
حرفهای کارگردان مستندی «هیچکاک/ تروفو» به بهانه نمایش در کن:
هیچکاک میترسید که درباره فیلمش حرف بزند
هنر و تجربه: «کنت جونز» مدیر جشنواره فیلم نیویورک، مستندی به اسم «هیچکاک/ تروفو» ساخته که برای اولین بار در بخش کلاسیک جشنواره فیلم کن به نمایش در میآید. این فیلم گفتگوی دو کارگردان اسطورهای سینمای جهان یعنی هیچکاک و تروفو را در مرکز توجه قرار داده و زوایای مختلف آن را از دیدگاه کارگردانهای خوش ذوق نسل بعد از این دو نفر، مورد بررسی قرار داده است.
کنت جونز ما را در این فیلم به سال ۱۹۶۲ و مصاحبه افسانهای ۲۷ ساعته بین فرانسوآ تروفو منتقد- مولف فرانسوی می برد و کتاب کلاسیک ۱۹۶۶ او را با عنوان «سینما از نگاه هیچکاک» بررسی میکند؛ یعنی زمانی که تروفو در آغاز راهش بود و در مقابل آلفرد هیچکاک نزدیک به پایان راه فیلمسازیاش.
جونز همچنین کارگردانهایی چون دیوید فینچر، پل اشنایدر، ریچارد لینکلیتر، وس اندرسون، مارتین اسکورسیزی، پیتر باگدانوویچ، اولیه آسایاس، آرنود دیسپلچین و شماری دیگر را وارد فیلمش میکند تا درباره این که هیچکاک چه مفهومی برای فیلمسازان دارد، بگویند. آنها به ویژه بر دو اثر بسیار بانفوذ هیچکاک تاکید می کنند: «سرگیجه» و «روانی».
چطور کارگردانها را انتخاب کردید؟
من به آنهایی نیاز داشتم که چیزی بیش از این که «بله من عاشق هیچکاک و تروفو هستم و آنها بزرگند» بگویند. افرادی را می خواستم که بتوانند چیزی متفاوت و شگفتانگیز بگویند.
چطور به این توازن رسیدید که چقدر را به هیچکاک و چقدر را به تروفو اختصاص بدهید؟
حدود نیمی از این گفتگو به صورت آنلاین موجود است. در اصل ۲۷ ساعت است. من می خواستم فیلمی درباره فیلمسازی بسازم. به همین دلیل هم به سراغ کارگردانها رفتم، نه کارشناسان.
فیلم کوتاه است و وجهه آکادمیک هم ندارد و آدم دلش میخواهد که فیلم ادامه داشته باشد.
من دوست داشتم کارگردانهایی را جلوی دوربینم قرار بدهم که گفتگو را گسترش بدهند و آن را بزرگتر کنند. آن را به حرکت درآورند.
چرا این همه روی «سرگیجه» و «روانی» متمرکز شده اید؟
برای انرژیای که در آنها وجود دارد، نحوه کنار هم گذاشتن همه چیزها. افرادی که با آنها گفتگو شده حرفهای خیلی تخصصی درباره این دو فیلم زدهاند. باید بیش از هر چیز درباره این دو فیلم مینوشتم چون این دو فیلم چیزی بیشتر از یک فیلم هستند. «سرگیجه» یک موضوع خیلی مهم دارد و هیچکاک را به عنوان یک هنرمند منحصر به فرد مطرح میکند. «روانی» هم چیزی بیشتر از یک فیلم است.
فیلم شما این سوال را برای من ایجاد کرد که هیچکاک چقدر خودآگاه بود و چقدر خودش و روانش را تحلیل می کرد؟ خوشحالم که گفت و گوی او با تروفو باعث شد تا فیلمسازی خودش را مود سوال قرار بدهد.
من فکر میکنم او در این باره حرف نمیزد. اگر حرف میزد می شد فهمید به چه چیزی فکر میکند. این ویژگی در همه افراد آن نسل مشترک بود. جان فورد هم همینطور بود. آنها از این می ترسیدند که بنشینند و درباره فیلمشان حرف بزنند.
فینچر مثل هیچکاک دوست دارد که فضای مکانیکال فیلمش را کنترل کند. آیا تروفو کسی است که پلی بین هیچکاک و سبک مدرن میزند که با همکاری بیشتر با بازیگران عملی میشود؟
فکر میکنم این مهم بود چون در گفتگویشان راه پیدا کرد. اما تفاوت بزرگی بین سینمای هیچکاک و آنچه ما امروز میدانیم وجود دارد. هیچکاک هرگز نمیتواند چنان فیلمی را بسازد که پل توماس آندرسون ساخت…
یا مایک لی…
اینها مثالهای جدی است. حتی دیوید فینچر که میتواند با این سوالها با بازیگران ارتباط برقرار کند. هیچکاک نمیخواست بازیگرانش بر دیالوگها کنترلی داشته باشند و یا از راهی که او نشان می داد تخطی کنند. این را وقتی که میگوید شاید باید باز هم فشار بیشتری میآورد، میتوان حس کرد. در این گفتگو او میداند که به پایان راهش رسیده است.
در حالی که تروفو با هیچکاک گفتگو میکند، شما بیشتر در این مستند بر هیچکاک تمرکز کردهاید.
می خواستم زمان قابل توجهی را هم به این اختصاص بدهم که تروفو چه کسی بود و از کجا آمد و سینمایش شامل چه چیزهایی میشد. آن صحنهای که این دو نفر درباره فیلمشان صحبت میکنند؛ خیلی صحنه زیبایی است.
چطور ستون مرکزی روایت خودتان را پیدا کردید؟
میخواستم مسایل بیشتری را بدون صرف زمان زیادی مطرح کنم. میخواستم انرژی زیادی در فیلم وجود داشته باشد.
هرگز ندیده بودم فینچر اینقدر گشاده و جذاب باشد.
منتظر بودم که او به من جواب نه بدهد اما او فوقالعاده است و هیچکاک خودش را دارد و میشناسد.
شما کدام فیلم هیچکاک را بیشتر دوست دارید؟
من «بدنام» را انتخاب می کنم.
و این فیلم کجا نمایش داده میشود؟
در کن و همزمان در شبکه آرته. شاید بعدا راهی برخی سینماها هم بشود. به چیزهایی که خیلی در دسترس نباشند فکر نمی کنم.
منبع :ایندی وایر