
تارا اوتادی کارگردان فیلم پنج تا پنج در گفتوگو با هنر و تجربه (قسمت دوم)
جنس فیلم من با هنر وتجربه سازگار بود
هنر و تجربه / بهزاد وفاخواه: تبدیل یک نمایشنامه پردیالوگ رادیویی به فیلمی سینمایی از نکاتی بود که در بخش پیشین گفتوگو با تارا اوتادی کارگردان فیلم «پنج تا پنج »مورد بحث قرار گرفت. همچنین نحوه انتخاب تیم بازیگری و همکاری با رضا کیانیان به عنوان بازیگر و مشاور هنری پروژه موضوعات دیگری بود که درباره آنها صحبت شد.در بخش دوم این گفتوگو ضمن ادامه بحث بازیگری، توجه بیشتری به دشواریهای دوره پس از تولید و اکران فیلم شدهاست.
بخش اول گفت و گو با تارا اوتادی
نگران نبودید این مساله که بازیگرها هرکدام یک خاستگاه متفاوتی دارند، در یکدستی بازیها تاثیر بگذارد؟
نه، اولا که آقای کیانیان در مشاوره برای انتخاب تورج نصر و به خصوص شمس لنگرودی، خیلی به ما کمک کردند. ضمن اینکه این فیلم دیالوگمحور است و طبیعتا هم دوبلورها خوب دیالوگ میگویند و هم شاعرها و در این میان مسلم است که آنچه آقای کیانیان در شخصیت صابرارائه میدهد،با بقیه متفاوت است. در کنار اینها اما فکر میکنم بیشترین چیزی هم که در فیلم میخواهیم ببینیم همان نقش صابر و رضا کیانیان است. بقیه هم به دلیل اینکه خوب دیالوگ گفتهاند و خوب نمایشنامه را حس میکنند، کارشان موفق بوده است.نکته جالب حضور آقای دیباج و آقای نصر مقابل دوربین، این بود که در میزانسن کارهایی میکردند که برای من عجیب بود و شما فقط از یک بازیگر حرفهای این جزییات را انتظار دارید.
مثال میزنید؟
من خیلی از واکنشها را توضیح نمیدادم، مثلا آقای کیانیان دارند دیالوگ میگویند یک دفعه میدیدم آقای دیباج واکنشی به دیالوگ ایشان نشان میدهند که اصلا من نگفتهام. خب آدم از یک بازیگر آماتور انتظار دارد که بنشیند تا نوبت دیالوگش بشود و واکنش خاصی را از او نبینید،یا اینکه منتظر تذکر کارگردان باشد که مثلا حین گوش کردن برای ملموس شدن فضا عینکت را دربیاور و پاک کن. اما این بازیگران خیلی به این مسائل دقت داشتند و وقتی باهاشان صحبت کردم خودشان گفتند ما اگر کاری میکنیم خیلی ناخودآگاه است چون ما سالها فیلم دیدهایم و مجبور بودهایم خودمان را جای بازیگر بگذاریم و به جایش صحبت کنیم. ما حتی وقتی پشت میز دوبله مینشینیم موقعی که کاراکتر عصبانی میشود، ما هم میزنیم روی میز که آن حس را بگیریم.خب این برخوردها و دقتها این خیلی برای من جالب بود.
صابر چرا آنقدر واضح با بقیه برخوردهای تند و تحقیرآمیز دارد؟ از رفتارش با مردی که او را با موتور به هتل میرساند تا مسئول پذیرش هتل و همینطور در بدو ورود به ویلای پیرمردها، همهجا بدون اینکه نگاه تحقیرآمیزش به بقیه را پنهان کند ،خیلی بیرونی آن را ابراز میکند.
من خیلی آدمهای اینطوری دیدهام و شاید این آدمها فقط توجه من را جلب کردهاند. خیلی از آدمها وقتی یک قدرتی دارند، مخصوصا قدرت اقتصادی، اصلا نیازی نمیبینند که حریم دیگران را رعایت کنند. همه چیز را با پول میسنجند و فکر میکنند شمای نوعی را میتواند با پول بخرد. به شخصیت و حرمت شما به عنوان انسان نگاه نمیکند. صابر میگوید هرکسی که قدرتمند است میتواند بکوبد و آن کسی که دارد کوبیده میشود و له میشود، حتما ضعیف است و پس حقش است. دیدگاه صابر نسبت به آدمها و نسبت به دنیا همین است. دنیا برای او مثل جنگل است. اصلا نیاز نمیبیند آنچیزی را که به عنوان حرمت انسانی میشناسیم، رعایت کند. فکر میکند، همه چیز پول است و من این همه چیز را دارم.
