
سعید عقیقی در نشست مرور سینمای کلاسیک ایران :
غفاری و گلستان هردو شاخههای یک درخت هستند
هنر و تجربه: شب قوزی، خشت و آینه و چند فیلم دیگر مثل سیاوش در تخت جمشید ، جنوب شهر و… تلاشهای سینماگران ایرانی در دهه چهل شمسی برای رسیدن به سینمایی متفاوت بودند. پیش از شکلگیری موج نوی سینمای ایران با فیلمهای گاو و قیصر و آرامش در حضور دیگران، این تلاشها اگرچه به ایجاد سینمایی متفاوت نینجامید اما میراثی ارزشمند برای سینمای ایران برجا گذاشت.
مروری بر فیلم شب قوزی موضوع برنامه ماهانه انجمن منتقدین بود که شنبه ۱۹ اردیبهشت برگزار شد. این برنامه ماهی یکبار برگزار میشود و هربار به یکی از آثار کلاسیک سینمای ایران میپردازد. فیلم در سالن سیفالله داد خانه سینما با حضور جمعی از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به نمایش درآمد و پس از نمایش با حضور سعید عقیقی و جواد طوسی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
سعید عقیقی منتقد میهمان این جلسه در خصوص افراد پیشروی سینمای ایران در دهه چهل گفت: «در جریان دو قطبی سینمای دهه ۴۰ یعنی جریان عمومی و اصلی سینما، گروه معدودی که نسبتی هم با خارج از کشور داشتند، سعی می کردند فیلم بسازند. این افراد خارج از ایران تحصیل می کردند یا سمتی داشتند به همین دلیل جریان سینمای ایران را سخیف و پیش پا افتاده می دانستند. بیست سال پیش از زنده یاد جلال مقدم در این خصوص سوال کردم و او گفت سینمایی که آن دوران به اسم سینمای «ته شهر» شهرت داشت، مایه تحقیر و تاسف ما بود. ما وقتی وارد سینما شدیم می خواستیم راه بهتری پیدا کنیم و فیلم های بهتری بسازیم.»
سعید عقیقی با ابراز خوشحالی از اینکه درباره فرخ غفاری صحبت میکند، گفت «من درباره غفاری پژوهش بسیاری کرده ام. این پژوهشها سینمای ایران در آن مقطع زمانی را در برمیگیرد و اینکه این افراد در آن شرایط تاریخی سراغ چه مضامینی رفتهاند. به عقیده من سینمای فرخ غفاری جریانی نو در سینما نیست و می توانیم این مسئله را به عنوان یک فرضیه مطرح کنیم.»
عقیقی با بیان اینکه غفاری در «شب قوزی» تمایل خود را به سینمای فرانسه هم نشان داده، بیان کرد: «غفاری در نشریاتی که قلم زده دو موضع مشخص داشته است. اول اینکه علیه سینمای آمریکا می نوشته و دوم اینکه از سال ۱۳۲۹ برای ایجاد سینمای ملی در ایران تلاش کرده و برای این منظور سه مسیر فعالیت را در پیش گرفته است. اول اینکه کانون فیلم ایران را بعد از بازگشتش از پاریس در ۱۳۲۸ بنا گذاشت و آن را تبدیل به پاتوقی فرهنگی کرد که در آن روشنفکران به تماشای فیلمهای شاخصی مثل همشهری کین بنشینند. بخش دیگر فعالیت غفاری، فعالیت در عرصه نقد فیلم و نوشتن نقدهای منفی است. مثل نقدی که بر فیلم «شرمسار» یا «هفده روز به اعدام» هوشنگ کاووسی نوشته و راکورد فیلم را به ریشخند گرفته است. البته زنده یاد کاووسی هم مانند یک فرد منصف صبر می کند تا «جنوب شهر» غفاری ساخته شود و تلافی کند. در واقع مساله کاملا شخصی است و از حالت نقد بیرون می آید و من این را معضل روشنفکری ایران می دانم. سومین مسیر او فعالیت در عرصه سینما و تلاش برای پیدا کردن راهحلی برای جریان اصلی سینما است. غفاری سعی می کرد با روش خود از پایه های ادبی کمک بگیرد که به فرهنگ عمومی هم نزدیک باشد و از سوی دیگر استانداردهایی را که از طریق سینماتک آموخته بر زمینه ای پیاده کند که نتیجه اش «شب قوزی» شده است. سالی که این فیلم اکران شده آمار بی سوادی در ایران بالای هفتاد و پنج درصد بوده است و این فیلم اقتباس از داستان هزار و یک شب است که هفتاد و پنج در صد مردم نمیتوانستند آن را از رو بخوانند.»
