد دلالان قدرت و مذهب در این منطقه و تصمیمشان برای تعطیلی این تالار که از نظرشان بیش از حد خطرناک بود جذابیت ویژهای برایم داشت.
فیلم سال ۲۰۰۶ شما با عنوان «بادی که بر مرغزار میوزد» مناقشهبرانگیز شد. «دیلی میل» تیتر زده بود: «چرا این فیلمساز این قدر از کشورش بیزار است؟»
و نشریههای تلگراف و تایمز. تایمز تیتر کرده بود: «پروپاگاندیستی بدتر از لنی ریفنشتال» و سایمن هفر، همان دلقکی که برای تلگراف مینویسدنوشته بود که فیلم را ندیده است و نمیخواهد آن را ببیند چون لازم نیست «نبرد من»را بخواند تا بفهمد یک هیتلر رذل چهگونه است! این دیگر چه جور افراطیگری و بیحرمتی است؟
این اتهامها شما را آزار میدهد؟
نه. فقط فکر میکنم: «چه احمقی. چه احمق تمامعیاری.»آنها از ما انتقاد میکردند که چرا برای ساختن فیلم از «نشنال لاتری» (بهواسطهی انجمن فیلم انگلیس) پول گرفتیم. اما فیلم موفق شد و برای سرمایهگذاران هم عایدی داشت!
پل لاورتی نویسندهی «جیمی هال» شخصیت اصلیاش را با جولین آسانژ و ادوارد اسنودن مقایسه کرده است. با این قیاس موافقید؟
کاملاً. اینها آدمهایی هستند که برای حاکمان خطرناکاند. مثلاً در آن دوران آرتور اسکارجیل هم بود؛ یا تونی بن (سیاستمدار انگلیسی عضو حزب کارگر) قبل از اینکه سالخورده شود؛یا باب کرو که تخطئه شد. جولین آسانژ خطرناک بود چون بهوسیلهی ویکیلیکس جنایت و کشتار مردم در عراق را نشان داد؛شیوهی تخریب او توسط نشریههای لیبرال تکاندهنده بود؛ و البته خیلیهای دیگر.
شما بخشی از پول لازم برای وثیقهی آزادی جولین آسانژ را تأمین کردید. برای این کار از شما انتقاد شد؟
بله، سعیشان را کردند. اما فکر میکنم این ماجرا بخشی از یک بازی رسانهای بزرگتر بود.
شما آدم سیاسی هستید. آیا امسال درگیر انتخابات عمومی خواهید بود و این دوره از شبهبازنشستگیتان به امور سیاسی انتخابات خواهد گذشت؟
من حامی تشکل جدیدی با نام اتحاد چپ (Left Unity) هستم. هنوز مخالف سرسختی نداریم و منتظر رقیب درستوحسابی هستیم. واقعاً شر بهپا نکردن دشوار است. باید هر کاری از دستمان برمیآید انجام دهیم.