
هنر و تجربه – شاهین امین: در بخش اول گفتوگو با حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی به موانع راهاندازی ،دلایل موفقیت و تاثیرات هنرو تجربه پرداخته شد. بخش دوم بیشتر به اهداف ، میزان حصول این اهداف در یک سال گذشته ،نسبت هنرو تجربه با سینمای ملی و آفات آن پرداختهایم.
بخش اول گفتوگو با حجت الله ایوبی
چه اهدافی را برای هنروتجربه متصور بودید و طی یک سال فکر میکنید چه بخشی از آن تحقق یافته و چقدر از آن اهداف عقب یا جلو هستید؟
یکی از مهم ترین کارهایی که من و بسیاری از دوستان سینمایی به آن اعتقاد داشتیم این بود که ما باید حمایتهای پس از تولید را ترویج کنیم. ولی در عمل متاسفانه بسیاری از کسانی که ابتدا چنین میگفتند خواستار حمایتهای قبل از تولید شدند. حرف را همه میزنند اما هیچکس حاضر به اجرای آن نیست.
چون سخت است
بله البته با توجه به وضعیت اکران و گیشه و قاچاق فیلمها تا حدودی به آنها حق میدهم که از مسائل مالی مطمئن باشند.
البته مشکل برخی از سینماگران این است که عادت کردهاند، پول را از جایی بگیرند و جواب پس ندهند. بگذریم درباره حمایت های پس از تولید می گفتید…
در واقع فکر میکردم ما باید یک الگوی درست حمایت پس از تولید را ایجاد کنیم که به این هدف کاملا رسیدهایم. احساس میکنم اگر تا دو سال پیش تعریفی از حمایت پس از تولید نداشتیم، حالا یک مدل پیش رویمان است. فیلمهایی تولید میشوند و ما آنهایی را که شایسته هستند، حمایت منطقی و معقول میکنیم و این دقیقا حمایت پس از تولید است. نکته دوم این که، به هر حال فیلم های هنری و تجربی در تمام کشورهایی که دغدغه سینما را دارند مورد حمایت قرار میگیرند، آنها معتقدند باید از اصالتها حمایت کرد. البته در کشورهای آنگلو ساکسون که نگاهشان به مقوله فرهنگ و هنر تجاری است و به دنبال کپیرایت هستند نه مالکیت معنوی، این ماجرا متفاوت است. همان طور که میدانید مالکیت معنوی در واقع اندیشهای است که فرانسویها در مقابل کپی رایت ایجاد کردند، این که همه چیز فقط مادیات نیست. من هم معتقدم باید از فیلمهای هنروتجربی حمایت کنیم . میدانستم این فیلم ها زیر دست و پای سینمای بدنه ، فیلمهای پرفروشتر و عمومیتر له میشوند. ما با هنروتجربه میخواستیم اکسیژنی برای این دست فیلمها ایجاد کنیم که فکر میکنم نه صددرصد اما تا اندازهای موفق شدهایم. البته هنروتجربه هنوز خیلی جا دارد و جذب مخاطبش باید بهتر باشد. اما به هرحال امیدی برای کسانی که این دست فیلمها را میسازند، ایجاد شده که ماهم جایی برای عرضه داریم. لابهلای اینها میخواهیم برای مستند سازها و همچنین فیلمهای کوتاه جایی داشته باشیم. الآن هنروتجربه بار آنها را هم به دوش میکشد. سهم مستند در هنروتجربه اکنون خیلی کم است اما بالاخره مستندها مطرح ارائه میشود و مستند سازان میتوانند امیدوار بشوند که اثرشان برپرده بزرگ دیده خواهد شد.
فکر میکردم ما باید یک الگوی درست حمایت پس از تولید را ایجاد کنیم که به این هدف کاملا رسیدهایم. احساس میکنم اگر تا دو سال پیش تعریفی از حمایت پس از تولید نداشتیم، حالا یک مدل پیش رویمان است
چندی پیش در جلسه نقد و بررسی فیلم «راننده و روباه» در مشهد که بودم ، سالن ۴۰۰ نفری پردیس هویزه مشهد پر از تماشاگر بود، با واکنشهای خیلی مثبت.
