
راهنمای توزیع فیلمهای مستقل در قرن بیستویکم
پخشکنندهای را پیدا کنید که مناسب شما و فیلمتان است
هنر و تجربه،رضا حسینی:در جشنواره فیلم لسآنجلس امسال، ۳۹ فیلم اولین نمایش جهانیشان را تجربه کردند و ۵۹ درصد فیلمهای به نمایش درآمده، از کارگردانان فیلماولی بودند. تماشاگران فیلمها را تحسین کردند و فیلمسازان با نهایت شادمانی سالنهای نمایش را ترک کردند. اما این فیلمها پس از این به کجا میروند؟
اسکات منسفیلد، مؤسس و یکی از گردانندگان «مانتِرِی مدیا» که یک شرکت پخش آثار مستقل است و در جشنواره لسآنجلس ۲۰۱۴ حقوق پخش فیلم «رقابت نهایی» (Runoff) را خرید، میگوید اغلب فیلمسازانی که با آنها کار کرده، اطلاعات خیلی کم درباره پخش فیلمها دارند: «فیلمسازان جوان در اوج شادمانی هستند چون تماشاگران جشنوارهای فیلمهایشان را دوست داشتهاند؛ اما واقعیت این است که آنها حالا با مداد قرمز و غلطگیری منتقدان طرف هستند و رقابت اصلی برای هر گونه پخش و نمایش عمومی.»
جولی کاندلاریا، معاون رییس بازاریابی در «گراویتاس ونچرز» که از پخشکنندگان مهم ویدئوهای سفارشی (VOD) است و در جشنواره لسآنجلس سال گذشته حقوق پخش کمدی “دردسرهای آپارتمانی” را به دست آورد، میگوید: «این جشنواره زمان فوقالعادهای است برای اینکه بخشی از تجارت پخش آثار سرگرمکننده باشیم؛ چون فرصت شگفتانگیزی داریم تا الگوهای جدید پخش را تجربه کنیم و واقعاً در عمل آنها و میزان موفقیتشان را تجربه کنیم.»
فیلمهای «رقابت نهایی» و «دردسرهای آپارتمانی» دو فیلم از دوازده اثری بودند که بعد از نمایش در جشنواره فیلم لسآنجلس حقوق پخششان خریداری شد. اما سؤال این است که کدام فیلمسازها میتوانند از مزایای چنین پخشهایی بهرهمند شوند و قرارداد توزیع فیلمشان را ببندند؟ آیا به عنوان فیلمساز کاری از دست شما برمیآید که در این شرایط فیلمتان از شانس بیشتری برخوردار باشد؟ ما از گفتوگویی که با منسفیلد و کاندلاریا انجام دادیم به چهار مورد مهم و کلیدی رسیدیم که فیلمسازان جوان میتوانند آنها را به خاطر بسپارند و وارد دنیای در حال تغییر و رو به توسعهی پخش فیلمهای مستقل در قرن بیستویکم شوند.
گروه بازیگران مهم است (بهخصوص گروهی که اهل استفاده از شبکههای اجتماعی باشند)
این موضوع غافلگیرکننده نیست. در واقع اولین موضوعی که فیلمسازان به آن میاندیشند تا از همان ابتدا فکری برای فروش فیلمشان کنند، جمعآوری گروهی از بازیگران بزرگ است. منسفیلد و کاندلاریا هم خیلی زود به این موضوع اشاره میکنند که دنبال فیلمهای ستارهدار هستند.منسفیلد میگوید: «گروه بازیگران حتی در مقایسه با چند سال اخیر هم بهمراتب مهمتر شده است. انگار به پنجاه سال پیش برگشتهایم که تبلیغات تلویزیونی به این صورت بود: تریلری با درخشش تام کروز. بازیگران در رسانههای اجتماعی هم خیلی مهم هستند چون طرفداران خودشان را دارند؛ کسانی که کارهای بازیگران محبوبشان را دنبال میکنند.»منسفیلد به عنوان مثال به بازیگران فیلم «مثل یکشنبه، مثل باران»اشاره میکند که «مانتِرِی مدیا» بهتازگی پخش آن را گرفته، و میگوید: «لیتن میستر، دبرا مسینگ و بیلی جو آرمسترانگ رویهمرفته در توییتر سه میلیون حامی دارند. پس میشود روی این تماشاگران بالقوه حساب کرد؛ تماشاگرانی که در این مورد حامی و کنجکاو بازیگران محبوبشان هستند.»کاندلاریا درباره «دردسرهای آپارتمانی» میگوید که دو نویسنده، کارگردان و بازیگر فیلم، خیلی حامی کمک گرفتن از رسانههای اجتماعی بودند: «آنها در طول فیلمبرداری هم مخاطبان را درگیر پروژه میکردند؛ کاری که از هر نظر به نفع نتیجه نهایی است. در ضمن استفاده آنها از بازیگران مطرح در نقشهای مکمل هم حسابشده و کاملاً درست بود.»
