
راجر کورمن، سردمدار فیلمهای کمخرج هالیوود:
فیلمهایم تلفیق هنر و تجارت است/ هنوز فیلمسازی برایم لذتبخش است
هنر و تجربه – امیر محقق: راجر کورمن، فیلمسازی است که جریان جدیدی از فیلمسازی در دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی به راه انداخت و بیش از صد فیلم کم بودجه در آن زمان ساخت. فیلمسازی که حالا در ۹۰ سالگی، بیش از ۴۰۰ فیلم تهیه و کارگردانی کرده و همچنان با وجود سن بالایش فعال است. فیلمسازی که از صحنههای غیرمترقبهای که سر صحنه فیلمبرداری اتفاق میافتاد، هم در فیلمش استفاده میکرد تا هم خرج اضافی نکند و هم حسی طبیعی به فیلم تزریق کند.او تکنیکهای خاصی در فیلمسازی به کار میگرفت تا هزینه و زمان فیلمبرداری را به حداقل ممکن برساند. فیلمسازان بزرگی همچون فرانسیس فورد کاپولا، مارتین اسکورسیزی، جاناتان دمی و استیون اسپیلبرگ فیلمسازی خود را با همکاری با کورمن آغاز کردهاند. سعید ابراهیمیفر هم در گفتوگویی که چند روز پیش با سایت هنر و تجربه داشت، تولید فیلم به سبک و سیاق راجر کورمن را برای سینمای ایران و خصوصا فیلمهای طیف هنر و تجربه مفید میداند. راجر کورمن سال ۲۰۰۹، به پاس یک عمر فعالیت هنریاش اسکار افتخاری دریافت کرد. او اواخر سال ۲۰۱۴ در مورد دوران طولانی کاری و سبک فیلمسازی کم بودجه (Low-budget) با مالتی چنل نیوز مصاحبهای انجام داده که متن آن را در زیر میخوانید.
شما در دهه پنجاه میلادی ژانر خاصی از فیلمهای کم بودجه را اختراع کردید. به نظرتان در حال حاضر آن جریان به کدام سمت میرود؟ از این موضوع خرسندید که بسیاری از تهیه کنندگان از قالبی که شما ۵۰ سال پیش پی ریزی کردید،تقلید میکنند؟
من کسی نبودم که قالب فیلمهای رده ب (B-Movie) را پایه ریزی کرده باشد اما جزء کسانی هستم که در این امر دخیل بودند. در آن زمان فیلمهایی ساخته میشدند که این صفت به آنها القا میشد و اولین فیلمی که در دهه پنجاه تهیه کردم «هیولایی از کرانه اقیانوس» هم این ویژگی را داشت.
گرافیکهای کامپیوتری به پایین نگه داشتن هزینهها کمک زیادی کردهاند اما هنوز هم باید مراقب بالانرفتن هزینه فیلم بود. موافقید؟
باید هزینهها را کنترل کرد. تهیه کننده و کارگردان و شرکت جلوههای ویژه فیلم، قبل از شروع کار باید با هم هماهنگی مناسبی پیدا کنند. باید قبل از گرفتن نماها حساب همه چیز را داشته باشید. شاید در گذشته میشد سر صحنه به این چیزها فکر کرد اما امروز نه.
نحوه کار شما این گونه است که اول به نام و موضوع فیلمی فکر میکنید و سپس تیمی را دور هم جمع میکنید تا آن ایده را بسط دهند؟
گاهی اوقات. اغلب مواقع خودم دستورات کلی فیلمنامه را مینویسم. در آغاز، کارم را به عنوان نویسنده شروع کردم ولی دیگر این کار را نمیکنم. حالا کلیتی از فیلم را در پنج یا ده صفحه مینویسم و با نویسنده روی آن کار میکنیم تا به فیلمنامه تبدیل شود.
در کارهای شما، از شکلگیری ایده تا پایان همه کارهای مربوط به فیلم، چقدر طول میکشد؟
باید بگویم که در دوران فعلی، به دلیل جلوههای کامپیوتری، مدت زمان بیشتری طول میکشد. سابقا در دهه ۸۰ میلادی این پروسه از ابتدا تا انتها برای من حدودا چهار یا پنج ماه طول میکشید. حالا ولی ممکن است بین شش تا هفت ماه و شاید هم بیشتر طول بکشد.
پیدایش کانالهای پخش جدید باعث شده تا بتوان یک کار را چند بار فروخت. آیا این اتفاق برای فیلمسازان مستقل سودمند بوده است؟ حالا دیگر نیازی نیست تا نگران فروش آخر هفته فیلمتان در سینما باشید. سوال دیگرم هم این است که آیا این اتفاق باعث میشود تا برای هر فیلم بیش از یک بار درآمد داشته باشید؟
همینطور است. مگر اینکه فیلم پرفروشی ساخته باشید که در آن صورت اکران سینمایی برای شما سود بیشتری دارد. اما در کل، از فروش دی وی دیهای فیلم و فروختن آن به تلویزیون کابلی و… در کنار هم، سود بیشتری دستتان را میگیرد. زمانی که سالها پیش فیلم «پیرانا» را ساختیم، از فروش آن در سینماها پول بسیار زیادی به دست آوردیم. بدون اکران در سینما، نمیتوانستیم به چنین فروشی دست پیدا کنیم. فرض کنید فیلم با بودجهای ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار دلاری ساخته شد و بیش از ۱۰ میلیون دلار در اکران فروخت.