اینها امیدهای ما بود که تاحدی محقق شد، حتی در مورد فیلم کوتاه هم باز یک روزنه امیدی برای دیده شدن فراهم شده است. سومین نکته این است که در کشور ما سالانه حدود صد فیلم ساخته میشود، حداکثر ظرفیت اکران اما پنجاه فیلم است. هنروتجربه با این که گردش مالی ناچیزی و سالنهای اندکی که دارد تقریبا سالانه سی فیلم به ظرفیت اکران عمومی کشور اضافه کرده است و ما امسال ۸۰ فیلم در اکران داریم. در واقع از این طریق به یک نوعی تولید ما با اکران برابری میکند و این اتفاق بسیار مهمی است. و نکته چهارم، در دورانی که خیلی دور هم نیست، مدیران سینمایی میخواستند گیشه را از معادلات خود حذف کند، یعنی گیشه دغدغه سازمان سینمایی نبود. در حالی که برای من، گیشه دغدغه است. خیلی دلم میخواست و میخواهد فیلمهای پرفروش فراوان داشته باشیم. از آن طرف سینمای اندیشه و تجربی هم یک سینمای شکست خورده تلقی میشد، سینمایی که مردم به دیدن آن نمیرفتند. اما این پارادوکس باید حل میشد و ما به یک راه حل میانی رسیدیم. این فیلمها که در هنروتجربه اکران میشوند، برحسب ظرفیت هر فیلم، مخاطبین قابل قبولی دارند و سازندگانشان هم دچار شکست روحی نمیشوند. به نظرم از این منظر، تعادل در حال برقرار شدن است و این جای خوشحالی بسیار دارد.
فکر می کنید در این ماجرا فضای روشنفکری و فرهنگی چه وظایفی در برابر حرکتهایی مثل هنروتجربه دارد.
اولا از برخورد فرهیختگان رسانه و جامعه سینمایی با هنروتجربه خیلی خوشحالم. آنها حمایت کردند، ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار دارند و درباره آن نوشتند. ناخودآگاه یک جریان حامی و پشتیبان فکری و معنوی خوبی برای هنروتجربه ایجاد شد. همه اهالی سینما درباره هنروتجربه حرف زدند و یک چتر حمایتی خوبی برای ما درست شد که بتوانیم از این سینما حمایت کنیم.از سویی دیگر همیشه توصیهام به گروه هنروتجربه این بوده که به هیچ وجه احساس نکنند، جدای از سینمای کشور هستند، آنها مکمل این سینما هستند. البته خود دوستان هم براین باورند. خلاصه من نگران تعارض بین این دو بخش سینما بودم هنوز هم نگران هستم.اما برخورد خوب شورای صنفی و خانه سینما و خود این گروه، تعارضی را پیش نیاورد و انشاءالله هم پیش نمیآید.
هنروتجربه مختص یک نوع دیدگاه نیست و نباید تریبونی برای گروه خاصی از روشنفکران محسوب شود. سیاست آفت بزرگی است که گریبان هنروتجربه را نگرفته و امیدوارهستم در آینده هم نگیرد
آفات حرکتی مثل هنروتجربه را درچه می بینید؟
یکی همین احتمال تعارض با سینمای اکران و اینکه سینمای اکران خیال نکند، این هنرو تجربه جایش را تنگ کرده است. آسیب دیگر این که، هنروتجربه به عنوان سینمای اپوزیسیون یا جایی که میخواهد مخالفت کند، تلقی شود. در هنروتجربه می شود حرفها را زد، منتهی با نگاه هنری و تجربی. این گروه مختص یک نوع دیدگاه نیست و نباید تریبونی برای گروه خاصی از روشنفکران کشور محسوب شود. سیاست آفت بزرگی است که گریبان هنروتجربه را نگرفته و امیدوارهستم در آینده هم نگیرد.
منظورتان ازاین که سیاست آفت بزرگی است را در مورد هنرو تجربه روشنتر و مصداقیتر میگویید.
یک عدهای دلشان میخواهد به یک جریان فرهنگی آسیب بزنند، مهمترین انگی که میتوانند به آن جریان بزنند، کار سیاسی است. همان گونه که درباره خانه سینما گفته میشد و هنوز هم اصرار دارند خانه سینما کار صنفی نمیکند.