در ادامه جلسه جواد طوسی درباره رابطه بین جلال مقدم فیلمنامهنویس شب قوزی و فرخ غفاری گفت: «دوست دارم در مورد این موضوع صحبت کنیم که تناقضی در شخصیت فردی غفاری دیده می شود. او و جلال مقدم به گونه ای خودزنی کردند که با جایگاه روشنفکری آنها در جامعه همخوانی نداشت. مقدم با اینکه فیلم های «فرار از تله» و «پنجره» را ساخته بود در همدلی با غفاری وارد مناسباتی شد که ما را دچار سردرگمی می کند. مثلا در «شب قوزی» با نگاه کنایه وار اشرافیت را به نقد می کشند و در عین حال از اصغر قوزی هم استفاده ابزاری می کنند و نگاهی سمپاتیک به این شخصیت ندارد.»
سعید عقیقی این انتخاب بین سینما نخبهگرا یا نزدیک شدن به سینمای جریان اصلی را یک انتخاب دشوار خواند که بدون فهم زمینه تاریخی ممکن نیست. «زندگی یک انتخاب است و ما جای او نیستیم که بدانیم چه راهی را انتخاب میکردیم. به عقیده من این موضوع به روحیه شخصی مقدم و غفاری هم برمی گردد و در تحلیل تاریخی درک مناسبات بهتر از لاپوشانی است. غفاری به شاخههای مختلف نوک میزند شاید اگر این انرژی را صرف پژوهش یا کاری معین میکرد به نتیجه بهتری میرسید. در واقع روحیه طنازی وی را به وضوح در «شب قوزی» و «زنبورک» میبینیم که در ادامه مسیرش را دگرگون میکند.»
عقیقی در مورد حجم زیاد موسیقی فیلم و تعمد غفاری بیان کرد: «فیلم با موسیقی مطربی شروع میشود و آرام آرام به سمتی دیگر میرود به گونهای که با تمام اقشار جامعه از فقیرترین تا سطوح مختلف ارتباط برقرار میکند و در نهایت همه آنها را همراه با جنازه در پاسگاه پلیس گرد هم میآورد.»
فیلمنامه نویس «هفت پرده» گفت: «در کشورهای آمریکایی یا هندوستان فیلمهایی متناسب با فرهنگ خودشان ساخته و اکران می شود در حالیکه الگوی ما در ایران، الگوی سارتری است یعنی الگوی روشنفکر منزوی کافهنشین که هیچ ارتباط با فرهنگ عمومی ندارد « .
سعید عقیقی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: «غفاری از طرفی میخواهد بر سیستم تاثیر بگذارد و از طرف دیگر فکر میکند میتواند بر جریان سینما تاثیر بگذارد و از فیلمهای استاندارد دفاع میکند. او به محض ورود به تلویزیون ناصر تقوایی و زندهیاد علی حاتمی را به تلویزیون میآورد. علی حاتمی در سال ۵۱ سه فیلم شکست خورده داشت و کسی به او کار نمیداد. به نظر من وقتی غفاری به عنوان طراح و موسس در جایی قرار گرفته معرکه عمل کرده اما تفاوتی بین جایگاه موسس و هنرمند بودن خود قائل نشده است»
عقیقی با اشاره شباهت های «خشت و آینه» و «شب قوزی» توضیح داد: «به نظر من غفاری و گلستان هر دو شاخه های یک درخت هستند. تم مشترکی بین این دو فیلم در جریان است و آن هم این است که آدم های هر دو قصه بیمسئولیت هستند. در داستان گلستان جنبههای ادبی بیشتر لحاظ شده و زیباییشناسی تصویری بیشتر است. اما فیلم غفاری با ریشههای ایرانی و داستانهای هزار و یک شب روایت میشود. جلال مقدم و فرخ غفاری در «شب قوزی» هر دو طنازند، غفاری خوب دیالوگ مینویسد و مقدم بر فیلمنامه تسلط دارد.»
