
هنروتجربه- زهرا عزیزمحمدی: ستاره اسکندری با انتخابهای کم و گزیده خود در سینما و تلویزیون و تبدیل شدن به چهرهای فعال و بازیگری موفق در عرصه تئاتر، نشان داده است با میانهاش با تئاتر بهتر است و به بازیگری روی صحنه تمایل بیشتری دارد. با این حال اما همان چند حضور کم ولی موثر این بازیگر در قاب تلویزیون و پرده سینما توانسته از او بازیگری شناخته شده در میان اقشار مختلف مردم بسازد. اسکندری که این روزها فیلم سینمایی «فردا» را در گروه سینمایی هنر و تجربه روی پرده دارد در گفتوگو با سایت هنر و تجربه از همکاری با گروه سازنده این فیلم میگوید و هدفی که در انتخاب و پذیرفتن نقشهای سینمایی دنبال میکند.
خانم اسکندری شما چقدر سینمای هنر و تجربه را دنبال میکنید؟ به طور کلی نظرتان درباره تشکیل این گروه و روندی که طی میکند، چیست؟
این سینما با «ماهی و گربه» و «پرویز» شروع خیلی خوبی داشت و کارهای بسیار متفاوت و گوناگونی در این گروه دیدهام. هنر و تجربه یک اتفاق ضروری در سینمای ما است. برای من جایگاه ویژهای دارد به دلیل اینکه به اندیشه نزدیک است و اساسا رسالت اصلی سینما همین است. بنابراین در سالهایی که به لحاظ فکری سینمای پیشرفتهتری هم داشتیم جای آن خیلی خالی بود و فکر میکنم ما در تمام آن سالها چنین سینمایی را از دست دادهایم. به خاطر جای خالی این سینمای خاص، حتی کارگردانهای صاحب نام سینمای تفکر و اندیشه هم در سینمایی که خیلی عمقی نداشته، گام گذاشتهاند. وجود سینمای هنر و تجربه یک اتفاق میمون و مبارک است چرا که بازسازی سینمایی است که از دست رفته بود. از طرف دیگر چون بحث تجربه هم در این سینما مطرح است، فیلمسازان جوانی هم که با اندیشه و ساختارهای نو جلو میآیند از این طریق امکان دیده شدن پیدا میکنند. در حال حاضر تعریف سینمای هنر و تجربه، درستترین بخشی موجود سینما است چون ذائقه تماشاگر را دچار تغییر و تحول رو به رشد میکند.
شما به عنوان بازیگری که خاستگاهتان تئاتر است و دلبسته آن هستید، هنگام پشنهاد بازی در کارهای سینمایی چقدر به این اهمیت میدهید که آن فیلم به سینمای خاص، تجربی یا هنری متعلق باشد؟ اصلا دنبال پیدا کردن رشتهای هستید که فیلمها را به سلیقه تئاتری شما متصل کند؟
شاید قیاس درستی نباشد اما سینمای هنر و تجربه به لحاظ جنس وجودی اصولا به تئاتر نزدیک است. یعنی آنچه در مدیوم تلویزیون یا سینمای تجاری یا بدنه وجود دارد که کمی سلیقهها را سهلتر میکند، در تئاتر و سینمای هنر و تجربه وجود ندارد .بنابراین طبیعتا برای بازیگری از جنس من این بخش از سینما بسیار جذابتر است. با حفظ احترام به همه دوستان و همکارانی که سالها است در سینما مشغولاند اما به این نتیجه رسیدم که برای آن سینمای تجاری طلبیده نشده بودم اما در عوض در این سینما با مخاطب خاص میتوانم جایگاه خودم را به عنوان یک بازیگر پیدا کنم، چرا که دغدغه خودم هم هست. واقعا معتقدم سینمای هنر و تجربه از لحاظ ویژگیها و فضاها به تئاتر شبیهتر است.
از طرفی ممکن است تماشاگری هم که شما را به عنوان یک بازیگر معتبر میشناسد، اگر با فیلمی مواجه شود که کارگردانش را نمیشناسد به چهره و حضورتان در آن فیلم اطمینان کند تا به واسطه شما به تماشای آن برود، چقدر مخاطب را در انتخابهای خود درنظر میگیرید؟
خیلی زیاد. من جزو بازیگرانی بودم که هرچند از تئاتر آمدم اما این شانس را داشتم که در برههای اتفاقا در تلویزیون حضور فعالی داشته باشم. تلویزیون هم به هرحال جنبههای مثبت خودش را دارد و مثبتترینش این است که به عنوان بازیگر برای مردم آشنا و تبدیل به چهرهای میشوی که با تو احساس امنیت میکنند، تو را از خودشان و خانواده خودشان میدانند. به نظرم یکی از رسالتهای بازیگرانی از جنس من که چنین موقعیتی دارند اتفاقا همین است که این احساس آشنایی را به سمت عمیقتری ارتقا ببخشند.
