هنر و تجربه -قاسم فتحی :جلسه نقد و بررسی فیلم مستند«من میخوام شاه بشم» عصر روز یکشنبه در سینما هویزه مشهد با حضور مهدی گنجی(کارگردان) و علی علایی (منتقد) جلسه برگزار شد. مضمون اصلی و نوع روایت شخصیت اصلی فیلم توانسته در همین مدت، مخاطبان زیادی را جذب کند. مخاطبانی که بعد از تماشای فیلم با پرسش‌های زیادی داشتند. سرنوشت عباس برزگر  و تلاش زیادش از مهم‌ترین مباحث مطرح شده در این جلسه سه ساعته با تماشاگران و منتقدان فیلم بود.

عباس یک آدم ساده ولی فوق العاده باهوش است
مهدی گنجی در ابتدای جلسه به نحوه آشنایی و شخصیت اصلی مستند یعنی غلام‌عباس برزگر پرداخت : آشنایی من با آقای برزگر دو وجه دارد. وجه اول برمی‌گردد به تبلیغات و دیگری به خودم. ما مجموعه‌ای قرار بود بسازیم برای شبکه دو به اسم مجموعه «نبض»به تهیه‌کنندگی خانم سحر رضوی. در این مجموعه درباره آدم‌هایی کار می‌کردیم که در زندگی‌شان اتفاق بدی افتاده بود. بعد با قابلیت‌هایی که داشتند آن اتفاق بد را به موقیعت خیلی ویژه تبدیل کرده و اکنون افراد موفقی هستند . نکته این‌جا بود که این آدم‌های بسیارمعمولی بودند و افرادشناخته‌شده‌ای نبودند .
وی افزود: این مجموعه از شبکه دو پخش شد و در برخی از جشنواره‌ها هم اکران شد. خانم رضوی و تیم تحقیقاتی‌شان حدود ۶۰۰شخصیت را از سرتاسر ایران پیدا کرده‌بودند که به آن چیزی که ما می‌خواستیم نزدیک بودند. از این تعداد حدود ۴۰۰مورد حذف شد. مقداری دیگری هم در ادامه حذف شدند و به مقداری رسیدیم که باید می‌رفتیم و رو در رو با آنها حرف می‌زدیم. در همین صحبت‌ها، توانستم هفت فیلم بسازم که یکی از آنها درباره عباس برزگر است.
من هم مثل مخاطب عادی سوژه را آرام آرام کشف کردم
گنجی، کاراکتر «عباس برزگر» را در ابتدا بسیار معمولی و ساده توصیف کرد : من وقتی پیش عباس رفتم اصلا قرار نبود چنین داستانی داشته باشیم و من از زندگی او چیز خاصی نمی‌دانستم. یعنی دقیقا من مثل شمای مخاطب به عباس نگاه می‌کردم. من در ابتدا فیلمی ساختم از عباس برزگری که آدم موفقی است که سخت تلاش می‌کند و خانواده‌اش هم به او کمک می‌کنند. همین. در واقع هفت یا هشت دقیقه اول این فیلم، مستندی سی دقیقه‌ای بود که برای تلویزیون ساخته شد.
وی در ادامه گفت: اما بعدش که این سوژه برایم جدی شد، من هم مثل هرکسی دیگر در همان ابتدا بلیت گرفتم و رفتم خانه عباس و با شخصیتی مواجه شدم که خیلی خوش سر و زبان، باهوش و با روابط عمومی فوق‌العاده بالا که من را جذب خودش کرد. اینکه شما در فیلم می‌بینید لایه لایه‌ زندگی این فرد مانند پازل کنار هم چیده می‌شود، واقعا برای خود من هم همین اتفاق افتاد. یعنی من کم‌کم در طول فیلم‌برداری علاوه بر اینکه این لایه‌ها را می‌شکافتم، نسبت خودم هم با سوژه روشن می‌شد. از یک جایی به بعد من کاملا می‌دانستم که میخواهم درباره چی فیلم بسازم. از همان صحنه ای که عباس برزگر از موضوع انشایش می‌گوید که در آن نوشته بود دوست دارد در آینده شاه شود!
«من میخوام شاه بشم»، یک فیلم‌نامه کلاسیک دارد
علی علایی منتقد جلسه در ادامه و در پاسخ به این سوال که آیا داستانی بودن و دارا بودن بیشتر مولفه‌های سینمای داستانی در این مستند به نوعی اتفاق خوبی برای فیلم تلقی می‌شود یا نه، گفت: «داشتن روایت داستانی فی‌نفسه برای یک فیلم مستند اهمیت ندارد اما اگر با یک فیلم مستند داستانیِ  مخاطب  ارتباط خوبی برقرار می‌کند، این اتفاق به نفع اثر است.»وی افزود: «این فیلم به شکل دقیق فیلمنامه دارد و  با ساختار هم کلاسیکی چیده شده‌است. من گاهی که با دوستان مستندساز صحبت می‌کنم، از آنها خواهش می‌‌کنم حتما یک پلات برای خودشان داشته باشند. اینکه می‌گویم فیلمنامه کلاسیکی دارد به این خاطر است که در فلان دقیقه بحران ایجاد می‌شود، نقطه عطف دارد و در کل شما بیشتر مولفه‌های اصلی فیلمنامه‌نویسی را می‌توانید در آن ببینید.»
