
مصطفی آل احمد روایت خود از تولید تا اکران فیلم «پوسته» را شرح داد
چرا باید ۱۱ سال طول بکشد تا ایدهای دیده شود؟
هنر و تجربه: مصطفی آل احمد کارگردان فیلم سینمایی «پوسته» در یادداشتی که به خبرگزاری ایسنا داده است، داستان این فیلم و تولید پرمشقت آن، سپس توقیف غیررسمی فیلم و در انتها اکران محدود آن را شرح داده است.
«پوسته» سال گذشته در گروه هنر و تجربه شش ماه روی پرده بود و حالا نسخه نمایش خانگی آن به بازار عرضه شده است. در این یادداشت آل احمد از سال ۸۲ و زمانی که ۳۳ سال داشت آغاز میکند و به به اکران آن در سال ۹۳ یعنی زمانی که ۴۴ ساله بود میرسد. او توقیف این فیلم را بدون هیچ دلیل قانعکنندهای میداند و تاکید میکند حالا این فیلم با وجود همان صحنههای اصلاحی اکران شده و به بازار نمایش خانگی رسیده و هیچ اتفاق بدی هم نیفتاده است. او از جهتی از اکران فیلمش در هنر و تجربه خشوحال است و از جهتی دیگر به اکران محدود و با تبلیغات کم پوسته در این گروه معترض است.
متن کامل این یادداشت را در زیر میتوانید بخوانید:
«اگر روی کار خود حساس باشی، حداقل یک سال طول می کشد تا طرحی را که آنهم به نوبه خود طول کشیدهاست به فیلمنامه تبدیل کنی، بعد اگر این فیلمنامه بازاری پسند نباشد طول میکشد تا سرمایهگذاری پیدا کنی و بعد اگر فیلمنامه به لحاظ تولید راحت نباشد و در یک خانه و آشپزخانه و با چند اسباب و اثاثیه که در هر خانهای پیدا میشود و یکی دو خودرو اتفاقات آن شکل نگیرد باز طول میکشد تا تهیهکنندهای پیدا شود، بعد اگر تو کارگردانی باشی که اهل کلمات رایج در محاورات روزمرهات نباشی باز همه چیز طول میکشد. گرفتن پروانه ساخت آن هم طول میکشد، بعد به واسطه همان حساسیتها و امکانات کم، طبیعی است که جریان تولید فیلم هم طول میکشد. بعد اگر فیلمی ساخته باشی که کمی نامتعارف به نظر آید و قصه یکی بود یکی نبود نداشته باشد، قصه پر غصهای میشود که گرفتن پروانه نمایش آن هم طول میکشد.
فیلمنامه «پوسته» و سازنده آن که من باشم همه این شرایط را داشت، حال سال ۸۲ است و من ۳۳ سال دارم. یک سال طراحی و ایده ، یک سال فیلمنامه ، یک سال پیدا کردن سرمایه ، یک سال سر و کله برای گرفتن پروانه ساخت ، یک سال هم فرایند تولید، این میشود پنج سال . حالا سال ۸۷ است و من ۳۸ سال دارم. شش سال هم طول میکشد تا این فیلم اکران شود. حالا سال ۹۳ است و من ۴۴ سال دارم. بنابراین ۱۱ سال طول کشیده تا ایدهای دیده شود. چه دارند آنها که به شکل سلیقهای و نه بر اساس هیچ مصوبهای جلوی نمایش فیلمها سد ایجاد میکنند؟
طی شش سال هر بار با مشکلاتی برای اکران این فیلم روبهرو بودم. ایرادها تا آنجا بود که مجبور به فیلمبرداری مجدد برای صحنهای هم شدم اما باز حضرات ایرادهای جدید داشتند. موارد دیگری را هم اصلاح کردم ، باز هم نشد که نشد، از جایی متوجه شدم اصلا عدهای از این فیلم خوششان نمیآید، بنابر این دیگر زیر بار اصلاحات نرفتم که نرفتم. از جایی هم با آن که فیلم پروانه نمایش داشت رئیس وقت اداره نظارت آقای سجادپور دیگر بحث نمیکرد، خیلی راحت و شفاف و قدرتمند میگفت این فیلم نباید اکران شود و نشد که نشد.
