
آرش لاهوتی در جلسه نقد و بررسی «راننده و روباه» :
مستند باید کارگردانی و هدایت شده باشد/ بازسازی صحنهها تنها در ایران مورد انتقاد قرار میگیرد
هنر و تجربه- امیر محقق: بازسازی مستند جلوی دوربین در سینمای مستند ایران چه جایگاهی دارد و آیا یک فیلمساز مجاز به انجام این کار هست یا خیر؟ این پرسش محوریای بود که شب گذشته پانزدهم شهریور ماه در جلسه نقد و بررسی فیلم مستند «راننده و روباه» ساخته آرش لاهوتی با حضور ابن کارگردان و علی علائی منتقد جلسه مطرح شد.
این جلسه که با یاد ایرج کریمی، منتقد و فیلمساز برجسته و تازه درگذشته سینمای ایران و بزرگی شخصیت و قلم او شروع شد .آرش لاهوتی، کارگردان راننده و روباه به درخواست منتقد برنامه، به معرفی کوتاهی از خود پرداخت و این فیلم را پنجمین اثرش خواند که حدود ۳ سال پیش در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمده و علاوه بر کسب جایزه در این جشنواره، در بیش از ۴۰ فستیوال در سراسر دنیا به نمایش درآمده و چندین جایزه معتبر هم دریافت کرده است.
علی علائی در شروع نقدش به راننده و روباه، این موضوع را مطرح کرد که فیلم این تصور را به وجود میآورد که کاملاً بازسازی شده و در بسیاری از لحظات، شخصیتها در حال بازی کردن صحنهها و بیان دیالوگهای از پیش تعیین شده هستند که البته این نکته را نمیتوان نقطه ضعف فیلم دانست. او همچنین بیان کرد که فیلم داعیه مردم شناسی ندارد: «فیلم مردم شناسانه نیست ادعای آن را هم ندارد. حتی سوژه فیلم نمونهای از مردم یک منطقه یا قشر خاص محسوب نمیشود. از نکات مثبت فیلم نزدیکی به شخصیت اصلی است ، باید لحاظ کرد که محمود کیانی فلاورجانی به عنوان سوژه اصلی اثر خودش یک فیلمساز است و حضور دوربین را حس میکند؛ به همین دلیل آرش لاهوتی میدانسته که در مواجهه با او و برای به دست آوردن اعتمادش باید او را قضاوت نکند، سکوت کند، با رفتارش خود را به فلاورجانی و حتی خانوادهاش نزدیک کند. لاهوتی در فیلم با توجه به دستهبندی مستندها، از روش مشاهده مشارکتی استفاده کرده است.»
علایی: فیلم مردم شناسانه نیست ادعای آن را هم ندارد، حتی سوژه فیلم نمونهای از مردم یک منطقه یا قشر خاص هم محسوب نمیشود
لاهوتی نیز در مورد ساخت فیلمش توضیح داد: «ساخت خیلی برایم سخت نبود و به دنبال ژانر خاصی نیز در آن نبودم. شخصیت مستندم یک قهرمان تکافتاده است که به حاشیه جامعه رانده شده و حتی میتوان گفت که خانوادهاش هم او را به درستی درک نمیکنند. برای ساخت راننده و روباه مدت زمان زیادی را با آقای فلاورجانی گذراندم. او آدم بالفعل جذابی است که خودش فیلم می سازد». این کارگردان همچنین در مورد انتقادات در مورد بازسازی صحنههای فیلم جلوی دوربینش گفت: «درباره صحبتهایی که در مورد دراماتیک بودن و بازسازی شدن لحظاتی از فیلم هم باید بگویم که این قضیه متأسفانه در کشور ما جا نیفتاده است. مستندهای بزرگ و شاخص دنیا نیز دارای درام هستند و در صورت لزوم جلوی دوربین بازسازی نیز میشوند. من برای ساخت فیلمهایم یک سری سوال در ذهنم دارم که در طول پروسه ساخت، به آنها پاسخ میدهم. شالوده فیلم من بر اساس واقعیت است. زندگی و شخصیت فلاورجانی آنقدر جذاب هست که تنها با جابه جا کردن بخشهایی از زندگی او که قسمتی از آن در اتاق تدوین بود، این درام خود به خود وجود آمد؛ اساساً توالی زندگی این شخص خودش درام را میسازد.»
