
در مراسم افتتاحیه هفته پژوهش سینمای ایران عنوان شد
هنروتجربه زمینهساز مطالعات جدید در عرصه مخاطبشناسی است
هنر و تجربه: روز گذشته دوم خردادماه، اولین روز از نخستین هفته پژوهش سینمای ایران در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان برگزار شد. «سینمای ایران و مخاطب» عنوان نخستین سمیناری بود که در قالب سلسله همایشهای پژوهشی درباره سینمای ایران تشکیل شد. دربخش هایی از این همایش که برای اولین بار توسط خانه هنرمندان برگزار میشود،«علیرضا محمودی» فیلمنامهنویس و روزنامهنگار، «محمود صادقلو گیوی» مستندساز و «علی بختیاری» پژوهشگر تاریخ سینما پس از سخنرانی مجید سرسنگی، مدیر خانه هنرمندان و مقدمه حسن حسینی، دبیر سمینار سینمای ایران و مخاطب، به ارائه مقالات خود در حوزه مخاطب شناسی سینمای ایران پرداختند.
در ابتدا مجید سرسنگی ضمن خوشامدگویی به شرکتکنندگان همایش یادآور شد:« هنر سینما قدرتمندترین رسانه و هنر مختص زمانهای است که در آن زندگی میکنیم.» او با اعلام اینکه برگزاری هفتههای پژوهش پس از این در خانه هنرمندان ادامه خواهد داشت گفت:« آنچه ما را به برگزاری هفته پژوهش سوق داد این بود که توسعه هنر در کشور باید دانشبنیان باشد؛ مسالهای که هنوز به قدر کافی در کشور ما جا نیفتاده است.» مدیرعامل خانه هنرمندان با اشاره به ارتباط خود با سینماگران و مشکلات سینمای ایران گفت:« یکی از نیازهای اساسی سینما داشتن پژوهشگرانی است که نگاه کاربردی داشته باشند و برای حل مشکلات راهحل ارائه دهند تا هنرمندان دچار سردرگمی نشوند.»او افزود:« پژوهشگران و هنرمندان اهیلیت این را دارند که به مسئولین و مدیران هم راهکار بدهند اما اگر آنها به کارهای پژوهشی توجهی نشان ندهند، به جایی نخواهیم رسید.» او نیاز به اتصال حوزه پژوهش و نقد به حوزه عملی فعالیتهای سینمایی را مورد توجه قرار داد و تاکید کرد:« هنوز نتوانستهایم حلقه کاربردی درست و مفیدی میان سینماگران و محققین و منتقدین ایجاد کنیم به گونهای که اهالی سینما از حاصل کار پژوهشگران استفاده کنند و محققین به شکلی کاربردی در جریان مسائل و مشکلات سینماگران قرار بگیرند.»
در ادامه جلسه، حسن حسینی، دبیر همایش با این مقدمه که پژوهشهایی که در این همایش در آن صحبت میشود، مطالعات میان رشتهای است و مطالعات مخاطب در سینما به حوزه علوم انسانی مربوط میشود، صحبتهای خود را آغاز کرد:« سه پارادایم اصلی از جمله آمار اقتصادی، بحثهای فلسفی یا روانشناختی و مطالعات مردمشناسی و جامعهشناسی، در مطالعاتی که تا به حال درباره مخاطبشناسی انجام گرفته مورد توجه قرار گرفته است.»
حسینی با اشاره به اینکه بحث درباره توده یا عامه تماشاگران هنوز واضح نیست و در سینمای ایران در این باره منظر مشخصی وجود ندارد به ذکر مثالهایی در زمینه ابهام مفهوم مخاطب در سینمای ایران پرداخت. او از فیلم «شهرموشها ۲» به عنوان یک فیلم پرفروش نام بردو سوالهایی را درباره طیف مخاطبی که از این فیلم استقبال کردند مطرح کرد. این منتقد و محقق سینما همچنین با ذکر مثالهای دیگری از گروه سینمایی هنر و تجربه به ضرورت تعریف و تبیین آن دسته از تماشاگران سینما که مخاطب خاص نامیده میشوند، پرداخت:« جریان گروه هنر و تجربه میتواند زمینه خوبی برای شناخت، مطالعه روی نحوه کار و ساز و کار اقتصادی و پژوهشهای جدیدی در این عرصه باشد.»
حسینی با یادآوری این نکته که آنچه سخنرانان همایش در مقالههای خود ارائه میدهند نه تنها حرف آخر در حوزه مورد پژوهش نیست، بلکه حرف اول است؛ اظهار امیدواری کرد این بحثها در سطح تخصصی ادامه پیدا کنند.
در ادامه,علیرضا محمودی پشت تریبون رفت و مقاله خود را ارائه داد.علیرضا محمودی که فیلمنامهنویس، داستاننویس است، در مقاله خود مخاطب سینمای ایران را در دهه هشتاد مورد مطالعه قرار داده بود. او گفت:« سینمای ایران در دهه هشتاد از چند جنبه تجربه متفاوتی را از سر گذراند. فروش فیلمهای پر مخاطب از مرز یک میلیارد گذشت. سینماهای مدرن افزایش پیدا کرد و از تعداد سالنهای فعال و میانگین تماشاگران نسبت به دهه ۷۰ کاسته شد.»
