
بازتاب هنر و تجربه در رسانهها
آرش لاهوتی:برای هدفم سخت تلاش میکنم
هنروتجربه: امروز (۷ شهریور ۱۳۹۴) روزنامه صبا به خبرهایی از سینمای هنر و تجربه پرداخته است که در زیر مختصری از آن را میخوانید:
گفتوگویی با ندا جبرائیلی، بازیگر فیلم «یحیی سکوت نکرد» منتشر شده است. جبرائیلی در این مصاحبه درباره معیار انتخاب نقشهایش گفت: «معیار اصلى فیلمنامه است و تحصیل در رشته ادبیات نمایشى کمک زیادى کرد تا بتوانم معیار فیلمنامه خوب را تشخیص بدهم. پس از آن کارگردان مهم است و اینکه چه ملاقات و گفتوگویى داشته باشیم و چهقدر فیلمهاى مورد علاقهمان شبیه هم باشد و مطمئن باشم که در فیلم با کیفیتى حضور خواهم داشت. البته در کنار همه اینها کیفیت نقش هم مهم است. منظورم کوتاهی و بلندی آن نیست، ولی میدانم که نقش خنثی و بیکارکرد بازى نخواهم کرد. نقشى که حضور یا عدم حضورش در روند فیلم خللی وارد نکند برایم جذابیتی ندارد. »
همچنین یادداشتی به قلم تینا پاکروان بر فیلم «یحیی سکوت نکرد» و مراحل تولید این فیلم منتشر شده است: «انتخاب خود یحیی مهمترین نگرانی ما بود. کاوه ابراهیمپور از بین چندین بچهای که در فیلمها و تیزرها دیده بود، تست بازیگری گرفت. بعضی از آنها برای نقشهای فرعی پسران کوچه مناسب بودند و در نهایت برای نقش یحیی، ماهان نصیری انتخاب شد که مهمترین اتفاق بود. ماهان بهقدری باورپذیر و درست بازی کرد که همه شیفتهاش شدیم. فاطمه معتمدآریا هم تست گریم شد و از میان تستهای مختلف، بالاخره ایمان امیدواری به موی کوتاه و جوگندمی رسید که ساخته و استفاده شد. حسین جلیلی را سالهای زیادی بود که میشناختم. از سالهای دستیار فیلمبرداری. رفاقتی داشتیم که در همه فیلمها او به نوعی مشاور فنی من بود و به عنوان فیلمبردار در بسیاری از تیزرها با کاوه ابراهیمپور همکاری کرده بود. انتخاب جسورانه و بجای جلیلی به عنوان مدیر فیلمبرداری به ویژه در نور و رنگ بسیار به فضا کمک کرد. »
در قسمتی دیگر گفتوگویی با آرش لاهوتی کارگردان مستند «راننده و روباه» به چشم میخورد، او درباره انتخاب محمود فلاورجانی توضیح داد: «چیزی که درباره این آدم برای من جالب است منحصربهفرد بودن است. علاوه بر ویژگیهایی که به نظرم خاص فلاورجانی است و کمتر کسی این خصوصیات را دارد؛ بهشدت پیگیر است. وقتی هدفی را برای خودش مشخص میکند با چنگ و دندان سراغش میرود و به دستش میآورد. برای هر فیلم پنج دقیقهای شاید سه سال زمان بگذارد تا آن را بسازد. کاراکترهای اصلی فیلمهایش حیوانات هستند و از حیوانات طوری بازی میگیرد که به نظرم در سطح دنیا منحصر بهفرد است. اراده آهنینی پشت این آدم وجود داشت که به شدت مجذوبش شدم. من هم به نوعی شبیه آقای فلاورجانی هستم. وقتی هدفی را برای خودم مشخص میکنم برای رسیدن به آن سخت تلاش میکنم. احساس کردم بسیار به هم نزدیک هستیم. یکی دیگر از وجوه اشتراک ما عشق به سینما است. آقای فلاورجانی یک سینهفیل واقعی است، درست مثل خود من. از طرفی عشق به حیوانات و وسواس او نسبت به آنها همان اندازهایست که من عاشق کتابها و فیلمهایم هستم. »