چقدر از بار مسئولیت کار در تجربههای تازه را شما به عنوان بازیگر قبول میکنید؟
این مسئولیت را تمام و کمال قبول میکنم. دقیقا شبیه کسی که پولی را به دست میآورد و صرف کاری میکند که به آن علاقه دارد. شهرت، دیدهشدن یا آشنا بودن برای مردم هم دقیقا همین کارکرد را دارد. بعد از ۲۰ سالی که در کار تصویر خصوصا در تلویزیون دیده شدهام، ترجیح میدهم این آشنایی را صرف معرفی سطح بالاتری از سینما برای مردم کنم. حتی اگر فیلمی باشد که ارتباط برقرار کردن با آن در پلانهای اول چندان برای تماشاگر ساده نباشد. از اینکه این مسئولیت بر گردن من است، خوشحالم.
با احترام به همه همکارانی که سالها است در سینما مشغولاند به این نتیجه رسیدم که برای سینمای تجاری طلبیده نشده بودم اما در سینمای با مخاطب خاص میتوانم جایگاه خودم را به عنوان یک بازیگر پیدا کنم، چرا که دغدغه خودم هم هست.
نحوه ورود شما به پروژه «فردا» چطور بود؟ فضای این فیلم چقدر با سایر تجربههایتان تفاوت داشت؟
دو سه مساله باعث شد، بازی در این فیلم را با جان و دل بپذیرم. این فیلم توسط بهنوش طباطبایی به من پیشنهاد شد. بعد از خواندن فیلمنامه آنچنان شگفتزده شدم که فکر میکنم حتی زودتر از یکی دو ساعت جواب دادم. در تمام سالهایی که بازیگری میکنم، کمتر به فیلمنامهای از جنس فیلمنامه فردا برخوردهام که ریشه در فرهنگ و ادبیات خودمان داشته باشد. خیلی هم تعجب میکنم که چرا آنقدر که شاید و باید منتقدین ما روی این موضوع تکیه نمیکنند که یکی از دلایل از دست رفتن سینمایمان ورود به فضاهای ناشناخته و آمیخته نشده با فرهنگ و ادبیات خودمان است. اما فیلمنامه فردا بسیار فیلمنامه جذابی بود که از سه حکایت مولانا برگرفته شده و با دغدغههای امروزی آمیخته شدهاست و درواقع ریشه فلسفی دارد. همان شبی که فیلمنامه را خواندم با آقایان پاکدل و افشاریان تماس گرفتم و گفتم بابت این نوع نگاه و جنس تفکر که به بازخوانی ادبیات کهنمان میپردازد، کلاه از سر برمیدارم. سالها است ما درباره ادبیات و فرهنگمان با افعال ماضی حرف میزنیم. از چیزهایی میگوییم که داشتیم اما از دست رفته و نتوانستیم در زندگی امروزمان جاریشان کنیم. نکته منحصر به فرد این فیلم برای من، داشتن همه این از دست رفتهها بود. به علاوه حضور دو کارگردانش، بهنوش طباطبایی به عنوان مجری طرح و آگاهی به اینکه این سینما، سینمای مستقلی است که همگی باید دست به دست هم دهیم تا این فیلم ساخته شود. خیلی بابت حضورم و قرار گرفتن کنار علیرضا شجاعنوری، صادق صفایی، علی دهکردی، امیر دلاوری و … که همه از جنس بازیگرانی بودند که دغدغه فکری داشتند، خوشحالم چرا که فضای فیلم فردا برای من به شدت به تئاتر نزدیک بود.
کار کردن با دو کارگردان که پیش از این همرشته و همصنف خودتان (بازیگر) بودند چگونه بود؟
ممکن است ایمان افشاریان چهره کمتر شناخته شدهای در عرصه بازیگری باشد ولی ایمان هم ریشه تئاتری دارد و حتی او را زودتر از مهدی پاکدل در عرصه تئاتر میشناختم. با مهدی پاکدل هم قبلا در تئاتر کار کرده بودم. پیش از این فیلم هم تجربه کار با دو کارگردان را داشتم؛ امید بنکدار و کیوان علیمحمدی که سینمای آنها هم البته فرم متفاوتی دارد. اما این دو نفر آنقدر همفکر و همسو هستند که انگار یک کارگردان پشت دوربین است. در مورد ایمان افشاریان و مهدی پاکدل هم کاملا همین طور بود. درست است دو نفر پشت مانیتور مینشستند اما با یک اندیشه بازیگر را هدایت میکردند و به هیچ وجه دچار دوگانگی نمیشدیم.
چه پیشنهادی برای سینمای هنر و تجربه دارید یا فکر میکنید جای چه چیزی در این گروه خالی است؟
میخواهم خطاب به مسئولین بگویم که بیایید بپذیریم برای رشد فرهنگی جامعه، سینمای پیشرو یک امر و اصل لازم است و آنقدر که افراد فعال در این حوزه چه در تولید و چه پس از تولید از جهت مالی یا تبلیغات به مشکل برمیخورند، ممکن است این سینما در قد و قامت خودش رشد نکند، پا نگیرد و مهجور باقی بماند. دلم میخواهد به سیاستگذاران عرصه فرهنگی این را یادآوری کنم که در سالهای آینده آنچه از سینمای ما باقی خواهد ماند همین جنس سینما است و چه خوب که بتوانند با حمایتهایشان به این سینما کمک کنند.