یعنی با هنروتجربه مواجه سیاسی نشود و اهل هنروتجربه هم مراقب این مساله باشند.
احسنت.کوتاهترین راه در ایران برای این که بتوانند تجربهای را ناکام بگذارند این است که از راه سیاست وارد شوند و همه را هم با این بهانه علیه آن بسیج کنند.
البته ممکن است در فیلمی اعتراضی هم باشد اما این اعتراض صرفا سیاسی نیست.
بله در سینمای پراکران و بدنه هم همین طور است. هنروتجربه به هرحال جای ویژه و خاص برای گروه خاصی نیست.
یک گروه خاص اکران است.
دقیقا
آسیب دیگری که به نظر من میرسد این است که عدهای فکر کنند هنروتجربه جایی است برای نمایش فیلمهایی که سهلانگارانه تولید شده و جایی برای نمایش ندارند. در حالی که به قول آقای شجاع نوری هنروتجربه باید مقصد باشد نه مرکب.
این آفت از روز اول وجود داشت. عدهای فکر میکردند میتوانند فیلمهایی که مطمئن هستند در گیشه شکست میخورد یا به دلایلی امکان اکران و دریافت مجوز نمایش ندارند را به هنروتجربه بیاورند. ولی برخورد هوشمندانه خود گروه جلوی این تصورات را گرفت. الان خود اهالی سینما میدانند یک گروه کارشناسی، خیلی دقیق این فیلمها را بررسی میکنند و برند هنروتجربه را به آن میدهند…
…و این سخت گیری را مفید میدانید.
کاملا .برای همه مفید است. اتفاق خوب دیگر که من تا حدودی توانستهام آن را رصد کنم این است که رفتن به سینماهای هنروتجربه هم کمکم برند شدهاست. تماشاگری به دیدن این فیلمها میرود با افتخار میگوید که به هنروتجربه رفتم و این خیلی اتفاق خوبی است.
عدهای فکر میکردند میتوانند فیلمهایی که مطمئن هستند در گیشه شکست میخورد یا به دلایلی امکان اکران و دریافت مجوز نمایش ندارند را به هنروتجربه بیاورند. ولی برخورد هوشمندانه خود گروه جلوی این تصورات را گرفت
نقاط قوت و ضعفی که باید تقویت و اصلاح شود را چه میدانید؟
توقع من این است که دوستان هنروتجربه در درصد و فروش و مسائلی نظیر آن خودشان را با سینمای اکران مقایسه نکنند. چون گه گاه دیدهام آمارهایی که حکایت از درصد ضریب اشغال و فروش میکند را ارائه میدهید که در جای خودش خوب است اما باید بپذیریم این گروه مختص سینمای خاص با تماشاگران خاص است و میترسم این آمارها روحیه خودتان را خراب کند.
اتفاقا ضریب اشغال روحیه را بالا میبرد و وقتی این ضریب ۳۴ درصد در حالی در سینمای اکران بین ۵ تا ۸ درصد است ،خیلی هم باعث امیدواری میشود.
به هرحال این فیلمها مخاطبان ثابتشان را دارند، آنها گذری نیستند. در مورد آفت آماری هم که گفتم باید اضافه کنم ارائه این آمار نباید باعث گسترش کمی بیمحابا شود.
کیفیت اصل است.
بله. ما باید بررسی کنیم آیا سینمای هنروتجربه در شهرهای مختلف واقعا جایگاهی دارد. از یاد نبریم ما کشوری هستیم که بیش از هزار شهرمان سینما ندارد و مردم این شهرها متاسفانه سینما رفتن را فراموش کردهاند. بنابراین در جایی که سینما فراموش شده، هنروتجربه نمی تواند خیلی مخاطب داشته باشد. پس باید اگر در شهرهای مختلف سالنی را برای هنروتجربه می گیریم و خود من هم به این امر کمک می کنم، مراقبت کنیم که افزایش کمی برای ما اصل نشود.
قطعا در هنروتجربه کیفیت و دوام و بقا اصل است.
دقیقا.