سبک فیلمسازی شما در هر دوره تحت سیطره عناصر خاصی بوده است. دهه ۵۰ این فیلمها پر بود از هیولاها. دهه ۶۰ متعلق به حضور موتورسوارهای یاغی در فیلمها بود. دهه ۸۰ و ۹۰ هم جولانگاه فیلمهای ترسناک و اسلشر بود و حالا فیلمهای تخیلی که در آنها کوسهها نقش پررنگی دارند. دستمایه بعدی فیلمهای شما چه میتواند باشد؟
گفتنش زود است. فکر میکنم دیگر هیولاها و موجودات ناقص الخلقه دورانشان تمام شده باشد. شاید یکی دو سال دیگر دوام بیاورد و بعد از آن باید تنوع داشته باشیم. خودم شخصا دلم میخواهد تا مایههای علمی تخیلی بیشتری به فیلمها بدهم.در حال حاضر فیلمی روی پرده است به نام «برف شکن». دوست دارم سبک و سیاق آن را در فیلمهای بعدیام ادامه دهم. مخاطب الان بیشتر این شیوه را میپسندد. از آن تیپ فیلمهایی که در آن ها دنیا یخ زده و یک قطار باید مدام در حال گردش باشد تا گرما تولید کند که برای استفاده از این قطار، بین افراد فقیر و ثروتمند جامعه تضاد و درگیری به وجود میآید.
در دوران فیلمسازیتان، هیچ گاه به یک ژانر خاص وفادار نبودید و در کارنامه شما همه نوع فیلمی دیده میشود. به تلفیق ژانرها علاقه دارید؟
همیشه اینطور بودهام. برای ادگار آلن، فیلمهای ترسناک زیادی تهیه کردم و زمانی که حس کردم در آن ژانر به اندازه کافی فیلم ساختهام، رفتم سراغ فیلمهای موتورسواری و خیابانی و ساخت فیلمهای ترسناک کلاسیک را رها کردم. همیشه دوست دارم اینطور کار کنم. ماندن در یک ژانر خاص فیلمسازی با سلیقهام جور نیست.
در مستندی به نام «دنیای کورمن- نحوه کار یک یاغی هالیوودی» ساخت ۲۰۱۱، جک نیکلسون میگوید که تهیه کننده فیلمی که مدیریت پول نمیداند مانند هنرمندی است که نقاشی را نمیفهمد. در ادامه او میگوید شما نقاشی را میفهمید اما کمی چسب با آن قاطی میکنید تا بتوانید فیلمهایتان را بسازید.
من همیشه به کارم به چشم تلفیق هنر و تجارت نگاه میکردم. باید هدف اقتصادی و همچنین هدف خلاقانه کارتان را بدانید. نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. باید در کنار هم باشند.
حالا که صحبت از صرفه جویی در پول شد به ما بگویید درست است که شما فیلم «مغازه کوچک ترس» راطی دو روز فیلمبرداری کردید؟
و به اضافه یک شب. (میخندد)
و به این خاطر این کار را کردید که فیلم دیگرتان «سطل خون» را تمام کرده بودید و میخواستید تا از لوازم صحنه همان فیلم در فیلم جدید استفاده کنید و پول اضافه ندهید؟
دقیقا همینطور بود. البته میخواستم مثل یک شوخی آنرا امتحان کنم که از پس اینکار برمیآیم. یا نه. هیچ کس آن فیلم را جدی نگرفت و حتی از روی آن یک کمدی موزیکال در برادوی به روی صحنه رفت. فیلم، یک کمدی ترسناک بود و پشت صحنه آن هم خیلی خوش گذشت.
فکر میکنم اکثر مردم وقتی به نوع فیلمسازی شما فکر میکنند یک تصویر خاصی به ذهنشان میآید. برای من، آن صحنه در فیلم «اد وود» تداعی میشود که شخصیتهای فیلم در حال تیراندازی هستند و وقتی پلیس به آنها نزدیک میشود، چون تیم فیلمبرداری مجوز ندارد، جانی دپ دوربین را برمیدارد و به همه میگوید:«فرار کنید»! اوایل دوره فیلمسازی شما هم اینگونه بود. درست است؟
تا حدی بله. ما دنبال مجوز گرفتن نمیرفتیم. اگر پلیس بازخواستمان میکرد به آنها میگفتیم که داریم فیلم دانشجویی میسازیم و من هم چون برای دانشجو بودن کمی پیر بودم میگفتم استاد دانشجویان هستم. خندهدار است که هر دفعه هم به نوعی در میرفتیم و پلیس کاری به کارمان نداشت. البته الان دیگر برای فیلمهایم مجوز میگیرم.
هنوز هم از ساخت فیلم لذت میبرید؟
با اینکه پیرتر و کندتر شدهام اما هنوز هم برایم کار لذتبخشی است.