او با اشاره به دو فیلم سگکشی به عنوان اولین فیلم پرفروش این دهه و فیلم ملک سلیمان به عنوان آخرین فیلم پرفروش دهه هشتاد شباهت هردوی این فیلمها را در برخواستن از نگاه دولتی وقت خود دانست و بر این اساس سوالاتی را مطرح کرد:« جمعیت هدف سینمای ایران از چه قشر و طبقهای هستند؟ چگونه فیلمها را انتخاب میکنند و به دو فیلم متفاوت واکنش یکسان نشان میدهند و سلایق و علائق آنها چگونه از سمت سینماگران ایرانی شناسایی شده؟»
این نویسنده و روزنامهنگار در ادامه سخنان خود با یادآوری درهم آمیختگی فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی در نیمه دوم دهه هشتاد به علل و عوامل فروش موفق فیلم اخراجیها۲ به عنوان یک پدیده اجتماعی پرداخت و نتیجه گیری کرد:« پرفروشترین فیلمهای هر دهه را میتوان به عنوان نماد فرهنگ عمومی مردم در آن زمان به رسمیت شناخت؛ مردمی که آنچه در نشریات سینمایی نوشته میشود در زندگیشان جایی ندارد.»
دومین پژوهشگری که به ارائه مقاله خود پرداخت محمود صادقلو گیوی بود که موضوع مدیران سینمایی و تصدیگری دولت در تاثیرگذاری روی میل مخاطب در دهه ۶۰ و زمینههای ایدئولوژیک آن را مورد مطالعه قرار داده بود.
او با مرور تاریخچه عادت سینما رفتن در مردم ایران از سالهای ابتدایی ورود سینما به کشور عوامل کاهش لذت و انگیزه مخاطب امروز سینمای ایران را در سیر تحولات سیاسی و فرهنگی کشور پیش و پس از انقلاب اسلامی بررسی کرد.
صادقلو نشانههای جذابیت سینما در هر دهه شمسی برای ارتباط مخاطب عام با سینما را اینچنین برشمرد:« در دهه ۴۰ که صنعت دوبله و سالنسازی پیشرفت چشمگیری کرد فیلمهای خارجی تماشاگران زیادی را به سالنهای سینما میکشاندند. به طوری که وقتی فیلم گنج قارون در سال ۴۴ هشتاد درصد جمعیت ایران را به سینما میکشاند، اشکها و لبخندها با دوبله و اکران خود تقریبا با همان میزان استقبال روبهرو میشود.»او ادامه داد:« در دهه ۵۰ تماشای تلویزیون به یک مناسک در خانوادههای ایرانی تبدیل شد و متولدین دهه ۴۰ که دوران کودکی و نوجوانی خود را میگذراندند با فیلمهای کلاسیک سینمای امریکا از این طریق آشنا میشدند.»
بعد از آن صادقلو به نامشخص بودن وضعیت سینمای ایران در سالهای ۵۷ تا ۶۲ و بعد شروع معماری جدید مدیران سینمایی از سال ۶۲ اشاره کرد:« بعد ازانکه ویدئو ممنوع شد و مدیران سینمایی مانیفستی را برای مشروعیت بخشیدن به سینما تدوین کردند اکران فیلمهای خارجی در سینماهای کشور تعطیل شد و مدیران سعی در خلق مخاطبی جدید در سینما و نادیده گرفتن مخاطب قبلی آن را داشتند. به طوری که به استناد آماری که امیرحسین علمالهدی، رئیس گروه هنر و تجربه ارائه داده اکنون هر ایرانی هر ۹ سال یک بار به سینما میرود.»
سومین و آخرین سخنران جلسه علی بختیاری پژوهشگر تاریخ سینمای ایران و تاریخ هنرهای تجسمی معاصر ایران بود. که با تمرکز روی تاثیر پوسترها از میان یکی از جنبههای تبلیغات بر روانشناسی اجتماعی جامعه ایران در دهههای گذشته پرداخت.
او در ابتدای صحبتهای خود و پیش از نمایش اسلاید پوسترها درباره موضوع مقالهاش توضیح داد:« با فرض اینکه سینما عامه پسند یا وسیلهای است برای سرکوب و تحمیق تودهها و یا صنعتی که توسط مردم برای مصرف مردم تولید میشود، پس این سینما بازتابی است از آنچه مردم باید باشند و یا میخواهند باشند و پوستر بازتاب آن بازتاب است.»
بختیاری سپس با دستهبندی دورههای تاریخی سینمای ایران از نظر پیشرفت صنعت سینما، گرافیک و صنعت چاپ از سال ۱۳۲۷ تا انتهای دهه ۵۰، پوسترهای شاخص فیلمهای سینمایی در این دورهها را به نمایش درآورد و همراه با آن درباره سیر تحول ساختار پوسترها و تحلیل جامعهشناختی و روانشناختی آنها در فضای عامه مردم و روشنفکران صحبت کرد.