علایی افزود: «در دسته‌بندی‌های فیلم مستند این، این فیلم در دسته مستندهای شخصیت محور اما داستانی محسوب می‌شود.  به طور  مشخص مستندهایی که امیال و آرزوهای انسان را نشان می‌دهد، در گروه مستندهای داستانی قرار می‌گیرند و این دقیقا همان چیزی بود که مهدی گنجی در این مستند به تصویر کشیده است.» وی در ادامه به لایه‌های متعدد معنایی فیلم اشاره کرد :«این مستند پر از لایه‌های معنایی و مفهومی است و خیلی ریز و جزئی تقریبا به آنها پرداخته است. نقد قدرت، آرمان، آرزو، ثروت و پیامدهای ثروتمند شدن، توریسم، خشونت و خیلی های چیز به زیبایی پرداخته شده است.»
«اعتماد کردن» مهمترین اصل ساخت اینگونه مستند است
علایی روش گنجی در پرداخت فیلم را «روشی مردم‌شناسانه» دانست :« این اثیر اگرچه نمی‌خواهد «بینشی» مردم‌شناسانه را دنبال کند اما کاملا از «روش» مردم‌شناسی تبعیت می‌کند. در واقع آن طور که کارشناسان می‌گویند بهترین روش«مشاهدهِ مشارکتی» است. این بهترین نوع تحقیق و بررسی برای مردم‌شناسان است. نه اینکه مشاهده و مشارکت را به طور جداگانه انجام بدهیم. کسی که به جامعهِ ناشناخته‌ای وارد می‌شود و می‌خواهد وقایع مربوط به آنجا را ثبت و ضبط کند اولین کاری که می‌کند این است که باید سکوت اختیار کند. رفتارهایش را به رفتارهای ساکنان محل شبیه کند و حتی باید تا جایی که امکان دارد زبان آنها را هم بیاموزد. من می‌خواهم از انتهای فیلم به ابتدا حرکت کنم. جمله‌ای که شما در انتها می‌بینید این است«با تشکر از اعتماد عباس برزگر و خانواده اش» مردم‌نگار باید اعتماد جامعه یا قبیله یا هرگروهی را که سراغش می‌رود را کسب کند. قضاوت نکند و کاملا باید موضع بی‌طرفانه‌ای داشته باشد. باید در جشن‌ها و رسومات آنها شرکت کند. مهدی گنجی مشخصا تمام این کارها را کرده تا این خانواده به او اعتماد کند و اجازه بدهند که او حتی از شخصی‌ترین اتفاقات  زندگیش فیلم بگیرد. و اصلا برای همین است که شما در تیتراژ می‌بینید که فیلمبرداری این کار ۳سال طول کشیده است.
کاراکتر فیلمم را دوست دارم
گنجی در ادامه به نحوه تعامل با عباس برزگر بعد از اتمام فیلم‌برداری اشاره کرد :« بعد از این‌که مونتاژ فیلم تمام شد و تقریبا آماده نمایش شده بود من قسمت‌هایی ازفیلم را به عباس نشان دادم. البته خیلی سخت بود که او به تهران بیاید چون به شدت سرش شلوغ است و به همین راحتی‌ها نبود. اما بالاخره آمد و دید. »وی افزود: «البته این را هم بگویم که یک دقیقه از فیلم کم شده است. عباس وقتی فیلم را دید کمی فکر کرد و گفت: اگر زهرا این قسمت را ببینید، ناراحت می‌شود. من هم گفتم چشم و آن قسمت را از فیلم بیرون کشیدم. سکانسی که زهرا داشت با پدرش دعوا می‌کرد و عباس هم خب عصبانی شده بود چیزهایی خوبی نمی‌گفت. »
او دربار رفتار تصمیم عباس گفت: «من روش انجام کارش را دوست ندارم ولی پرسوناژ فیلمم را دوست دارم. البته ممکن است برخی از خانم‌ها و فمینیست‌ها به فیلم خرده بگیرند و اعتراضی داشته باشند،که التبه موضوع دیگری‌ است و باید درباره‌اش بحث کنیم، ولی من به هر حال من عباس برزگر را دوست دارم. توی فیلم هم سعی می‌کنم همین نگاه را دنبال کنم. هم کاراکتر را دوست داشته باشیم و هم دوست نداشته باشیم.»

نقد من میخوام شاه  بشم - مشهد

عکس : محمد حسین صلواتی