
به بهانه نمایش گزیده فیلمهای تاریخ سینما در هنر و تجربه
رژیسور عقب سوژه میگردد
هنر و تجربه: گروه سینمایی هنرو تجربه همزمان با روز ملی سینما، منتخبی ازآثار تاریخ سینمای ایران، از فیلمهای ابراهیم خان عکاسباشی اولین فیلمبردار تاریخ سینمای ایران تا «دختر لر» اولین فیلم ناطق سینمای ایران و «حاجی آقا آکتور سینما» تنها بازمانده فیلمهای صامت سینمای ایران و «هفتتیرهای چوبی» فیلم کوتاه خاطرهانگیز شاپور قریب را در یک تکسانس به نمایش میگذارد.
نمایش این تکسانس در روز ۲۱ شهریور در خانه هنرمندان همراه با سخنرانی جواد طوسی، در سینمای سوره اصفهان با حضور و صحبتهای محمد تهامینژاد و در مشهد با حضور طهماسب صلحجو است. نمایش فیلم در خانه هنرمندان تهران ساعت ۱۸ و در مشهد و اصفهان ساعت ۱۶ آغاز میشود. پردیس سینمایی کورش نیز این مجموعه را در ساعت ۱۹ به نمایش میگذارد. به همین مناسبت مروری هرچند کوتاه بر این مجموعه فیلم داریم.
آثار ابراهیمخان عکاسباشی
«امروز عید گل است و ما را دعوت بتماشا نمودند رفتیم بتماشا جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار هم در رکاب بودند. بسیار عید باتماشایی بود تمام کالسکهها را با گل مزین کرده و توی کالسکهها و چرخها را پر از گل نموده بودند که کالسکهها پیدا نبود و عکاسباشی هم مشغول عکس سینموفتوگرافاندازی بود.»
این بخش از «سفرنامه مبارکه مظفرالدین شاه» شرح اولین تجربه کار یک ایرانی با دستگاه سینماتوگراف [که شاه آن را به اشتباه سینمافتوگراف مینامد] و مفهوم سینماست.
میرزا ابراهیمخان عکاسباشی نخستین فیلمبردار ایران است. او در نخستین سفر مظفرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۷۹ حضور داشت و در شهر کنترکس ویل فرانسه دستور خرید دستگاه سینماتوگراف را از شاه دریافت کرد. مظفرالدین شاه درباره نخستین مواجهه خود با سینماتوگرافی اینطور نوشته است: «…در این تالار سینماتوگراف نشان می دهند، پرده بسیار بزرگی در وسط تالار بلند کردند و تمام چراغ های الکتریک را خاموش و تاریک کرده، عکس سینما توگراف را به آن پرده بزرگ انداختند، خیلی تماشا دادند، من جمله مسافرین آفریقا و عربستان را که در صحرای آفریقا با شتر راه می پیمایند، نشان دادند که خیلی دیدنی بود، دیگر اکسپوزیسیون و کوچه متحرک و رودخانه و رفتن کشتی در رودخانه و شناوری و آب بازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد که خیلی تماشا داشت.» این زمان ۵ سال بعد از اولین نمایش فیلم به وسیله برادران لومیر در پاریس بود.
میرزا ابراهیم خان نخستین فیلم را در اوستاند بلژیک از مراسم جشن گل گرفت و سپس به ایران برگشت. نمایش فیلم در ایران ابتدا فقط در دربار انجام میشد و بعدا به تدریج به خانههای بزرگان و اشراف نیز راه پیدا کرد. در میهمانیهای عروسی و ختنه سوران فیلم پخش میشد و هردفعه فیلم یکبار برای مردان و بعد برای زنان به نمایش درمیآمد.
در مکاتباتی که از مظفرالدین شاه باقی مانده دو اشاره به میرزا ابراهیم خان موجود است. در یکی از آنها شاه از قصر دوشان تپه خطاب به میرزا ابراهیم خان نوشته است: «عکاسباشی، فردا صبح دوربین سینموفتوگراف را با دو سه رولو زود بیاور که عکس شیرها را بگیریم.»
دوربینی که میرزا ابراهیم خان با آن در دربار فیلمبرداری میکرد، دوربین مدل «گومون» بود. با آغاز سلطنت محمدعلیشاه میرزا ابراهیم خان جایش را به عبدالله میرزا قاجار داد و خودش به املاکی در کرج و بعد قزوین رفت و مشغول کشاورزی شد. میرزا ابراهیم خیلی زود در سن ۴۱ سالگی و در دوران سلطنت احمدشاه قاجار بر اثر سکته درگذشت.
امروز، میرزا ابراهیم عکاسباشی را بیش از هرچیز با نقش او در فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما با بازی مهدی هاشمی به یاد میآوریم.
