
هنر و تجربه/ بهزاد وفاخواه: «خراب شدن ماشین، صابر جراحی ۵۵ ساله با بازی رضا کیانیان را به شهری کشانده که تنها هتلش جای خالی ندارد و او حالا ناچار به آدرسی آمده که محل سکونت چند پیرمرد است.آنها از او میخواهند در ازای یک شب اقامتش در دادگاه بازی آنها شرکت کند. صابر و پیرمردها شبی پرماجرا را میگذرانند.» این داستان فیلم «پنج تا پنج» نخستین ساخته تارا اوتادی است. اوتادی فارغالتحصیل رشته شهرسازی است و پنج تا پنج اولین تجربه سینمایی او محسوب میشود.
فیلم اقتباسی است از نمایشنامه «پنچری» فردریش دورنمات. شما برای اینکه این متن تئاتری و پردیالوگ را به مدیوم سینما برگردانید، جدا از خود متن فیلمنامه، در کارگردانی چه کارهایی انجام دادید؟
ما در طول کار با رضا کیانیان و با آقای ماهان حیدری که نویسنده فیلمنامه است خیلی مشورت کردیم و تغییرات زیادی در فیلمنامه دادیم، ولی خط اصلی داستان را طبق نمایشنامه پنچری حفظ کردیم. تبدیل این نوع از نمایشنامه به مدیوم سینما خیلی سخت است.
چون خیلی هم گفتوگومحور است.
بله کاملا دیالوگ محور است و تک لوکیشن. ولی به هرحال من این جسارت را داشتم، چون فکر میکنم، مردم ما الان بیشتر تشنه دیالوگهای فیلمها هستند. بیشتر دوست دارند حرفهای خوب و دیدگاههای خوب را بشنوند. ولی در کل تبدیل کردنش به فیلم سینمایی کار بسیار سختی بود. صحنه جای مانور ندارد. البته میشد مثلا وسط دادگاه یک فلاشبکهایی به گذشته زد و صحنههایی از گذشته را دید ولی من حتی این کار را هم انجام ندادم و دوست داشتم همچنان به قالب نمایشنامهای متن وفادار باشیم.
از لحاظ مضمونی چطور؟ چه نکات از زندگی امروز در ایران و مضامینی امروزی به نمایشنامه اضافه کردید؟ یکیاش مثلا همین حاکمیت پول و سرمایه و محوریت مادیات در زندگی امروز ایرانی
صابر دو خصوصیت بارز دارد که آنها را در شخصیت او میبینید. یکی همین اهمیت دادن بیش از اندازه به پول است که فکر میکنم جامعه ما این روزها شدیدا به این درد مبتلا شده و پول بزرگترین معیار و شاخص در جامعه شدهاست. صابر بسیار خودمحور و خودبین است. ویژگی که ما همه به آن مبتلا شدهایم. از رانندگی در خیابان گرفته که هرکس فقط خودش را میبیند و تا خیلی مسائل دیگر.بنابراین هرکدام از ما به اندازه دامنه امکانات و اختیاراتی که داریم مثل صابر هستیم. من دوست داشتم بیننده خود اغراقشدهاش را در شخصیت صابر ببیند. هنر کلا کارش اغراق است. شخصیتی مانند صابر به واسطه شغلی که دارد،شاید طیف وسیعی از اختیارات را داشتهباشد، مثلا حتی بتواند برای پول یک مرده راهم عمل کند، یک راننده تاکسی توانایی چنین اعمالی را ندارد اما او هم میتواند هرکاری را هنگام رانندگی و در ترافیک انجام بدهد. ویژگی دوم شخصیت صابر زیادهخواهی است. این دو صفت صابر در جامعه ما زیاد به چشم میخورد و نمونهای از تمام افراد جامعه ماست به خصوص نسل جوان. خیلی از فسادها واقعا از فقر نیست از زیادهخواهی است. صابر به عنوان یک جراح تحصیلکرده میتواند زندگی متوسط رو به بالایی داشته باشد ولی این حد از زندگی را نمیخواهد. جایی از فیلم میگوید من باید پولدار میشدم که شدم. بقیه را هم سرزنش میکند که شما نتوانستید مثل من پولدار بشوید. یا میگوید که من به اعتدال و میانهروی و زندگی ساده اصلا اعتقاد ندارم.
