هنروتجربه:خبرگزاری مهر امروز (۱۳ تیر ۱۳۹۴) با پیمان حقانی (کارگردان) و حمیدرضا کشانی (تهیه کننده) به بهانه اکران فیلم «۳۱۶» در گروه هنر و تجربه به گفت‌وگو نشسته است که در زیر خلاصه‌ای از آن را می‌خوانید.

حقانی در ابتدای این گفت‌وگو در جواب سوالی که به گفته‌های او پیرامون فروش ماشین و دوربینش برای تامین هزینه‌های فیلم اشاره داشت، گفت: « فیلم‌سازی در حد ما ماشینش بیشتر از ۴۰ میلیون تومان نمی‌ارزد و یا دوربینش بیشتر از ۱۰ میلیون تومان نمی‌شود. ما برای این فیلم سینمایی از دوربین دیجیتال دی اس ال آر (DSLR) استفاده کردیم. حتی در بخشی از فرایند تولید، کار ما به جایی رسیده بود که من چند صندلی چوبی داشتم و به شوخی به بچه‌ها گفتم آن‌ها را بفروشیم تا بتوانیم حدود یک میلیون در بیاوریم و باقی هزینه‌های اثر را تهیه کنیم. در نهایت باید بگویم من واقعا روزگار سختی را گذراندم تا توانستم این فیلم را به پایان برسانم. »

او در ادامه در پاسخ به این سوال که با وجود همه مشکلاتی که داشتید همچنان معتقد هستید که سینمای ایران باید مستقل باشد یعنی همه سختی ها را به جان بخرد، تا جایی که بتواند دست و پای دولت را از سینما دور کند و نباید به دولت وابسته باشد،گفت:« بله. همه اشکا‌ل‌ها به دلیل این است که پای دولت وسط میدان است. بیش از حد هم وسط است. فیلم‌سازی مانند ماساکی کوبایاشی وقتی به یک کارگردان بزرگ تبدیل می شود که «کوایدان» را می سازد و یا فیلم‌سازی مثل ژاک تاتی هر ۹ یا ۱۰ سال یکبار فیلم می سازد. او حتی برای یکی از فیلم‌هایش وام می گیرد و حدود ۱۰ سال طول می کشد تا آن وام را پرداخت کند. نه دولت فرانسه و نه دولت ژاپن به آن‌ها پولی پرداخت نمی‌کنند و من موافق این عقیده هستم. فکر می‌کنم کسی که به کارش ایمان دارد، می‌تواند موفق شود. من در فیلم خودم جزو پنج نفری بودم که فکر می‌کردم این اثر به یک فیلم سینمایی تبدیل می‌شود، در حالی که بسیاری از عوامل کار خود را انجام می‌دادند و می‌گفتند باید دید که نتیجه چه می‌شود. وقتی شما به عنوان فیلم‌ساز به کار خود ایمان دارید ماشین خود را می‌فروشید یا وامی دریافت می‌کنید که ممکن است تا ۱۰ سال بخواهید آن را پرداخت کنید.در حال حاضر همه اشکال‌های سینمای ما به خاطر بودجه رایگانی است که راحت به‌دست می‌آید و آسان هم خرج می‌شود. سینمای ایران پر از طرح‌های خوب است و بسیاری از فیلم‌ها مثل بذری که می‌کارید اما به هیچ درختی تبدیل نمی‌شود، خروجی خوبی ندارند. اگر بخواهیم بسیاری از این فیلم‌ها را به عنوان یک درخت ترسیم کنیم، نهال‌های کوچکی هستند که به درخت تبدیل نمی‌شوند. خود ما اما برای این فیلم زحمت بسیاری متحمل شدیم و تا همین امروز هم خواب و خوراک درستی نداشته‌ایم حتی فکر می کنم همین فروشی که تا الان داشته‌ایم به خاطر تلاشی بوده است که انجام داده‌ایم.»

