
در جلسه نقد و بررسی «من میخوام شاه بشم» مطرح شد:
گنجی:فیلم موفق پس از پایان به ذهن مخاطب ورود میکند/ جلالیفخر: شخصیت اصلی کمی ترسناک است
هنر و تجربه – امیر محقق: جایگاه اخلاق در مستندسازی کجاست و مستندساز تا کجا میتواند از لحاظ رعایت اصول انسانی به سوژه نزدیک شود؟ این پرسش محوریای بود که شب گذشته اول شهریور ماه در جلسه نقد و بررسی مستند «من میخوام شاه بشم» در خانه هنرمندان با حضور مهدی گنجی (کارگردان)، اسماعیل منصف (تدوینگر)، سحر رضوی (تهیه کننده) و مصطفی جلالی فخر (منتقد) مطرح شد.
جلالی فخر منتقد جلسه در ابتدا با بیان اینکه مستند را در تماشا برای بار دوم پسندیده، «من میخوام شاه بشم» را از بهترین مستندهای چندسال اخیر سینمای ایران خواند و اذعان کرد، این فیلم از وجه جذاب بودن و سوژه و کاراکتر محوری عباس برزگر رد شده و به خود این شخصیت نزدیک میشود؛ سوژهای که اگر فیلمساز دیگری آن را میساخت به احتمال زیاد اسیر جذابیت موضوع میشد. جلالی فخر همچنین فیلم را جزء معدود مستندهایی دانست که دراماتیزه شدهاند؛ به گونهای که انگار وقایع مستند هدایت شدهاند. او صحبتهایش در بخش اول را با این پرسش از مهدی گنجی به پایان رساند که آیا تمام اتفاقات مستند به صورت واقعی اتفاق افتادهاند یا برای ثبت آنها جلوی دوربین از حقه و بازیسازی بهره گرفتهاست.
کارگردان من میخوام شاه بشم نیز ضمن اشاره بر رئال بودن همه اتفاقات جلوی دوربین تاکید کرد؛ هر وقت برای ثبت زندگی شخصی، زمان زیادی اختصاص بدهیم ناخودآگاه در آن درام به وجود میآید. این کار فقط نیاز به نگاه تماتیک فیلمساز دارد تا منحنی دراماتیک در آن به وجود بیاید:«فیلمهای شخصیت محور مطرح سالهای اخیر جهان نیز همین گونهاند و الان حتی شاهد حضور مستندهای گروهی و کمپینی هستیم که وقایع یک گروه را به صورت واقعی دنبال میکند که این گروهها ناخواسته دچار حوادثی میشوند در آن درام به وجود میآید.»
اسماعیل منصف تدوینگر مستند نیز در مورد ریتم تدوین اثر توضیح داد که شاخصترین اتفاق تدوین این بوده که فیلم با یک انسان تقریبا غیرعادی طرف بوده و رتیم تدوین از شخصیت خود عباس برزگر گرفته شدهاست: «عباس برزگر جرأت بروز شخصیت خود را دارد؛ این بهانه خوبی بود تا ریتم تدوین را از خود او بگیریم؛ از کسی که لطیف و قابل پیش بینی نیست. یعنی یک جاهایی زمخت تدوین بکنیم و در زمانهایی که انتظار نمیرود، کات بزنیم». منصف در صحبتهایش به خندههای تماشاگران در حین نمایش فیلم هم اشاره کرد: «نمک شخصیت اصلی برایم جالب بود اما به نظرم خندههایی که حین نمایش فیلم از تماشاچیان به گوش میرسید تاسفبار و کمی غمناک بود. حین تدوین کار و دیدن این صحنهها دلم برای برزگر میسوخت. اما ظاهرا لحن کمدی فیلم به تراژدیاش چربیده است و شاید همین بخش هم هست که تماشاچی را پای کار نگه میدارد.»
جلالی فخر در ادامه جلسه در مورد نزدیک شدن به شخیت اصلی مستند و نشان دادن ویژگیهای شخصیتی او صحبت کرد:«یکی از وجوه قابل بحث من میخوام شاه بشم این است که رفتارهای آدم اصلی این فیلم طنزگونه نیست بلکه کمی ترسناک است. خندیدن مردم نیز شاید واکنشی دفاعی به این موضوع باشد. آدمی که مخاطب در اوایل فیلم فکر میکند که خوش شانس است حالا میبیند که او عجیب و پیچیده است. این سوال ذهنم را به خود مشغول کرده است که ما چقدر مجازیم تا چنین شخصیتی را نشان بدهیم. تصور میکنم برخلاف نظر کارگردان، ما برزگر را ستایش نمیکنیم بلکه او را به لحاظ اخلاقی نفی میکنیم. مخاطب پس از مدتی از او فاصله میگیرد و دیگر برایش دلسوزی نمیکند. چقدر به لحاظ انسانی پسندیده است که حتی با وجود رضایت یک فرد، شخصیت او را عریان کنیم و نشان دهیم؟ اساساً اخلاق حرفهای در مستند چگونه تنظیم میشود؟». گنجی در واکنش به این سوال، جواب آن را مشکل توصیف کرد و گفت که این سوال دغدغه خود او هم هست و به دنبال پاسخی برای آن است: « به عنوان فیلمساز تا کجا باید جلو بروم؟ سبک فیلمسازی من که فیلمسازی تک نفره است ، ورود به لایههای پیچیده زندگی آدمهاست. این سوال، سوال من هم هست. فکر میکنم در جاهای مختلف دنیا از این مرزها رد شدهاند. یک فیلمساز دانمارکی در مستند«سفیر» از یک میلیون یورویی که به عنوان بودجه در اختیار داشت، ۱۵۰ هزار یورو را صرف خرید مدارک جعلی کرد تا بتواند به آفریقای مرکزی برود و در آنجا تحت پوششهای سیاسی و اقتصادی جعلی، با مقامات بلندپایه سیاسی ملاقات و صحنههای نابی را با دوربینش ذخیره کرد. جالب است این فیلم ساز الان تحت تعقیب و محکوم به مرگ است». گنجی در مورد نحوه نمایش شخصیت عباس برزگر توضیح داد که قصد داشته او را همانطور که هست، نشان دهد.
