
بارتاب هنر و تجربه در رسانهها
حامد رجبی: هیچ چیز مثل زندگی طبقه متوسط غمانگیز نیست
هنر و تجربه: کارت زرد دوم مجلس به وزیر ارشاد و اهدای گواهینامه درجه یک هنری به ۱۸ هنرمند با گسترهای از محمدرضا اصلانی تا هدیه تهرانی مهمترین اخباری بودند که روز چهارشنبه ۲۰ خرداد بخش هنری و سینمایی روزنامهها و خبرگزاریهای کشور را پر کردند. تصویب کاهش قیمت بلیت سینماها در ماه رمضان به میزان ۲۰۰۰ تومان برای سینماهای مدرن و ممتاز و ۱۰۰۰ تومان برای سینماهای درجه یک خبر مهم دیگر این روز بود.
با این وجود اخبار مربوط به فیلمهای گروه هنر و تجربه هم در این میان کم نبود. روزنامه صبا به بهانه اکران فیلم « اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» به معرفی این فیلم پرداخته است. در این مطلب با تیتر «اکران فیلم دیگری از کارگردان ماهی و گربه» به بخشهایی از سه نقد ایرج کریمی، هوشنگ گلمکانی و امیر قادری بر این فیلم پرداخته که در مجله فیلم سال ۸۷ به چاپ رسیدهاند.
سامان سالور نیز در گفتگو با ایسکانیوز از اکران یک فیلمش در گروه هنرو تجربه پس از ۵ سال و با لحاظ کردن ۹ دقیقه اصلاحیه خبر داده است. سالور به ایسکانیوز گفته است فیلم «آمین خواهیم گفت» از اکران دوم پس از عید فطر خبر داد.
روزنامه شرق با شمس لنگرودی شاعر معاصر و بازیگر فیلم «پنج تا پنج» مصاحبه کرده است. البته این مصاحبه در صفحه سینمایی این روزنامه و نه در صفحه ادبی به چاپ رسیده است و به فیلم «پنج تا پنج» مربوط میشود. شمس لنگرودی در این مصاحبه گفته است: «با خواندن فیلمنامه یاد این شعر از اریش فرید میافتم که ” بچهها شوخی شوخی به قورباغهها سنگ زدند و قورباغهها جدی جدی مردند” در این فیلم میبینیم که فردی خیلی اتفاقی وارد خانه چند نفر میشود و با هم قرار یک بازی میگذارند اما اتفاقاتی برای او رقم میخورد و او ناچار به بعضی گناهانش اعتراف میکند و خودش هم وحشت میکند.» شمس همچنین درباره تفاوتهای بین فیلم و نمایشنامه دورنمات میگوید: « به نظر نمیرسد قصد آقای حیدری، نویسنده فیلمنامه، همان قصد دورنمات باشد. او گرتهای از پنچری گرفته و قصدش یک بازی فانتزیک از ماجرا بوده. فیلم اصلا تلخی نگاه دورنمات را ندارد.»
خبرگزاری مهر در گفتگوی مفصلی با حامد رجبی کارگردان فیلم سینمایی «پریدن از ارتفاع کم» که بخش نخست آن امروز منتشر شده است، به بحث و بررسی پیرامون این فیلم پرداخته که نزدیک سه ماه است در گروه هنر و تجربه روی پرده سینماهای این گروه رفته است. این گفتگو با این سوال آغاز شده است که فیلمها معمولا ادعا میکنند حال مخاطب را خوب میکنند در حالیکه پریدن از ارتفاع کم به نظر برعکس میرسد. حامد رجبی در پاسخ به این سوال گفته است: « به نظرم وظیفه فیلم، خوب کردن حال مردم نیست. فیلم هم مثل هر اثر هنری دیگر یک کنش فکری است که باید به یک کنش اجتماعی تبدیل شود ولی الان همه انتظار دارند که فیلم به سرگرمی تبدیل شود؛ چه سرگرمی از نوع فیلمهای بدنه و چه سرگرمی از نوع سطحی بالاتر که شما اثری را ببینید و بعد سر شام آن را نقد کنید. اما چطور میتوان کاری کرد که فیلم صرفا یک کالای مصرفی نباشد و بتواند جهان مخاطبش را تغییر دهد؟ طبیعتا این مساله نمی تواند چندان تجربه لذتبخشی باشد چون فیلم باید روی نقاطی دست بگذارد که ممکن است دردناک باشند و یا فیلم ممکن است با انسان درگیر شود و برایش چالش درست کند.»
در ادامه این گفتگو حامد رجبی درباره نهال شخصیت اصلی فیلمش که نگار جواهریان نقش او را بازی کرده است میگوید: «نهال سعی می کند جهانش را تغییر دهد، ما گاهی این گزاره را می پذیریم که جهان را نمی توان تغییر داد چون به پذیرفتن آن به شکلی که هست عادت کرده ایم اما اتفاقا هدف ما در زندگی تغییر دادن جهان است.» «به نظر من راه مقابله با درد، مسکن خوردن نیست. اگر معده شما درد کند یعنی ایرادی دارد که باید بروید و آن را برطرف کنید اگر به مسکن خوردن ادامه دهید معده شما به بیماری بدتری دچار خواهد شد و این اتفاقی است که سیستم روانپزشکی مدرن در جامعه جا می اندازد یعنی به جای اینکه بپرسند چرا حالت بد است به شما قرص می دهند، آنها می گویند افسردگی دلیلی ندارد اما من فکر میکنم بسیاری از افراد جامعه در زندگی روتینی که دارند افسرده می شوند و اگر با این شیوه زندگی افسرده نشوند مشکل دارند.» «اگر ما در این فیلم موزیک داشتیم افراد با این فیلم همراه تر می شدند اما قرار نیست ابن اتفاق رخ دهد چون نهال نیاز به دلسوزی ندارد. نهال به چیزی نیاز ندارد، ما نیاز داریم که کمی او را نگاه کنیم تا شاید او برای ما الهام بخش باشد.»
رجبی همچنین درباره مادر نهال میگوید: «به هر حال مادران بسیاری هستند که قربان صدقه شما می روند اما اجازه نمی دهند که شما حرف بزنید. قرار نیست همه مادران شبیه آنهایی باشند که در تلویزیون نمایش داده می شوند. ما نوعی عادت بصری پیدا کرده ایم که مادران همیشه خونگرم باشند چون همیشه در سریال ها دیدهایم که مادران در حال در آغوش گرفتن فرزندانشان هستند. اما خیلی از مادران هستند که اگر مهمانی دارند سرشان به مهمانی گرم است. این مادر هم اینجا حواسش به مهمانی و زندگی خود گرم است.» و درباره طبقه متوسط: «انتخاب طبقه متوسط در این فیلم به این دلیل است که هیچ چیز مثل زندگی طبقه متوسط غم انگیز نیست. من راجع به مختصات یک زندگی مصرفی صحبت می کنم که در آن هم خود آدم ها در حال مصرف شدن هستند و هم دیگران را مصرف می کنند. در این زندگی همه چیز در راستای ارزش مبادله ای است که کالاها دارند و خود انسان ها هم این میان به یک کالا تبدیل می شوند. »