گروه بازیگری فیلم هم خیلی ترکیب جالبی ساخته و تنوع خیلی زیادی بین بازیگران وجود دارد. رضا کیانیان که بازیگر حرفهای سینما است و جایگاهش برای همه روشن است. شمس لنگرودی که چند تجربه بازیگری داشته اما به هرحال از دنیای ادبیات میآید، تورج نصر که در درجه اول به خاطر دوبله مشهور است و علی اصغر شهبازی که در جدایی نادر از سیمین او را دیدهایم. این تنوع گروه بازیگری را چطور میبینید؟
انتخاب بازیگری ما با آقای کیانیان شروع شد. چون آقای کیانیان مشاور هنری این پروژه هم بودند و بقیه انتخابها زیرنظر ایشان صورت گرفت. یکی از دلایلی که ما یک دوبلور را برای نقش دادستان انتخاب کردیم این بود که دادستان دائم دارد دیالوگ میگوید و تسلطش به دیالوگ گفتن مهم است چون خیلی حرکت خاصی ندارد. فکر میکنم خیلی جای مناسبی بود برای اینکه یک دوبلور بنشیند و خوشبختانه بالا پایین دیالوگها را تورج نصر خوب درآورد. با شمس لنگرودی هم با نظر آقای کیانیان صحبت کردیم و البته قبل از ایشان با آقای سپانلو و احمدرضا احمدی صحبتهایی شد که به نتیجه نرسیدیم.
چرا رضا کیانیان این پیشنهاد را داد؟
ببینید، فیلم پنج تا پنج شاید جذابیت تجاری به معنای معمول آن نداشته باشد. رضا کیانیان جذابیت وسیعی برای مخاطبین سینما دارد، آقای شمس لنگرودی و بقیه آقایانی که با ایشان به نتیجه نرسیده بودیم یک طیف دیگری را به سینما میکشانند. ضمن اینکه اینها آدمهای شناخته شدهای هستند منتهی نه در سینما.
محمدعلی سپانلو و احمدرضا احمدی هم هرکدام یک یا دو تجربه بازیگری در سینما دارند
بله همانطور که گفتم اینها یک طیف دیگری را به سینما میکشانند. یا آقای تورج نصر به دلیل آن نوستالژیای که از حضور ایشان داریم باز طیف دیگری را جذب میکنند. جمع شدن یک عده هنرمند از رشتههای مختلف در یک فیلم، به نظر من اتفاق قشنگی است و یک ذره هم کنجکاوی آدم را برانگیخته میکند.
همکاری با رضا کیانیان چگونه شکل گرفت؟ چه چیز باعث شد ایشان وارد این پروژه بشوند و بازی در این فیلم را قبول کنند و جلوی دوربین یک فیلمساز فیلماولی بروند؟
من با آقای کیانیان تماس گرفتم و البته اصلا فکر نمیکردم که ایشان بپذیرند و این تماس تیری در تاریکی بود. تماس گرفتم و خودم را معرفی کردم و گفتم تارا اوتادی هستم و فیلمنامهای دارم که اقتباس از نمایشنامه پنچری دورنمات است. فکر میکنم این مساله برایشان جذابیت داشت که گفتند فیلمنامه را بفرست. من برای بازی زنگ زده بودم ولی وقتی ایشان تشریف آورد گفت فیلمنامه برایم خیلی جذاب است و دورنمات را خیلی دوست دارم اما با این شرایط و این فیلمنامه بازی نمیکنم ولی میتوانم به عنوان مشاور کمکتان کنم. با ایشان اول قرارداد مشاوره بستیم و حدود یک ماهی روی فیلمنامه کار کردیم و اصلا شخصیت صابر را تغییر دادیم. وقتی فلیمنامه به این مرحله رسید، دوباره پیشنهاد بازی در نقش صابر را به رضا کیانیان دادیم و ایشان اینبار پذیرفتند.