حاجی آقا آکتور سینما:پدر سینمای هنری
حاجی آقا آکتور سینما را بسیاری از کارشناسان پدر سینمای هنری ایران به شمار میآورند. داستان فیلم، داستان مواجه شدن انسان نمونهای ایرانی با پدیدههای مدرن است. داستانی که تا سالها بعد بارها و بارها تکرار شد.
«سینما»، « تئاتر» و «کافه» سه پدیده مدرن خیابانهای تهران در اوایل قرن هستند. سه پدیدهای که جوانهای آن عصر نسبتشان با مدرنیسم را از طریق دوری و نزدیکی به این سه پدیده تعریف میکردند. داستان فیلم حاجی آقا آکتور سینما درباره رژیسوری [کلمه فرانسوی معادل کارگردان] است که دنبال سوژه تازهای میگردد. حاجی آقا پدر همسر او مخالف کار سینما است اما کارگردان با کمک نوکر حاجی ساعت او را میدزدد و حاجی در خیابانهای تهران، پارک ملی و عمارت کافه پارس همه جا را دنبال رباینده پشت سر میگذارد و کارگردان پنهانی از همه این احوالات او فیلم میگیرد. در آخر کارگردان،پدر همسرش را به سالن سینما دعوت میکند و وقتی حاجی خودش را روی پرده تماشا میکند، نفس کار را مفید دریافته و به کار سینما برای دختر و دامادش رضایت میدهد.
در «حاجی آقا آکتور سینما» تضاد بین نگاه سنتی با تجدد که در مخالفت حاجی با سینما تجلی پیدا کرده، پایان خوشی دارد اما عملا این تضاد تا سالها به قوت خود باقی ماند و بعدها در مخالفت با سایر نشانههای تجدد و تکنولوژی خودش را بازتعریف کرد.
«حاجی آقا..» دومین فیلم اوانس اوگانیانس بعد از «آبی و رابی» بود. اوگانیانس از مهاجران روس بود که از اولین حاملان تجدد در جامعه ایران اواخر قاجار بودند. او که فرزند یک تاجر ارمنی-روس بود در عشقآباد ترکمنستان متولد شد. او در ۳۰ سالگی از شوروی به مشهد و سپس تهران مهاجرت کرد و تا پایان عمر قادر به تکلم راحت به فارسی نبود و کلاسهایش را بیشتر به ترکی برگزار میکرد.
اوگانیانس در ایران ابتدا فیلم «آبی و رابی» را ساخت و سپس مدرسه عالی آرتیستی سینما، اولین موسسه آموزشی تاریخ سینمای ایران، را تاسیس کرد و از ۱۳۱۱ فیلمبرداری «حاجی آقا..» را با کمک هنرجویان مدرسهاش آغاز کرد اما کوششهایش با موفقیت چندانی همراه نشد و در سال ۱۳۱۷ ایران را به مقصد هندوستان ترک کرد.
زندگی اوگانیانس فراز و نشیبهای عجیبی داشت. در هند به خاطر فعالیت سیاسی برای استقلال هند از انگلیس به زندان افتاد. بعد از جنگ جهانی دوم از طریق بندرانزلی به ایران مهاجرت کرد، اسلام آورد و نام فامیل مژده را برای خود انتخاب کرد، مطبی برای درمان طاسی سر افتتاح کرد، با عنوان پروفسور اوانس گریگوری اوهانیان (مژده) دنبال اختراعات تازه رفت و سرانجام در ۱۳۴۰ در ایران از دنیا رفت. این سرنوشت عجیب و غریب اولین «هنرمند» سینمای ایران بود.
دختر لر:اولین فیلم ناطق
«دختر لر» اولین فیلم سینمای ناطق ایران در ۱۳۱۱ در بمبئی جلوی دوربین رفت و در ۱۳۱۲ در سینما مایاک تهران در خیابان لالهزار نمایش داده شد.
داستان مهیج، آوازهای دلپذیر و تصویر رو به ترقی که فیلم از ایران دوره خود به تماشاگر ارائه میداد، همگی باعث شدند دختر لر مورد استقبال مردم و روزنامهنویسان قرار بگیرد.
جعفر که مامور دولت است برای مقابله با راهزنان وارد لرستان میشود و در یک قهوهخانه گلنار را میبیند. گلنار برای او داستان زندگیاش را تعریف میکند. او که از یک خانواده محترم بوده، در حمله دزدان به شهر پدر و مادرش را از دست داده و اسیر دزدان و مجبور به کار در قهوهخانه شده است. جعفر و گلنار همراه با هم از دست راهزنان میگریزند و از طریق دریا به بمبئی میروند. سالها بعد جعفر ترقیات ایران را در روزنامهای میبیند و تصمیم میگیرد به ایران برگردد.
