
مایکل فاسبندر از اهمیت همکاری با فیلماولیها میگوید
ریدلی اسکات هم روزی فیلماولی بوده/ کنجکاو و جویای استعدادهای جدیدم
هنر و تجربه،رضا حسینی:رابرت داونی جونیور دو هفته پیش بلوایی در جامعه فیلم مستقل برپا کرد. او درباره این موضوع توضیح داد که چرا به این زودیها در فیلم مستقل دیگری بازی نخواهد کرد و در میان حرفهایش اکثر فیلمسازان مستقل را «بهنوعی بیتجربه و عاجز» خواند. خدا را شکر که در این شرایط بازیگرانی هم مثل مایکل فاسبندر یافت میشوند!
فاسبندر هم مثل داونی جونیور در فیلمهای بلاکباستر دنبالهدار و بسیار موفق بازی کرده و دستمزدهای چشمگیری گرفته است، اما بر خلاف ستاره فیلمهای «آیرن من» بدش نمیآید که در فیلمهای فیلمسازان کوچکتر با دستمزدی بهمراتب کمتر هنرنمایی کند. فاسبندر، بازیگر فیلمهای استودیویی و بزرگی چون «افراد ایکس» و «پرومتئوس/ پرومته» این ماه فیلم «غرب بیجنبوجوش» (Slow West) را روی پرده دارد که یک وسترن کمهزینه به نویسندگی و کارگردانی جان مکلین است؛ فیلمسازی که اولین تجربه بلندش را پشت سر گذاشته و فاسبندر پیش از این در دو فیلم کوتاه او، «مردی سوار بر موتورسیکلت» و «سرقت پیچ بلک» هم بازی کرده است. فاسبندر در «غرب بیجنبوجوش» که جایزه بزرگ هیأت داوران سینمای جهان را در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۵ برد، نقش مسافر مرموزی را بازی میکند که با همراهی پسر نوجوانی در جستوجویش برای یافتن دختر مورد علاقهاش موافقت میکند. فاسبندر در این گفتوگو که توسط نایجل ام اسمیت از نشریه«ایندیوایر» انجام شده، درباره نظرش در خصوص ملزومات همکاری با فیلمسازان ناشناخته صحبت کرده است.
اخیراً خیلی سرتان شلوغ بوده و حتی اولین نمایش جهانی «غرب بیجنبوجوش» در جشنواره ساندنس را هم از دست دادید؛ فیلمی که تهیهکننده آن هم هستید. عدم حضورتان مشکلی به وجود نیاورد و سخت نبود؟
آن قدرها هم سخت نبود (میخندد). هنگام ساختن فیلم و آماده کردنش حسابی روی آن کار کردیم. ماهها و سالها با جان روی فیلمنامه کار کردیم تا پروژه به مرحله فیلمبرداری رسید. البته که حضور در چنین نمایشهایی و جشن گرفتن پایان یک پروژه همیشه خوشایند است، اما پیش از این هم با چنین وضعیتی مواجه شده بودم. در واقع این هم بخشی از ماهیت کار است. اگر بعد از یک فیلم، پروژه دیگری را شروع کنید مجبورید به آن هم کاملاً متعهد باشید. گاهی وقتها میشود یک هفته از گروه جدا شد اما در این مورد نشد چون حسابی درگیر فیلم «جابز» بودم.
احساس نمیکنید در انبوهی از کار غرق شدهاید و ممکن است از پا بیفتید؟ بعد از پروژه استیو جابز باید در دنباله «پرومتئوس/ پرومته»، فیلم جدید مجموعهی «افراد ایکس» و چند پروژه دیگر حضور پیدا کنید.
حجم کارم خیلی زیاد است، بهخصوص این فیلم آخری که حسابی انرژی گرفت. اما اصلاً فکر نمیکنم که ممکن است از پا بیفتم. آخرش این میشود که بازیگر پرکاری هستم.
در مقام یک بازیگر مشکل بدی هم نیست.
بله، برای من به هر حال بهتر از بیکاری است (میخندد).