.
به نام خدا
زندگی بدون مرز
نگاهی به نمایش “دست نیافتنی ها ” به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی
تفاوت فرهنگ ملت های شرق و غرب همواره از سویی محل نزاع ، چالش ، جنگ و از سویی دیگرفرصتی برای تعامل ، تبادل و تفاهم بوده و هست.سران حکومت ها بر اساس فرهنگ جامعه خود به موضوعات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی جهان می نگرند و تحلیل می کنند و برای تامین منافع ملی کشورشان گام بر می دارند. این رویکرد و دریچه نگرش گاهی مبنا و اساس روابط دیپلماتیک وگاهی عامل بسیاری از کشمکش ها و جنگ ها میان کشورها می شود ومی توان اذعان داشت دنیای امروز ما ثمره نگرش فرهنگ هاست. دنیایی که در کنار زیبایی ها و افتخارات آن زشتی هایی نیزدارد که انسان از بیان آن شرم می کند.
تئاتر” دست نیافتنی ها” که آیین آغاز نمایش آن بیست و دوم اردیبهشت در تماشاخانه ایرانشهر با حضورپیمان قاسم خانی و بهاره رهنما و جمعی از هنرمندان و علاقه مندان این رشته در فضایی پرنشاط وفرح بخش برگزار گردید به تفاوت فرهنگی انسان شرقی و غربی می پردازد و نشان می دهد انسان شرقی و غربی با وجود اختلافات فرهنگی و دغدغه های گوناگون چقدر به یکدیگر نیاز دارند و با وجود رویکردهای متفاوت به زندگی می توانند کنار هم زندگی کنند وآرامش و امنیت را پدید آورند. تئاتر دست نیافتنی ها به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی ماجرای مرد ثروتمند فرانسوی به نام فلیپ (نادر فلاح) را روایت می کند که همسرش بر اثر بیماری فوت می کند و او برای تحمل این فراق به پرواز روی می آورد و روزی بر اثر سقوط از گردن به پایین معلول می شود. جوان مهاجر افغانی به نام جمعه(سینا رازانی ) برای پرستاری از فلیپ به صورت موقت استخدام می شود و جمعه با رفتارساده و خارج از تشریفات و آداب رسوم بی روح جامعه غربی ، امید و نشاط واقعی را به زندگی فلیپ برمی گرداند و فلیپ نیز استقلال و احساس مسئولیت در برابر دیگران را به جمعه می آموزد . ارتباط فلیپ و جمعه با هم ونحوی برخورد آنها با چالش های زندگی و ابراز عواطف و احساسات نسبت به نزدیکان ، موقعیت های بسیارجذاب و نیز تامل برانگیزی را پدید می آورد. مهم ترین و یژگی نمایش دست نیافتنی ها این است که پز روشنفکری و بیان مفاهیم پیچیده فلسفی ، دست نیافتنی و مخاطب گریز نمی دهد ساده و صمیمی پیام می دهد که انسان ها با فرهنگ ها و تمدن ها متفاوت وبا وجود اختلافات به یکدیگر نیاز دارند و قادرند کنار هم در صلح و آزادی دنیایی زیبا بیافرینند و برتری و خودبزرگ بینی فرهنگی عامل نزاع و کشمکش ها است .
نمایش “دست نیافتنی ها” در تماشاخانه ایرانشهر در اردیبهشت و خرداد ماه ساعت ۲۰ اجرا دارد.
محمد شریعت پناه / خبرنگار / عضو انجمن منتقدان سینمای ایران /۰۹۱۲۴۳۷۵۱۲۶