
بازتاب هنر و تجربه در رسانهها
بایرام فضلی: یک سوءتفاهم باعث شد فیلم ده سال اکران نشود
هنروتجربه: امروز (۱۸ مهر ۱۳۹۴) صفحات فرهنگ و هنر مطبوعات کشور خبرهایی مرتبط با سینمای هنر و تجربه منتشر کردهاند که در زیر گزیدهای از آنها را میخوانیم:
خبرگزاری ایلنا مصاحبهای با بایرام فضلی، کارگردان «باز هم سیب داری؟» منتشر کرده است. در این مصاحبه فضلی گفت:« خوشبختانه امروز با فعالیت گروه هنر و تجربه امکانی بوجود آمده است تا فیلم اکران شود. هرچند اکران فیلم محدود است اما مخاطبان فیلمهای هنری میتوانند به تماشای فیلم بنشینند. » او درباره اکران نشدن فیلم در مدت ۱۰ سال اضافه کرد:« بعد از ساخت فیلم برای اکران اقدام کردیم اما شکل سینمای ایران به سمت ستارهسازی حرکت کرده بود و فیلم ما از این مسئله بیبهره بود لذا پخشکنندگان تمایلی برای پخش فیلم نداشتند. از طرف دیگر بروز یک سوءتفاهم باعث شد فیلم اکران نشود. هرچند فیلم ۱۰ سال اکران نشد اما در جشنوارههای مختلف همچون ونیز، بروکلین به نمایش درآمد و موفق هم بود. »
روزنامه شرق نیز نقدی بر فیلم «روغن مار» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد منتشر کرده است. در این یادداشت که به قلم علی فرهمند منتشر شده است، آمده:«روغن مار»؛ هم فیلمی بدیع از جانب «فُرم روایی» است که بهخاطر سبک بصری و همخوانی این سبک با مضمون، تأییدیهای است بر اهمیت این سهگانه. «روغن مار» چهار سکانس دارد. فصل آغازین، مقدمهای است برای شروع داستان و در تضاد با مضمون کلی. فروشندهای که ادعا میکند دوای هر دردی نزد اوست. این فصل در تضاد با دو فصل دیگر، ریشخندی است بر رنجهایی که هیچگاه پایان نمیپذیرند. فصل دوم، فصل سختی است؛ فصلی که عامدانه فیلم را از ریتم میاندازد تا تنها تصویر زنی سرگردان را برای چند دقیقه ببینیم؛ زنی که بدون آنکه حرفی بزند، سرگردان میان ازدحام جمعیت قدم برمیدارد و ظاهرا مقصد معینی ندارد. گاهی به سمت راست میرود و میوههای میوهفروشی را نگاه میکند و گاهی به سمت چپ میآید و عینکهای آفتابی مغازه را بررسی میکند. این سکانس، مهمترین سکانس ِ این سهگانه است؛ زیرا از طریق «فُرم»، مضمون فیلم را از درون متن به سطح بیرونی فیلم میرساند و شاید سرنوشتی است برای مادران سهگانه «مادرانه». نکته مهمی که درباره سبک بصری «روغن مار» باید یادآور شد این است که الزامات «فرم» موجب تغییر در ریتم فیلم میشود و بههمینخاطر این فیلم در دستهبندی آثار «تجربی» جای میگیرد؛ زیرا در معنای کلی، روایت ِ فیلم، تِم و دیگر مؤلفههای درونمتنی توسط «فُرم» هدایت میشوند. سهگانه «روغن مار» و… سه اثری هستند که مؤلفههای شعرگونه سینمایی را در فضای پرهیاهوی دنیای مدرن درهم میآمیزند و اگر بیتوجه از کنار فیلمها عبور کنیم، چیزی جز سروصدا و هیاهو و خشونت عایدمان نمیشود؛ اما در لایه پنهانی فیلم میتوان به مفهوم عشق پی برد؛ عشقی که در «مرهم» با آن صحنه نهایی و آغوش ِ منتظر «کبری حسنزاده» نمایان میشود و در «کلاس هنرپیشگی» با شوکهشدن «احترام حبیبیان» از ترس مشاجره فرزندانش و در «روغن مار» با دعوای مادر و فرزند. سهگانه «مادرانه»، «علیرضا داوودنژاد» نمونه بسیار خوبی برای سینمای بدون فیلمنامه و متکی به «فُرم» است. »
همچنین خبرگزاری فارس نیز یادداشتی بر فیلم «خاکستر و برف» به کارگردانی روحالله سهرابی منتشر کرده است. «روح اله سهرابی در فیلم «خاکستر و برف» با دست گذاشتن بر این موضوع و از نگاهی تازه در سینمای ایران نسبت به بازگشت پیکر مطهر شهدا، سعی دارد تا به برخی از مباحث مطرح شده از سوی برخی غافلان یا روشنفکرنماها و ابهام آفرینیهای آنان پاسخ داده و به روشنگری در این زمینه بپردازد. اگر کارگردانی را مجموعهای از تسلط بر تکنیکهای مختلفی از جمله میزانسن، دکوپاژ، بازیگیری و نیز هدایت دیگر عوامل از جمله فیلمبردار، گریمور و غیره بدانیم، باید اذعان نمود سهرابی توانسته به خوبی از پس این آیتمها برآمده و در حوزه کارگردانی نمره خوبی کسب کند. »
امیدوارم خواب تلخ امیریوسفی هم در این راستا اکران بشه تا دوستان ببین چه فیلمهایی داشته یم قبلا در سینمای مستند و تجربی