
هنر و تجربه: پنجمین روز جشنواره بینالمللی فجر میزبان کریستف زانوسی کارگردان نامآشنای لهستانی بود. کارگاه تخصصی «اصول کار با هنرپیشه و قصهگویی خلاق» در روز پنجم جشنواره بیشتر از سایر کارگاههای روزهای پیشین مورد توجه قرار گرفت. زانوسی امسال سرشناسترین میهمان جشنواره فجر بود. بیشتر از نیمی از ظرفیت سالن شماره سه پردیس ملت را علاقمندان فیلمسازی پر کرده بودند.
پیش از آغاز کارگاه فیلم «ساختار کریستال» که اولین فیلم این کارگردان در سال ۱۹۶۹ است برای علاقمندان پخش شد.زانوسی صحبتهایش را نیازمند بیان مقدمهای پدانست : «در تئاتر، رمان و سینما عاملی به نام حافظه جمعی وجود دارد. معیارهای ما زیبایی شناسانه است و توجه ما به زیبایی . یکی از معیارهای زیبایی عقلانیت است و در هنرهای روایی این عقلانیت لحاظ میشود.» پس از آن این کارگردان لهستانی که در عین حال به عنوان مدرس سینما نیز شناخته میشود به تشریح بیشتر مفهوم درام پرداخت : «در هنرهای روایی، لحظات، دراماتیک هستند. برای داشتن درام، حداقل باید دو گزینه داشته باشیم و شخصیتی که در دوراهی انتخاب بین آنها باشد. وقتی اتفاق رخ داد، دیگر دراماتیک نیست. کسی که از پنجره پائین پریده است کاری که انجام داده دراماتیک نیست و فقط یک اتفاق ناراحتکننده است. اما وقتی مردد است که چه تصمیمی بگیرد دراماتیک است و من دوست دارم کلوزآپش را بگیرم. انتخاب هم زمانی جالبتر است که گزینههایی برای برخورد داشته باشیم. وقتی یک بازیگر بخواهد فقط اطلاعات را منتقل کند این تحقیرآمیزترین روش بازیگری است.»
اولین قطعه فیلمی که زانوسی برای شرکتکنندگان در کارگاه پخش کرد از یکی از فیلمهای کوتاه او برای شبکه بیبیسی بود. او در توضیح این فیلم گفت: «چندسال پیش بیبیسی به من و چند کارگردان دیگر پیشنهاد داد که در چهار دقیقه در مورد یکی از بهترین کارهای هنری مورد علاقهتان فیلم بسازید و من نوع خاصی از برخورد با اثر هنری را انتخاب کردم که روی پرده میبینید.» این فیلم کوتاه چهاردقیقهای مقایسهای بود بین دو نقاشی از لئوناردو داوینچی.
زانوسی صحبتهایش را با بحث درباره بازیگری ادامه داد : « اصل اول بازیگری این است که تماشاچی وقتی لذت میبرد که بازیگر به شکل فعال روی صحنه است. زمانی این نقش جذابتر میشود که بازیگر همه چیز را مثل سریالهای تلویزیونی روی بشقاب تحویل ندهد. درونیاتش مخفی باشد، به اندازهای که تماشاگر بتواند حدس بزند و حس باهوش بودن به او دست بدهد.» زانوسی این اندازه را مکانیسمی دانست که اگر خیلی مستقیم باشد سطح پائین و و دم دستی است و اگر خیلی مخفی باشد تماشاگر پس میزند. زانوسی برای فهم بهتر مبحث مثالی زد : «چندسال پیش در برزیل سخنرانی داشتم. میدانید ریودوژانیرو شهر امنی نیست. روی داستانی کار میکردیم درباره یک خانواده طبقه متوسط که در آپارتمانی زندگی میکردند. شخصیتهای ما یک پدر و پسر بودند. پدر سیگاری است و سرشب از پسرش میخواهد بیرون برود و برای او سیگار بخرد. اینجا دو گزینه داریم. یکی اینکه پسر تنبل است و نمیخواهد ۸ طبقه پائین برود. از پنجره بیرون را نگاه میکند و ولگردهای خطرناک ریو را نشان پدرش میدهد و میگوید پدر نمیخواهی که اینها من را بکشند؟ گزینه دوم این است که پسر سست و ضعیف است و میترسد اما چون فکر میکند تنبل بودن بهتر از ترسو بودن است امتحانی که دارد و کارهای روزمرهاش را بهانه میکند و نمیرود. در هردو حالت بازیگر نقابی به صورتش دارد که نیت اصلی او را پنهان کند. در یک نوشته خوب که فضا به بازیگر میدهد شما این نیات را در یک ماسک قرار میدهید اما ماسکی که تماشاگر بتواند از ورای آن حدس بزند.»
این کارگردان لهستانی که کارش را از اواخر دهه شصت میلادی شروع کرده و در طول چهل و شش سال فعالیت مستمر سینمایی ۲۶ فیلم بلند سینمایی ساخته است برای پخش دومین قطعه فیلم این کارگاه توضیح مفصلی راجع به کاراکترهای فیلم آخرش داد و از تماشاگران خواست به عکسالعملهای بازیگرانش در لحظاتی که او شرح داده است توجه کنند. زانوسی همچنین اشاره کرد به صحنهای از فیلمش که یک گربه نقش مهمی دارد : «در فیلمهای من همیشه یک سگی هم میبینید. اما این بار یک گربه در فیلم داشتم. رسیدگی به گربه ۵ برابر سختتر از سگ است و به همین نسبت ۵ برابر هم گرانتر است. گربهها هم دونوع هستند یکی گربههای ترسو که از دوربین فرار میکنند و یکی گربههای ماجراجو که برای یک تکه گوشت ماهی به دوربین نزدیک هم میشوند. بازیگرها حیوانات را دوست ندارند چون حیوانات هم مثل بچهها هستند و صحنه را از آن خود میکنند.»
در ادامه کارگاه تخصصی «اصول کار با هنرپیشه و قصهگویی خلاق» فیلمی ۱۵ دقیقهای از ساختههای اخیر زانوسی پخش شد و بعد از آن جلسه برای ۳۰ دقیقه تنفس تعطیل اعلام شد و بعد از تنفس جلسه به صورت پرسش و پاسخ اداره شد که متن کامل آن به صورت جداگانه منتشر می شود.