
اوگانداییها با ۲۰۰ دلار فیلم اکشن میسازند
هنر و تجربه: یک شرکت فیلمسازی اوگاندایی با استفاده از ترفندهای خاص، در زاغهها فیلمهای اکشن ارزان قیمتی میسازد که بودجه آنها به ۲۰۰ دلار میرسد.
این شرکت حالا از سوی آمریکا نیز حامی پیدا کرده است؛ داستان از یک ویدیو پیش پرده فیلمی به نام «کی کاپیتان الکس را کشت» آغاز میشود که در اینترنت گذاشته شده بود و به عنوان اولین فیلم اکشن محصول اوگاندا معرفی میشد. این پیش پرده یک دقیقهای پر از صحنههای خونین تیراندازی، صحنههای مبارزه کونگ فو و بمباران شهر کامپالا توسط هلی کوپتر بود که با جلوههای ویژه کامپیوتری ساخته شده بودند. با نگاه دقیق به فیلم میشد دید که مسلسلهای سنگینی که در این صحنهها به کار برده میشوند از آهن قراضه ساخته شده و گلولهها هم چوبی هستند. بخش زیادی از صحنههای اکشن در گل و لای اتفاق میافتد و یک راوی با صدای بسیار بلند در ویدیو میگوید که این فیلم محصول شرکت فیلمسازی رامون است و شماره تلفن آن را هم اعلام میکند.
این ویدیوی کوتاه آلن هوفمانیس، یک تهیهکننده آمریکایی را به شدت تحت تاثیر قرار داد. او میگوید: «پس از دیدن حدود ۴۰ ثانیه از پیش پرده تصمیم گرفتم که به اوگاندا بروم. به خوبی میدانستم که این فیلم کاملا بیمعنی است ولی در عین حال یک نبوغ کامل پشت آن است». هوفمانیس، مدیر برنامههای جشنواره فیلم لیک پلاسیر بود و به همین خاطر به تشخیص استعدادهای جدید عادت داشت. او میگوید: «این فیلم کاملا عجیب بود. در غرب اگر فیلمسازی بودجه کافی نداشته باشد معمولا صحنه سادهای از مکالمه دو یا چند نفر را میسازد، نه یک فیلم جنگی». دو هفته بعد آلن هوفمانیس بدون اینکه با شرکت فیلمسازی اوگاندایی تماس بگیرد راهی این کشور شد و با ایساک نابوانا، کارگردان و مغز متفکر شرکت فیلمسازی رامون آشنا شد و در اولین دیدارشان ساعتها در مورد فیلم و سینما صحبت کردند. ایساک نابوانا، کارگردان و سینمادوست خودآموخته است و طی ده سال گذشته بیش از ۴۰ فیلم با بودجه بسیار کم ساخته است. او اذعان میکند که برای هر فیلم حدود ۲۰۰ دلار خرج کردهاند.
تمام بازیگران و عوامل فنی او داوطلبانه کار میکنند. سه پایه و ریل دوربین استفاده شده در فیلم، از قطعات یک تراکتور قدیمی ساخته شدهاند. باودا بیساسو، از بازیگران دائمی این فیلمها مکانیک است و شخصا تمام تجهیزات سنگین و اسلحههای لازم برای فیلمها را میسازد.
عضو اصلی دیگر این گروه بروس یو نام دارد که صحنههای کونگ فو فیلمها را طراحی میکند و برای بچههای زاغه آموزشگاه کونگ فو دایر کرده است. برای درست کردن خون ناشی از تیراندازیها نیز از پلاستیکهای پر از خون مصنوعی استفاده میکنند که به سادگی میترکند.
آلن هوفمانیس، از نظر خلاقیت ، نابوانا را با کارگردانان فیلمهای اکشن مثل گیرمو دل تورو، رابرت رودریگز و مارتین اسکورسیزی مقایسه میکند. نابوانا در دوران دبیرستان تصمیم گرفت فیلمساز شود اما به خاطر فقر حتی نتوانست دبیرستان را تمام کند و مجبور شد به کار آجرپزی مشغول شود. بالاخره در سال ۲۰۰۶ و سن ۳۲ سالگی با مختصر پولی که پس انداز کرده بود توانست در یک دوره تعمیر کامپیوتر ثبت نام کند. پس از آن چند برنامه تدوین تصویر را فرا گرفت و از یکی از همسایهها دوربینی قرض کرد. او بالاخره اولین فیلم خود را تمام کرد و به گفته خودش تماشاچیان فیلم را خیلی دوست داشتند.
اما مشکل بزرگ او پیدا کردن پخش کننده بود. وی راه حل خوبی پیدا کرد. بازیگران و کادر فنی بدون دریافت دستمزد کار میکردند و در مقابل نیمی از سود حاصل از فروش دی وی دی به آنها تعلق میگیرد. آنها دیویدی ها را به قیمتی زیر یک دلار و دست به دست و خانه به خانه میفروشند. ولی تمام درآمد آنها در همان هفته اول فروش است چون به سرعت فیلمها کپی شده و به شکل غیرقانونی فروخته میشوند.
به فاصله کوتاهی پس از ملاقات ایساک نابوانا و آلن هوفمانیس قرار شد در اولین فیلم به آلن نقشی داده شود و درست دو روز پس از ورودش به اوگاندا آلن اولین نقش خود را بازی کرد. شد. نابوانای اوگاندایی در تمام فیلمهای خود صحنههایی از فاضلاب و سایر ویژگیهای محیط زاغهها را میگنجاند و یکی از اهدافش شناساندن محیط واقعی زندگی مردم در این فیلمهاست :« من متوجه شدهام که مردم میخواهند زندگی و محیط واقعی خود را در این فیلمها و روی دیویدی ببینند.»
آلن هوفمانیس پس از اولین سفرخود در دسامبر ۲۰۱۱ تاکنون شش بار دیگر به اوگاندا سفر کرده است. به گفته خودش ، او دار و ندار خود در نیویورک را فروخته و به اوگاندا آمده و وقت زیادی را برای کمک به فیلمهای ایساک نابوانا صرف میکند:« شاید کسی انتظار ندارد که ما در یک زاغه فقیر و دورافتاده در اوگاندا که نه برق دارد و نه فاضلاب، اینترنت و موبایلهای هوشمند داشته باشیم و فیلم بسازیم و نکته دقیقا همین است. اینجا دقیقا چیزی خلق میشود که ظاهرا حق و امکان آن وجود ندارد.»
اما حالا حضور و مشارکت آلن هوفمانیس در این تجربه فیلمسازی توجه هالیوود را به استعدادهای نهفته در این زاغه جلب کرده که برای مثال، برای ساخت فیلم بعدی آنها کمپینی در سایت مشارکت جمعی کیک استارتر به راه افتاده که در آن بودجه مورد نیاز فیلم ۱۶۰ دلار عنوان شده اما در نهایت، مخاطبان ۱۳ هزار دلار در این سایت برای ساخته شدن فیلم کمک کردهاند. به نظر میرسد در آینده خبرهای بیشتری در مورد این گروه فیلمسازی بشنویم.