سر انجام با راهاندازی گروه هنر و تجربه در سال ۹۳این نوع فیلمها که پشت ممیزیها و مافیابازیهای سینمای بازار گیر کردهبود، محلی محدود برای دیده شدن پیدا کرد تا این لیست فیلمهای اکران نشده کمی سبک شود، «پوسته» نزدیک به شش ماه در سینماهای هنر و تجربه اکران شد.
اما «پوسته» تنها فیلمی بود که در اکرانهای هنر و تجربه نیز از تیغ سانسور رهایی پیدا نکرد و همه نمایشهای آن در مشهد متوقف شد. هیچ کس هم به روی خودش نیاورد، با اینکه فیلم در برنامه چاپ شده جدول نمایشهای سینما هویزه مشهد بود، هنر و تجربه سکوت کرد. اداره نظارت بر سینما که پروانه نمایش فیلم را صادر کرده بود سکوت کرد، از همه بدتر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که سهام دار فیلم بود و باید از فیلمش که سرمایه ملی است و پروانه نمایش قانونی دارد دفاع کند، سکوت کرد ، انگار نه انگار. چه کسی میماند که حرف بزند، تنها من و مردم مشهد که به اکران نشدن فیلم با توجه به آنکه در جدول برنامه هنر و تجربه بود معترض بودند. اما آنجا انگار قوانین مخصوص به خودش را دارد. فیلم طی شش ماه اکران در هنر و تجربه همچنان در برنامه سینما هویزه مشهد و در برنامه ماهانه هنر و تجربه جا گرفته بود و نام فیلم در برنامه چاپ هم میشد، اما هرگز در مشهد اکران نشد. نشد که نشد .
حالا در تهران که «پوسته» اکران شد چه وضعیتی داشت که در تک سئانس نمایش های هنر و تجربه در مشهد نگران بودند؟! اکرانهای هنر و تجربه کلا به صورت چرخشی و تک سئانسهای روزانه و بدون تبلیغات وسیع صورت میگیرد. اما تاب همین را هم ندارند.
بعد درخواست پروانه نمایش ویدئویی آن را دادیم، اما اینبار هم با اصلاحات و ممیزی روبهرو شدم . فیلمی که با همین مشخصات اکران شده بود میبایست دوباره اصلاح شود. مثل همیشه زیر بار نرفتم ، بعد رفتم ، بعد دوباره نرفتم . چهار ماه طول کشید تا سرانجام پروانه نمایش خانگی آن نیز صادر شد. حالا این پوسته که هم در هنر وتجربه اکران شد و هم به دفعات در خارج کشور نمایش داده شد و حالا هم در شبکه خانگی است، همان پوستهایست که شش سال پیش، بیش از ده مورد اصلاحی داشت که عبارت بودند از:
۱- قهرمان فیلم نباید بمیرد. ۲- چهره خانم شاکردوست کمرنگ شود. ۳- صحنه اعدام حذف شود. ۴- فیلم بیمکان و زمان شود. ۵- در ابتدای فیلم به صورت نوشتاری گفته شود که همه شخصیتهای فیلم خیالی و همه این داستان تخیلی است. (این جمله را نوشتم و در ابتدای نسخه ۳۵ میلیمتری فیلم قرار دادم) ۶- هر نشانی که مربوط به ایران هست حذف شود ۷ – صحنه تخته نرد حذف شود و مواردی از این دست.
این موارد تقریبا هم اکنون همه در فیلم هست و نمایشهای پوسته نشان داد که مضمون فیلم هیچ خط قرمزی را نقض نکرده است و این حساسیت های اداره نظارت وقت بیدلیل بوده است. به شخصه هیچگاه و از هیچ کس چه در ایران و چه در خارج از ایران و در هیچ نقد و هیچ رسانهای برداشتهایی را که اداره نظارت بر سینما طی هفت سال بر فیلم داشت، نشنیدم.