او درباره حمایت دولت اضافه کرد:« اصلا کسی وظیفه‌ای ندارد که بخواهد سرمایه‌ای فراهم کند تا من فیلم بسازم. ولی من توقعی دارم و آن این است که مثل همه جای دنیا ما هم باید ۲ هزار سالن سینما داشته باشیم که حداقل ۳۰ سالن آن به فیلم‌سازان مستقل اختصاص یابد. الان شرایط فیلم این‌گونه است که به طور مثال در یک روز جمعه که بهترین زمان برای تماشای فیلم است بعضی می خواستد «۳۱۶» را ببینند اما هیچ سانسی برای تماشای فیلم پیدا نمی‌کردند. با این شرایط اگر من سراسر ایران را هم با تبلیغات پر کنم که فیلم «۳۱۶» را ببینند. وقتی سالن یا سانس مناسبی وجود ندارد، فایده‌ای هم ندارد. بسیاری در شبکه‌های اجتماعی برای من پیغام می‌گذارند که می‌خواهند این فیلم را ببینند اما مشکلاتی از جمله دوری سینماها، سانس‌های دیروقت، سالن‌های پر و یا زمان‌های نامناسب دارند. مثلا ما در شهرهایی مثل رشت و یا شیراز که به نظرم شهرهای مهم هنری هستند سالن نداریم و هیچ امکانی برای نمایش فیلممان وجود ندارد. سخن من بیشتر با کسانی است که انتقاد می‌کنند که چرا سینما فرهنگ سالن شماره ۲ خود را به «هنر و تجربه» اختصاص داده است. می‌خواهم این افراد کمی بازتر به این مساله نگاه کنند. بسیاری از افرادی که در سینما کار می کنند، نمی دانند امکانات سینما چیست. این افراد اطلاعات به‌روزی ندارند و نمی دانند سینماتوگرافی که توسط مظفرالدین شاه وارد ایران شد، چیست. آنهایی که می پرسند چرا سینما فرهنگ از چرخه اکران عادی کنار گذاشته شده است باید ببینند کارکرد سینما چیست و در نظر بگیرند که در مناطقی از آمریکا و اروپا چه تعداد سینما برای گیشه و چه تعداد سینما برای آثار مستقل و یا برای سینمای هنری وجود دارد. »

کشانی درباره گروه هنر و تجربه می‌گوید: «هنر و تجربه» مشخصا اتفاق خوبی است فقط فیلم‌سازان در این گروه باید کمی احتیاط کنند یعنی نباید آن را به عنوان یک حاشیه امن در نظر بگیرند که هر فیلمی را که می‌سازند، می‌توانند در این گروه سینمایی نمایش دهند. این بسیار مهم است که هر فیلمی در این گروه اکران نشود چرا که به ضرر گروه «هنر و تجربه» تمام می‌شود و آنگاه برعکس کارکرد اولیه‌اش عمل می کند و اما اینکه عده‌ای بخواهند به سالن‌های این گروه سینمایی انتقاد کنند مثل یک شوخی است. مگر گروه سینمایی «هنر و تجربه» چند سانس سینمایی دارد؟ فکر می کنم یک فیلم شاید در هفته بیشتر از ۱۰ سانس هم نداشته باشد. »

در بخش دیگری از این گفت‌وگو حقانی درباره ایده «۳۱۶» گفت:« از زمان ساخت فیلم اولم حدود هفت سال می گذشت ما «سینماتک قلهک» را داشتیم و دلمان به آن خوش بود بعد از آن با خود گفتیم مرحله بعد چیست؟ یکی از فیلم‌نامه‌های من در جشنواره «سان‌دنس» جزو ۱۲ پروژه برتر شده بود. اما آن را به هر تهیه کننده‌ای که می‌دادم، می‌گفت به عنوان یک فیلم نمی‌فروشد، به هرحال این تهیه کننده‌ها هستند که شما را تایید می‌کنند. ما هم که بلد نیستیم فیلم‌نامه کمدی بنویسیم. بنابراین  ایده‌های خود را مرور می‌کردم تا ببینم کدام یک برای ساخت فیلم ارزان‌تر است و به ایده پاها و کفش‌ها رسیدم که البته ایده اولیه‌اش یک فیلم کوتاه بود. من و حمید کشانی در این باره با یکدیگر صحبت می‌کردیم و به دنبال ساخت یک فیلم کوتاه بودیم. ایده اصلی ما این بود که فیلمی بسازیم که تمام آن با کفش و پا باشد. من گفتم این فیلم باید کوتاه و در حدود ۳۰ دقیقه باشد. برای ساخت این فیلم مهم‌ترین بخش کار قصه آن بود که مخاطب بنشیند و آن را تا آخر ببیند و بهترین راه حل این بود که یک دوره طولانی را انتخاب کنیم تا دستمان باز باشد. ابتدا با کوتاه نوشتن شروع کردیم و بعد دیدیم که دارد به ما خوش می‌گذرد و به داستان اضافه کردیم و در نهایت به یک فیلم بلند سینمایی تبدیل شد. »