
هنر و تجربه در رسانهها
یک کپی خوب میتواند بهتر از اصل باشد
هنر و تجربه: اخبار مربوط به جشنواره فجر در صدر موضوعاتی بود که روزنامهها و خبرگزاریها در روز دوشنبه ۷ اردیبهشت ماه در بخش فرهنگی و سینمایی خود منعکس کردند.
صحبتهای حجتالله ایوبی رییس سازمان سینمایی در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر و حضور عباس کیارستمی در این مراسم و صحبتهای او در کارگاه تخصصی در بیشتر مطبوعات این روز بازتاب یافت. تشکیل کمیته بحران برای سینمای ایران، ابراز تمایل امیر کاستاریکا فیلمساز سرشناس صربستانی برای حشور در جشنواره سال بعد فجر از دیگر موضوعاتی بودند که در روزنامهها به چشم میخوردند.
در حالی که عمده روزنامهها صحبتهای کیارستمی را تیتر کرده بودند روزنامه اعتماد با تیتر «کیارستمی هم نتوانست یخ جشنواره را آب کند» با رویکردی انتقادی به برگزاری سرد جشنواره پرداخت.
روزنامه قانون در یادداشتی به قلم حسام نصیری با تیتر «ساده بودن، ساده نیست» به فیلم کپی برابر اصل پرداخته است. همانطور که از تیتر انتخابی نیز مشخص است در این یادداشت مفهوم سادگی سینمای کیارستمی مورد بررسی قرار گرفته است و گفته شده این سادگی چندان هم آسان به دست نیامده است. نویسنده، ایده اصلی کیارستمی را به این شکل تشریح میکند: « کپی برابر اصل ماحصل ایدهای است که خلاصهاش این میشود: «هیچ چیز اصلی وجود ندارد، هر آنچه که هست کپی است.» یا «یک کپی خوب میتواند بهتر از اصلش باشد» مانند جهان افلاطون و محاکاتش، هر آنچه که هست تقلید است . گاهی این تقلید و کپی میتواند بهتر از اصل خود باشد. این ایده کیارستمی فارغ از عنوان فیلمش زمانی مشخص میشود که جیمز در اصل بودن خنده مونالیزا تردید میکند که آیا لیزا در حال لبخندی ژوکوند بوده یا خنده از آن ذهنیت لئوناردو است.»
نویسنده به ایده محوری کیارستمی در مورد هنر اشاره میکند. ایدهای که اثر هنری را نه محصول کار هنرمند که محصول ارتباط دوطرفه بین هنرمند و مخاطب اثر میداند. او مینویسد: «کیارستمی واقعا در پی چیست؟ فراموش نکردیم که سینما هنر دیالوگ فیلمساز و مخاطب است نه مونولوگ فیلمساز برای به نمایش گذاشتن مهارتهایش. سندرومی که کپی برابر اصل از آن رنج میبرد همین رابطه یکطرفه در نیمه نخست فیلم است. فیلم دو نیمه دارد. نیمه نخست که بیشتر به مونولوگ کارگردان میماند و نیمه دوم بازیای است که مرد و زن آگاهانه به آن تن میدهند.» اما چرا آگاهانه؟ « با دیالوگ اول فیلم پسربچه به ژولیت بینوش متوجه میشویم که نیمه دوم، نمایش زن و مرد است و واقعا زن و شوهر نیستند و بازنمایی یک رابطه زن و شوهری را شاهدیم که با وجه مشترک زن قرار است کپیاش مرد نویسنده (جیمز) باشد. رابطه زن و مرد در نیمه دوم کپیای از تجارب گذشته ژولیت بینوش است. در واقع کپیای که از اصل بهتر است.»
روزنامه مردم سالاری نیز در مطلبی به همین فیلم پرداخته است. در بخشی از این گزارش صحبتهای عباس کیارستمی درباره شکلگیری ایده اولیه فیلم و نحوه همکاری به بینوش یادآوری شده است: «در اصل همه چیز از ژولیت بینوش آغاز شده بود. وقتی بینوش جایزه اسکار را برای فیلم بیمار انگلیسی برد، یک دوست روزنامهنگار از او پرسید «حالا که برنده جایزه اسکار شدهای لابد میخواهی بازیگر هالیوود بشوی؟» و او هم در جواب گفت «حقیقیتش نه. کارگردانی که خیلی دوست دارم با او کار کنم عباس کیارستمی است. از شنیدن این حرف او خیلی غافلگیر و شگفتزده شدم و تقریبا ۱۲ سال در این فکر بودم که چه پروژهای را میتوانم بسازم که ژولیت بینوش با آن ارتباط برقرار کند. او یکی دو سال پیش به ایران آمد تا من را ملاقات کند و من همینجوری داستان این فیلم را برایش تعریف کردم، بدون آنکه اصلا در فکر ساخت آن باشم. وقتی داستان را برایش تعریف کردم واکنشی را که در چهرهاش دیدم و شور و شوقی را که از خودش نشان داد، باعث شد تا ساختار این فیلم شکل بگیرد.»
در صفحه سینمایی مردمسالاری یک معرفی از فیلم انارهای نارس به چشم میخورد که با عنوان «انارهای نارس ترکیبی از هنر و تجربه» به خلاصه داستان فیلم و شرح حضورهای بینالمللی و داخلی فیلم پرداخته است. همچنین صحبتهای آنا نعمتی بازیگر فیلم در برنامه هفت نیز منعکس شده است.