بگذریم، آیا به طور کلی حق فیلمی که از ساختار دراماتیک برخوردار است و همواره مورد توجه سینما گران و منتقدین قرار گرفته و در آن صحنههای متعدد و پیچیده فیلمبرداری شده و عوامل فنی و هنری آن از بهترینهای این سینما بودند و فیلمی با هنرپیشههای خوب و محبوب چون حمید فرخ نژاد، شاکر دوست و بسیاری از هنرمندان خوب سینما و صحنه نمایش که در آن ایفای نقش کردهاند بعد از شش سال چنین اکرانی است؟ هنر و تجربه در ابتدا چهار سالن داشت که دو سالن آن به شدت بدون مخاطب است، در خانه هنرمندان و در موزه سینما تقریبا اگر فیلمهای روز هالیوود هم به نمایش در آیند کمتر مخاطب دارد. این یکی از ضعفهای اکران در هنر و تجربه است، یعنی سالن هایی که متاسفانه حس و حال سالن سینما را ندارند. از طرف دیگر تبلیغات هنر و تجربه به دلایل بودجه بسیار ضعیف است. با این همه از آمار فروش «پوسته» با توجه به تعداد نمایش های کم آن و ظرفیت سالنهای هنر و تجربه و عدم تبلیغات وسیع و توقیف آن در مشهد، میتوان فهمید که اگر فیلم در شکل معمول و عادی اکران سراسری می شد، با توجه به نقش آفرینان فیلم و سایر ویژگیها میتوانست هم مخاطب معمول سینما را جذب کند و هم مخاطبان خاص خود را داشته باشد.
حُسن هنر و تجربه به آن است که نشان داد با همین ظرفیت کم سالن و آن هم سالنهای بسیار دور از محیط سینما و با کمترین تبلیغ، مردم و مخاطبانی وجود دارند که سینمای سفارشی و دولتی و سینمای بازاری با مضامین سطحی جذبشان نمیکند و بیشتر به دنبال حرفها و نگرشهای تازه در سینمای ملی خود میگردند. حالا سینمایی که برخی میگفتند به درد نمیخورد و مخاطب ندارد به روشنی آشکار شد که خیلی هم مخاطب دارد. امروز ضرورت دارد هنر و تجربه با ایدههای نوتر، ضعف مالی که بر تبلیغات فیلمها سایه انداخته و نداشتن سالنهای خوب را جبران کند، اگرچه با وجود استقبال خوب مخاطب هنر و تجربه می توان این انتظار را از سازمان سینمایی داشت که به اعتبار این فیلمهای خوب و این همه فیلمساز خلاق و این همه مخاطب هوشمند بودجه هنر و تجربه را به بالای ۲ درصد افزایش دهد.
۹ سال مراحل ساخت تا نمایش فیلم پوسته طول کشید، ۹ سال از زندگی ، سرمایه ، کار . همگان میدانند که اکران محدود در هنر و تجربه برای فیلمهای پرهزینه کمتر به بازگشت سرمایه میانجامد، در شش سالی که «پوسته» اکران نشد بیشتر رایت فروش آن را واگذار کردم، اما همان عده بدانند یا شاید هم میدانند که وقتی به هر دلیل مانع نمایش فیلمی برای اکران به موقع آن میشوند، فیلمساز آن که اگر سرمایه گذار هم باشد، تنها ضرر مالی نیست که گریبانش را میگیرد، زندگی و عمر آن فیلمساز است که فنا میشود و چه کسی میتواند جبران چنین ظلمی را بکند. همینجا امیدوارم فیلم «خانه پدری» اثر کیانوش عیاری و فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» اثر محسن امیریوسفی و همه فیلمهایی که به دلایلی اجازه اکران پیدا نکردهاند، به زودی از این حلقه تنگ نگاهها در آیند.»