
۷ نقل قول از میکلآنجلو آنتونیونی درباره فیلمسازی و سینما
فقط باید چشمانتان را باز نگه دارید/ «رنگ انار» کمال زیبایی است
هنر و تجربه- رضا حسینی: میکلآنجلو آنتونیونی (۲۹ سپتامبر ۱۹۱۲ – ۳۰ ژوییه ۲۰۰۷)یک کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر و نویسندهی داستانهای کوتاه بود. او که با سهگانهی مشهورش – «ماجرا» (۱۹۶۰)، «شب» (۱۹۶۱) و «کسوف» (۱۹۶۲) – درباره مدرنیته و نارضایتیهای حاصل از آن، بیش از هر چیز دیگری شناخته میشود، رویکردهای سنتی به داستانگویی، واقعگرایی، درام و به طور کلی جهان را به چالش کشید. آنتونیونی آثاری با حالوهوای معماگون و پیچیده ساخت و روی تصویر و طراحی تمرکز کرد تا شخصیتها و داستان. او به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان سینمای ایتالیا در طول سالهای فعالیتش جوایز بسیاری را دریافت کرد و در نهایت در سال ۱۹۹۵ اسکار افتخاری را هم برای یک عمر فعالیت هنری در دست گرفت. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از مهمترین نقل قولهای او در خصوص سینما و فیلمسازی است به بهانهی تولدش.
۱- احساس میکنم پدر فیلمهایم هستم. آدمها بچهها را وارد این جهان میکنند و آنها وقتی بزرگ شدند راه خودشان را میروند. شما گاهی یکدیگر را میبینید و همیشه این دیدار دوباره لذتبخش است.
۲- بازیگران مثل گاوها هستند. باید آنها را به سوی یک پرچین هدایت کنید.
۳- واقعیت آن قدر سریع دستخوش تغییر میشود که اگر به یک موضوع و مضمون نپردازید، دیگری خودش را ارائه میکند. از سوی دیگر اگر اجازه بدهید هر مورد کوچکی توجه شما را معطوف خودش کند، قوهی تخیلتان آسیب میبیند. همهی کاری که باید انجام دهید این است که چشمانتان را باز نگه دارید؛ در این صورت هر چیزی پر از معنا و مفهوم میشود و به عنوان سوژهای برای تأمل و برگردان و بازتولید خودش را عرضه میکند. از این رو، هیچ فیلم خاصی نیست که آرزوی ساختن آن را داشته باشم. برای هر مضمونی که درکش کنم یک فیلم میتوانم بسازم؛ و این مضامین هستند که شب و روز مرا به وجد میآورند. با این حال، فرصت و دیگر ملاحظههای عملی، انتخاب را محدود میکنند و به آن جهت میدهند.
۴- کارگردان انسان است، پس افکار و ایدههایی دارد؛ او هنرمند هم هست، پس قوهی تخیل دارد و مبتکر است. فارغ از خوب و بد آنها، فکر میکنم انبوهی داستان برای گفتن دارم؛ و آنچه میبینم و وقایعی که برایم رخ میدهند، دائم منبع و داشتههایم را تجدید و نو میکنند.
۵- من نظریهپرداز سینما نیستم. اگر از من بپرسید که کارگردانی چیست، اولین پاسخی که به ذهنم میرسد این است که نمیدانم. دومین جوابم هم این است: همهی نظرات و عقایدم درباره مسائل و موارد مختلف در فیلمهایم است.
۶- وقتی فیلمی را فیلمبرداری میکنیم هرگز به این فکر نمیکنم که چهطور میخواهم صحنهی خاصی را بگیرم؛ بهسادگی فقط آن را میگیریم. شیوهی من، که فیلم تا فیلم فرق میکند، کاملاً غریزی است و هرگز بر اساس ملاحظههای قبلی نیست.
۷- به نظرم «رنگ انار» (سرگئی پاراجانف، ۱۹۶۹) کمال زیبایی است؛ فیلمی که توسط یکی از بهترین فیلمسازان معاصر ساخته شده است.