اولین بار در سال ۲۰۰۹ بود که با جان مکلیندر فیلم کوتاه «مردی سوار بر موتورسیکلت» همکاری کردید؟
فکر میکنم سال ۲۰۰۷ یا شاید ۲۰۰۸ بود. بعدش هم به نظرم در سال ۲۰۱۰ بود که «سرقت پیچ بلک» را کار کردیم. از همان موقع ایده این فیلم را مطرح کرد و بعد از اینکه کار نگارش فیلمنامه را به پایان رساند با هم روی ساختار و ایده و شخصیتها به صورت گروهی کار کردیم. در سال ۲۰۱۱ بود که کار روی این فیلم را شروع کردیم.
جان چه ویژگی داشت که حاضر شدید دو باره و چند باره با او همکاری کنید؟
فکر میکردم به شیوه بازیگوشانه و مبتکرانهای سوژهها را میگیرد. بعضی از موزیکویدئوهای او را دیده بودم که برای گروه «بتا بند» ساخته بود. خیلی برایم جالب بودند. این طور شد که با مدیر برنامههایم صحبت کردم و گفتم این پسر دوستم است و دوست دارم با او همکاری کنم. به این ترتیب درباره ایده «مردی سوار بر موتورسیکلت» با هم صحبت کردیم و به من گفت که میخواهد فیلم را با گوشی موبایل بگیرد. آن موقع بود که با خودم گفتم این جوان بااستعداد و اریژینال است. تجربه خوبی بود و باعث شد دومین فیلم کوتاه را با هدف جذب سرمایه برای یک فیلم بلند کار کنیم.فیلمهای کوتاه به همان اندازهای که برای خودشان یک رسانه هستند، میتوانند مدیومی فوقالعادهای برای داستانگویی و سرگرمی هم باشند.
از ابتدا اطمینان داشتید که جان توانایی ساختن یک فیلم منسجم و پرمایه را دارد؟
خب، فکر میکنم همیشه خطر وجود دارد. پیش از این هم با فیلماولیها کار کرده بودم ولی با هیچ کدامشان دو فیلم کوتاه کار نکرده بودم. از این رو فکر میکنم شناخت خیلی خوبی از جان داشتم. بههیچوجه نگرانی و تردیدی پیرامون این پروژه نداشتم. ریدلی اسکات و دیوید کراننبرگ هم روزی فیلماولی بودند. من همیشه درباره استعدادهای جدید کنجکاوم و در جستوجوی آنها. پس باید پذیرای خطر باشیم و بدانیم که گاهی همه چیز خوب پیش میرود و جواب میدهد و گاهی هم نه. برای من مهم است که چنین رابطهای را با استعدادهای جدید حفظ کنم و در کنارش به همکاری با فیلمسازان توانمندِ جاافتاده هم ادامه بدهم.
چه عواملی باعث میشود پذیرای چنین خطری باشید؟
فیلمنامه باید خوب باشد. بعدش هم اگر احساس خوبی نسبت به آن داشته باشم کار تمام است. اگر کاری مثل مجموعه عکس یا فیلم کوتاه و احیاناً اولین فیلم بلندشان را انجام داده باشند که آن هم میتواند به شناخت بهتر از آنها کمک کند. رابطهای که بین دو نفر برقرار میشود و ایده آنها و اینکه چهطور ایدههایش را مطرح میکنند هم مهم است.
طرفدار ژانر وسترن هستید؟
بله، این ژانر را دوست دارم. وقتی نوجوان بودم هم از تماشای فیلمهای وسترن لذت میبردم. واقعاً فیلمهای سرگرمکنندهای هستند.
فیلمهای محبوبتان؟
«جوزی ویلز یاغی»، «خوب، بد، زشت»، «روزی روزگاری در غرب»، «نابخشوده» و…
برای ورود به دنیای «غرب بیجنبوجوش» فیلم یا فیلمهای وسترنی بود که دوباره بازبینی کنید؟
نگاهی به «خوب، بد، زشت» انداختیم. در این پروژه دنبال این کار نبودیم. گاهی وقتها این کار را میکنم و بعضی وقتها هم نه. در واقع بستگی به شرایط و پروژه دارد. برای این فیلم واقعاً احساس نکردیم که این کار ضروری است.