موضوع فیلم همچنان اهمیت دارد
البته همه قراردادها بر اساس گروه بازیگران بسته نمیشوند. «رقابت نهایی»در نقش اصلی جوآن کِلی را دارد ، منسفیلد بازی او را «واقعاً حیرتآور» میداند اما او میگوید که فقط بازی او نمیتواند برای فروش فیلم کافی باشد. «رقابت نهایی» در جشنواره فیلم لسآنجلس با تحسین گسترده منتقدان مواجه شد و منسفیلد از این عامل در کنار بازی قوی کِلی و زاویه دید محیطی منحصربهفرد فیلم (که داستانش درباره گروهی از کشاورزان خردهپا است که برای بقا در برابر گروههای تولیدی بزرگ دست به اقدامهای مذبوحانهای میزنند) به عنوان عواملی نام میبرد که میتوانند آن را به فیلمی قابلفروش تبدیل کنند. در سوی دیگر بیشتر فیلمهایی که «گراویتاس ونچرز» پخش کردند، فیلمهای مستند بودند. کاندلاریا میگوید که آنها دنبال شکار عنوانهایی هستند که به طور بالقوه طرفدارانی برای خودشان دارند. این موضوع گاهی به معنی خریدن آثار فیلمسازانی است که جوایزی را به دست آوردهاند. در سایر موارد هم به این معنی است که فیلمهای خریداریشده، موضوعهایی دارند که میلیونها طرفدار دارند، از جمله مستندهایی درباره گروههای موسیقی و چهرههای سرشناس.
بازاریابی همه چیز است
بازاریابی به عنوان رکن مهمی از کار منسفیلد بهقدری مهم است که او از «مانتِرِی مدیا»در جایگاه یک شرکت بازاریابی نام میبرد که کار پخش فیلمهای مستقل را هم انجام میدهد: «کار ما این نیست که فیلم را در بخش ویدئوهای فوری آمازون ارائه دهیم. کار ما این است که مخاطبان را به تماشای فیلم در بخش ویدئوهای فوری آمازون ترغیب کنیم.»روال بازاریابی برای کاندلاریا و گراویتاس از زمانی آغاز میشود که حقوق پخش فیلمی را به دست میآورند. آنها ابتدا درباره تاریخ نمایش عمومی تصمیم میگیرند و سپس با همکاری سازندگان فیلم، از آن تاریخ به عقب برمیگردند و پوستر و تریلر و… فیلم را آماده میکنند و به این میاندیشند که چهطور میتوانند به بهترین شکل ممکن برای فیلم تبلیغ کنند: «این یک گفتوگوی استراتژیک با فیلمسازان و گروههای تولید است. این جریان به زمانی بستگی دارد که حقوق پخش فیلم را میخریم و میتواند از چهار هفته تا شش ماه به طول بینجامد.»
پخشکنندهای را پیدا کنید که مناسب شما و فیلمتان است
پخشکنندهها در اشکال و اندازههای مختلف ظاهر میشوند. به عنوان فیلمساز باید شرکتی را پیدا کنید که برای فیلم شما مناسب است. گراویتاس در سال ۲۰۰۶ به عنوان پخشکننده «ویدئوهای درخواستی» تأسیس شد اما کارش به نمایش عمومی فیلمها نیز توسعه پیدا کرد. حالا آنها سالانه بیش از ۴۰۰ فیلم را به طرق مختلف در بیش از صد میلیون خانه و پایگاه پخش میکنند. در سوی دیگر «مانتری مدیا» سیوسومین سال فعالیتش در مقام پخشکننده فیلمهای مستقل را پشت سر میگذارد. آنها سالی ۱۲ تا ۱۵ فیلم را پخش میکنند و منسفیلد از این موضوع به عنوان یکی از گزینههای خوب برای قرارداد بستن فیلمسازان با شرکتشان یاد میکند و میگوید: «من به فیلمسازان میگویم شما یکی از ۴۸ تا ۶۰ فیلمی نیستید که ما پخش میکنیم. شما یکی از ۱۲تا هستید. به همین دلیل ۱۴ نفر به مدت سه هفته تا یک ماه روی فیلم شما کار میکنند. این موضوع واقعاً در صنعت ما نامعمول است.» منسفیلد معتقد است که «بهترین ابزار تبلیغ برای هر فیلمی خود آن فیلم است.»
منبع: فیلم ایندیپندنت