هنروتجربه بخشی از سینما، تماشاگران و منتقدان را فعال کرده است که اگر خاموش میشدند، سینمای ملی افول میکرد. برای درک اهمیت سینمایی که هنروتجربه به آن میپردازد باید فکر کنیم اگر این نوع سینما را از سینمای ایران بگیریم چه شاخصه مهمی خواهد داشت؟
و در انتها تصور میکنید هنروتجربه چه نسبتی با سینمای ملی دارد
سینما و سینماگرانی که هنروتجربه به آنها میپردازد، از بخشها و افراد اثرگذار سینمای ایران هستند . فعالین این بخش هم میتوانند از جوانان با استعداد و توانا باشند و هم فیلمسازان صاحب سبک و پیشکسوتی چون کیانوش عیاری و علیرضا داودنژاد. حداقل تاثیر تشکیل گروه هنروتجربه بر سینمای ملی ایران میتواند این باشد که بسیاری از آثار سینماگران صاحب اندیشه ما که در فرآیند سخت و پیچیده اکران ممکن بود مجال عرضه نیابند یا سازندگانش در این فرآیند خسته و فرسوده شوند، اکنون جایگاهی پیدا کردهاند که دیده شوند و اهل نظر درباره آنها بحث کنند. فراموش نکنیم دیده شدن فقط فروش میلیونی نیست. تمام فرآیند نمایش، جلسات نقد و بررسی ،بحث پیرامون فیلمها، بازخورد دربین اهل نظر و…باعث شدهاست سینماگران زیادی که علاقهمند به چنین مباحثی هستند، برای ادامه فعالیت امیدوار بشوند. از طرفی هنر و تجربه هم تبدیل به یک برند شود.اندیشه و توجه به کیفیت فیلم و تماشاگر اولویت اصلی هنروتجربه است و در واقع از مهمترین بخشهای سینمای ایران بخشی است که با اندیشه سرو کار دارد، در دنیا هم این شاخصه سینمای ایران بیشتر مورد توجه است. اکنون این بخش با حداقل هزینه – در واقع بدون هزینه – به زندگی و اثربخشیاش در سینمای ملی ایران ادامه میدهد و به بهانه اکران فیلمها در هنر و تجربه بحثهای مختلف و ایدههای تازه مطرح میشود. اگر نبود گروه هنروتجربه این فیلمها و سینماگران به طور قطع در چرخه اکران یا امکان حضور نمییافتند یا گم میشدند، همچون سالیان گذشته و به مرور این سینما مانند سینمای پررونق کودک و نوجوان از بین میرفت. مخاطبان این گروه هم اغلب دانشجویان و اقشار تحصیلکرده جامعه و سینماروهای حرفهای هستند. خب این گروه از مخاطبان با هنر و تجربه در معرض سینما و مباحثی قرار میگیرند که برایشان جذابیت دارد. در واقع هنروتجربه اغلب مخاطبانی را به شکل مستمر جذب میکند که سالها از سالنهای سینما دور بودند.سایت، مجله و صفحاتی فعال و باکیفیتی برایشان تدارک دیده است که بتوانند ارتباط خود را با گروه حفظ کنند. هنروتجربه بخشی از سینما، تماشاگران و منتقدان را فعال کرده است که اگر خاموش میشدند، سینمای ملی افول میکرد. برای درک اهمیت سینمایی که هنروتجربه به آن میپردازد باید فکر کنیم اگر این نوع سینما را از سینمای ایران بگیریم چه شاخصه مهمی خواهد داشت؟ آیا در بخش جلوههای ویژه و تکنیکهای بصری اتفاق خارقالعادهای میافتد؟ اگر چنین اتفاقی هم بیافتد، در نهایت میشود سینمای آمریکا. در جذب مخاطب چند ده میلیونی اتفاقی رخ میدهد؟ اگر بیفتد هم در انتهایش میشود سینمای هند. اما در بین این دو نوع سینما، روش دیگری بعد از انقلاب در سینمای جهان بروز کرد که سینمای ایران است. روش و پیشنهادی که از مهمترین شاخصههای آن، سینمایی است که در گروه هنروتجربه به آن پرداخته میشود.