در ادامه بحث بر سر اخلاقگرایی در سینمای مستند، جلالی فخر به صحنهای از فیلم اشاره کرد که در آن عباس برزگر حین صحبت گریهاش میگیرد و از کارگردان میخواهد، دوربین را قطع کند: «شاید بشود حریمهایی را در مورد آدمی که خودش حتی به ما اجازه داده، رعایت کرد. اما این سوال مطرح است که یک کارگردان باید از چنین صحنهای بگذرد یا همچنان آن را در فیلم بیاورد. به عنوان منتقد میگویم که نباید این کار را بکند اما اگر در جایگاه فیلمساز باشم شاید چنین صحنههایی را از دست ندهم». منصف در واکنش به این موضوع اذعان کرد، فیلم برای فرار از یک مستند کارت پستالی و توریستی، چارهای جز این نداشته و قصد فیلم نمایش سمبلی از آدمیت بوده است.
گنجی : به عنوان فیلمساز تا کجا باید جلو بروم؟ سبک فیلمسازی من که فیلمسازی تک نفره است ، ورود به لایههای پیچیده زندگی آدمهاست
پس از صحبتهای عوامل فیلم، حضار سالن و مخاطبان نیز سوالهای خود را مطرح کردند. مخاطبی در مورد نحوه آشنایی گروه فیلم با این سوژه سوال کرد. سحر رضوی تهیه کننده من میخوام شاه بشم در پاسخ به این سوال گفت: «سال ۱۳۹۰ مجموعه مستندی را به گروه تولید شبکه دو سیما ارائه دادم که موضوع آنها درباره آدمهایی بود که اتفاق بدی زندگی خود را به فرصت تبدیل کردهاند. در تحقیقات اولیهمان به لیستی از ۵۵۰ آدم رسیدیم که پس از بررسیها در مورد چگونگی و میزان نزدیک شدن به زندگی آنها، این تعداد به ۱۳ نفر رسید که عباس برزگر نیز یکی از آنها بود. آن مستندها برای شبکه دو ساخته شد و سپس این شخص به سوژه ما برای تبدیل به یک اثر مستقل مبدل شد.»
منتقد برنامه در بخشی از نقدهایش به فیلم، به نبود قابهای زیبا و استفاده تعمدی از لوکیشن زیبا در فیلم اشاره کرد که اسماعیل منصف در واکنش به آن، از دور ریختن صحنههای زیبای زیادی که کارگردان گرفته بود،گفت:«خوشبختی این فیلم در بکر بودنش است و از نظر من خود اتفاقی که جلوی دوربین می گذرد از نوع فیلمبرداری آن مهمتر است.»
در پایان هم مخاطب دیگری به برگشتن ریشه دلیل رفتارهای و کنشهای عباس برزگر به کودکیاش صحبت کرد. مهدی گنجی نیز با تایید این موضوع و پیچیده بودن عوامل روانشناختی و همچنین تاکید بر فشار زیاد سبک فیلمسازی تک نفره توضیح داد، فیلمش زمانی موفق میشود که پس از پایان فیلم، به ذهن مخاطب ورود کند و باب گفتوگو را در فکر او باز کند که خود او نیز همین هدف را دنبال کردهاست.
«من میخوام شاه بشم» داستان زندگی عباس برزگر ، یک روستایی در استان فارس را روایت میکند که با تبدیل کردن خانهاش به مرکز توریستی و پذیرایی از مهمانان خارجی کسب و کار پررونقی در زمینه گردشگری به هم زده است. او قصد دارد ایل جدید خودش را تاسیس کند اما لازمه تاسیس ایل جدید ازدواج مجدد اوست. تصمیمی که با مخالفت خانواده روبهرو میشود. این فیلم از ۱۶ خرداد ۹۴ در گروه هنر و تجربه اکران شدهاست.
عکس:یاسمن ظهور طلب