در ادامه میکروفون به دست حاضرین در جلسه داده شد تا سوال های خود را بپرسند. یکی از مخاطبین انتقادات خود را با اعتقادش به تصنعی بودن رفتار بعضی از شخصیتهای فیلم به خاطر حضور دوربین، و چرایی انس گرفتن زیاد یک شخصیت روستایی با حیوانات و بریدن او از انسانها مطرح کرد. کارگردان راننده و روباه نیز در واکنش به این سوالات و همچنین پرسش علی علائی مبنی بر القای دیالوگها به شخصیتها و کارگردانی صحنهها گفت: «من نمیتوانم از یک مرد ۶۰ ساله جا افتاده که تازه خود یک فیلمساز است بخواهم تا حرفی را جلوی دوربین یک مستند بزند. البته بخشی از اتفاقاتی که در فیلم میافتد میزانسن کارم بوده است و اینکه فیلم کارگردانی شده است را رد نمیکنم و به نظرم تمام مستندها دیدگاه کارگردانی دارند وگرنه میتوان از یک تهیه کننده و فیلمبردار خواست که مستند بسازند. در مورد چرایی انس گرفتن فلاورجانی با حیوانات نیز تا جایی که اخلاق به من اجازه میداده توضیح دادهام و در جایی از فیلم که به گذشته او میپردازد مطرح میشود که خانواده گرمی نداشته است. من این فیلم را برای نشان دادن بازگشت یک انسان به زندگیای که دوست دارد ساختم و ادعایی بر پیچیده بودن فیلمم ندارم.»
لاهوتی: شالوده فیلم من بر اساس واقعیت است. زندگی و شخصیت فلاورجانی آنقدر جذاب هست که تنها با جابهجا کردن بخشهایی از زندگی او که قسمتی از آن در اتاق تدوین بود، این درام خود به خود وجود آمد
مخاطب دیگری از لاهوتی پرسید که درام فیلم او در تدوین اتفاق افتاده یا بر اساس یک چیدمان بوده است. لاهوتی اینگونه پاسخ داد: « نیمی از هر دو بوده. در ذهنم میدانستم که چه سکانسهایی میخواهم بگیرم. یک کارگردان مستند باید اتمسفر را جوری درست کند که سوژه اثر خودش را بروز دهد.»
محمود بهرازنیا مستندساز نامآشنای سینما هم که در سالن حضور داشت به دعوت علائی چند لحظهای میکروفون را به دست گرفت و گلههایی از نحوه سوالات مخاطبان و مورد بازخواست قرار دادن فیلمساز کرد: «کارگردان یک ایدهای داشته و جرات به خرج داده و آن را ساخته است؛ ما نباید فیلمساز را به جایگاه دفاع از خود بکشانیم. این فیلم در عین سادگی حرفهای مهمی میزند. عباس کیارستمی حرف جالبی میزند؛ او میگوید در فیلمسازی، در مواقعی مجبوریم با گفتن دروغ، واقعیت را بسازیم. حتی فیلمساز میتواند در جاهایی که امکان گرفتن صحنههای مطلوبش در مدتی کوتاه را ندارد، صحنهسازی کند. در مورد انس گرفتن سوژه اصلی فیلم با حیوانات نیز باید بگویم که من نمونه آن را در فیلم های خارجی به وفور دیدهام». بهرازنیا در بخشی از صحبتهایش نیز تشکیل گروه هنر و تجربه را یک نعمت برای سینمای ایران دانست.
آرش لاهوتی در پایان جلسه خاطرنشان کرد: «به نظرم موضوع بازسازی کردن صحنه ها در مستند، فقط در ایران است که مورد بازخواست قرار میگیرد. اگر به تاریخ سینمای مستند ایران حداقل در ده سال گذشته نگاهی بیندازیم، میبینیم که مستندهایی در سطح جهانی به موفقیت رسیدهاند که هسته دراماتیک خوبی دارند. این، ژانر به روزی از سینمای مستند است. در خیلی از موارد نیز در این مستندها، مدیریت رفتار سوژه و شخصیت اصلی سخت میشود.»
از حاضرین در این جلسه نقد و بررسی میتوان به محمود بهرازنیا، مجید قاری زاده فیلمساز، امیر عابدی عکاس و تهیه کننده فیلم کوتاه،لیلا مرات تهیه کننده مستند و … اشاره کرد.
مستند «راننده و روباه» از محصولات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، پرترهای از محمود کیانی فلاورجانی فیلمساز تجربی سینمای ایران است که هزینه زندگی و ساخت فیلمهای خود را از طریق رانندگی کامیون تامین میکند. این فیلم از ۱۶ خرداد در سینماهای هنر و تجربه به نمایش درآمده است.