کار فیلمبرداری در تابستان سوزان هند در ۱۳۱۱ آغاز شد و مشکل اصلی پیدا کردن بازیگری بود که بتواند فارسی صحبت کند. سرانجام همسر ایرانی یکی از کارکنان استودیو به نام روحانگیز سامینژاد را پیدا کردند و او پذیرفت اولین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران باشد. مشکل او لهجه غلیظ کرمانیاش بود که سپنتا را مجبور کرد داستان فیلم را تغییر کوچکی بدهد و او را به کرمان منتسب کند. سامینژاد در زمان ساخت این فیلم تنها ۱۶ سال داشت و از سه سال قبل به واسطه ازدواج به هندوستان مهاجرت کرده بود.
بنا به مدارک و گفتگوهایی که جمال امید در کتاب تاریخ سینمای ایران جمعآوری کرده است، نقش سپنتا در ساخته شدن فیلم بسیار پررنگتر از اردشیر ایرانی بوده است و میتوان اردشیرخان را کارگردان فنی و سپنتا را کارگردان هنری «دختر لر» دانست.
نمایش «دختر لر» در تهران با استقبال تماشاگری روبهرو شد که برای اولینبار زبان فارسی را روی پرده میشنید. نمایش در سینما مایاک تمدید شد و سپس سینما سپه نیز به اکران آن پرداخت و تا سال ۱۳۱۴ نمایش متناوب دختر لر ادامه پیدا کرد. فیلم در دورانی ساخته شد و به نمایش درآمد که از سرکوب حکومتهای محلی و خوانین و روسای ایلات و گردنکشان ایالات چندسالی بیشتر نگذشته است.
سال ۱۳۱۲ سال بسیار مهمی در تاریخ سینمای ایران است. سالی که دو فیلم «حاجی آقا آکتور سینما» اثر صامت اوانس اوگانیانس و «دختر لر» فیلم ناطق عبدالحسین سپنتا ساخته یا نمایش داده شدند. سینمای ایران بعد از سپنتا و اوگانیانس دوره فترتی را آغاز کرد که تا سال ۱۳۲۹ و تولید دوباره فیلمهای ایرانی ادامه پیدا کرد. اما در دوره جدید سازندگان فیلمها دغدغههای فرهنگی سپنتا و هنری اوگانیانس را نداشتند.
هفتتیرهای چوبی:خاطرهای برای چند نسل
«هفتتیرهای چوبی» از ساختههای زندهیاد شاپور قریب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از خاطرهسازترین فیلمهای کانونی دهه پنجاه است.
کانون پرورش فکری در دهه پنجاه و اواخر دهه چهل پناهگاه بسیاری از فیلمسازان و هنرمندان کشور شد و آثار این فیلمسازان از «سازدهنی» امیر نادری تا «رهایی» ناصر تقوایی و «عموسیبیلو» و «سفر» از بهرام بیضایی و «مسافر»و «لباسی برای عروسی» عباس کیارستمی و «اسب» مسعود کیمیایی به همراه انیمیشنهای علیاکبر صادقی و نورالدین زرینکلک در بسیاری از کتابخانههای کانون دیده شدند.
در میان این آثار «هفتتیرهای چوبی» از بهترینها بود. این فیلم ۴۸ دقیقهای روایت قصه زندگی ساده بچههای ایستگاه قطاری است در شمال کشور که روزها را به بازی و مدرسه رفتن می گذرانند و شبها با قصههای گرم و پرکشش مادربزرگ به خواب میروند تا این که تلویزیون به این ایستگاه کوچک میآید.هفتتیرهای چوبی از جمله آثار شاخصی بود که در سالهای میانی و پایانی دهه ۵۰ و دهه ۶۰ در کتابخانههای کانون سراسر ایران با استقبال گستردهای روبرو شد و در همهی این سالها چندین نسل از بچههای ایرانی به تماشای این اثر دیدنی سینمای کودک نشستهاند.
هفتتیرهای چوبی دو جایزه اول هیات داوران نوجوانان و هیات داوران کودکان در اولین جشنواره جهانی فیلمهای کودکان و نوجوانان لوزان سوییس را در سال ۱۹۷۷ نیز به دست آورد. مجسمه طلایی نفرتیتی جشنواره قاهره، پلاک طلایی دوازدهمین جشنواره شیکاگو و دیپلم افتخار جشنواره لوزان هرسه در ۱۹۷۶ از دیگر جوایز این فیلم بودند.
شاپور قریب با دستیاری جلال مقدم در فیلم «سه دیوانه» کار جدیاش در سینما را شروع کرد و فیلمهایی مثل «خروس»، «غریبه»، «کاکو» و ««کفشهای جیرجیرکدار» را در کارنامه دارد.
زندهیاد شاپور قریب ۱۶ خردادماه ۹۱ بر اثر بیماری آلزایمر درگذشت.
*عنوان مطلب اشاره به میاننویسی در فیلم «حاجی آقا آکتور سینما» دارد.