قبل از ساخت فیلم اول چه تجارب سینمایی داشتید و از کجا شروع کردید؟
سابقه فیلمسازی که ندارم،میخواستم یک فیلم کوتاه بسازم که البته حتما یک روزی میسازم و اسمش «بوسه صلح» است. تا پیش تولید فیلم هم پیش رفته بودم و اصلا همان فیلم پایه ساختن پنج تا پنج شد. درباره صلح جهانی بود و یک پروداکشن عظیمی داشت که وقتی محاسبه کردم دیدم باید یک هزینه مالی سنگینی بکنم برای یک فیلم ۱۴ دقیقهای. ترجیح دادم این را موکول به بعد کنم و به جایش یک فیلم بلند بسازم اگرچه حتما روزی سراغش خواهم رفت، چون ایده فیلم بسیار زیباست و درباره صلح جهانی است.
فیلم تولید سال ۹۳ بود؟
۹۲٫ اردیبهشت و خرداد ۹۲ فیلم تولید شده و متاسفانه یک سال و نیم در مرحله تدوین متوقف شد و از این لحاظ آسیب بزرگی خوردیم. من قرارداد تدوین همزمان بسته بودم اما یک سال و نیم درگیر تدوین بودم و حالا هم که به اکران رسیدهاست.
فیلم با وجود این بازیگران و ویترین جذابی که دارد امکان اکران عمومی را هم داشت. چرا هنر و تجربه را انتخاب کردید که به هرحال سانسهایش محدود است؟
بدون تعارف اگر بخواهم بگویم، مجوز من مجوز ویدئویی بود و زمان تبدیل آن در وزارت ارشاد آقای فرجی به من هنر و تجربه را معرفی کرد. من هم پذیرفتم به دلیل اینکه فکر میکنم جنس فیلم هنر و تجربه آن جنس فیلمی است که میخواستم بسازم. از وقتی هنر و تجربه تشکیل شد، یک دستهبندی به وجود آمده که من برای معرفی خودم میتوانم بگویم من در این گروه و این نوع فیلم را میسازم، من کارگردان فیلم هنر و تجربه هستم.
فروش فیلم همیشه مهمترین مساله برای صاحب فیلم است. من هیچ چیزی که صرفا برای فروش باشد در فیلمم نگنجاندهام و فروش را به عنوان اولین پارامتر برجسته نکردهام. فیلم را از منظر هنری میخواستم تقویت کنم.در نتیجه شاید اینجا فیلم بهتر معرفی میشود. فیلم میرود در دستهبندی فیلمهایی که میخواهند فراتر از سرگرمی باشند. اگر مخاطب عام هم داشت که چه بهتر. هنر و تجربه هردو را برای آدم میآورد.
هنر و تجربه چیزی به خود سینما میتواند اضافه کند یا نقش آن اضافه کردن به مخاطبین سینماست یا اینکه گروهی مخاطب دارد که مخاطب سایر فیلمهای سینمای ایران نبودند و سینما رفتن را از یادبرده بودند؟
در اکثر کشورهایی که سینماهای قوی دارند سینمای هنری و تجربی را داریم. این دستهبندی وقتی که هیچ ذهنیتی از یک فیلم ندارم به من بیننده کمک میکند تا بفهمم فیلم جزو آن نوعی از سینماست که دوستش دارم. فیلم خاص است، آرت است، سینمای بدنه نیست. درواقع فیلمها را ازهم جدا میکند. فکر میکنم این مهمترین نکته سینمای هنر و تجربه است و ضمنا فرهنگ بیننده سینمای ما را تغییر میدهد. من عقیده دارم وزارت ارشاد و ما فیلمسازها وظیفه داریم ذائقه بیننده را عوض کنیم و فرهنگ سینما را تغییر بدهیم. سینمای هنر و تجربه به بیننده عادی نشان میدهد که میشود فیلم خوب هم دید.
ولی مخالفین میگویند مردم عادی اصلا به دیدن این فیلمها نمیروند که حالا ذائقهشان تغییر کند.
من اینطوری فکر نمیکنم. احساس میکنم در سالهای اخیر خیلی دید مردم نسبت به فیلمها تغییر کردهاست البته تغییر مثبت. فیلمهایی مثل شهر موشها هستند که ۱۰ میلیارد میفروشند اما این به دلیل جنبه تفریحی سینما است. سینمای هنر و تجربه یا فیلمهایی از این دست، که خارج از هنر و تجربه به نمایش درمیآیند، خوب دیده میشوند و مخاطب خودشان را هم دارند و مردم عادی هم این فیلمها را دوست دارند. مردم و به خصوص جوانها دوست دارند سمت فیلمهایی بروند که حرفی برای گفتن دارند. اگر حتی سراغ فیلمهایی میروند که فقط دوساعت تفریح کنند، اما در کنارش دوست دارند فیلمهایی را هم ببینند که چیزی به آنها اضافه بشود یا حداقل به قول خودشان به شعورشان توهین نشود.
برای آینده کار فیلمسازی چه فضایی از سینما را درنظر دارید؟ چه دورنمایی از آینده سینمای خودتان دارید؟
همین راه را میخواهم ادامه بدهم. هرچند که واقعا در مراحل پس از تولید و اکران این فیلم خیلی سختی کشیدم و متوجه شدم اگر فیلم سینمای بدنه میساختم خیلی از نظر مالی جلوتر بودم ولی من این نوع از سینما را دوست دارم و ادامه میدهم.