
نشست نقد و بررسی فیلم اشیاء و٫٫٫ در مشهد برگزار شد
نرگس آبیار: سعی کردم واقعی به آدمها نگاه کنم/ گلاره عباسی :کتاب خواندن نشانه عقلانیت نیست
هنر و تجربه- قاسم فتحی:جلسه نقد و بررسی فیلم«اشیا…» عصر روز شنبه (نهم آبان) با حضور نرگس آبیار(کارگردان) گلاره عباسی(بازیگر) و جمیله دارالشفایی(منتقد) در سینما هویزه مشهد برگزار شد.
نرگس آبیار در ابتدای این نشست درباره نحوه ساخت فیلم صحبت کرد:« من سالها کار داستانی کرده بودم و دلم میخواست بعد ساخت چندین فیلم مستند و کوتاه وارد حوزه مورد علاقه خودم یعنی سینمای داستانی شوم.»
در ادامه رضایی مجری و کارشناس جلسه گفت:« شاید این شمایل از یک زن در سینمای ایران نادر باشد. اینکه زن جوانی هم دروغ بگوید هم آخرش همه چیز به خیر و خوشی تمام شود. از طرف دیگر فیلم«اشیا…» یک صحنه کلیدی هم دارد. اینکه خانمها از لیلا میپرسند اگر بشقاب را شکستی بگو. ولی او حرفی نمیزند. سوال اینجاست که چرا زن جوابی نمیدهد و درام از همین جا شکل میگیرد. اگر جواب میداد چه اتفاقی میافتاد؟ خانم دارالشفایی به نظر شما این صحنه را باید به عنوان یک نقطه قوت در فیلم تلقی کرد یا یک نقطه ضعف؟»
دارالشفایی در پاسخ به این سوال گفت:« شما دو بخش را مطرح کردید. در بخش اول و اینکه شخصیت شبیه آن در سینمای ایران دیده نشدهاست، من با شما موافقم. از سال ۷۶ و ۷۷کمکم چنین شخصیتی را در ادبیات ایران تجربه کردهاند. زنهایی که خیلی خاص نیستند، قهرمان ویژهای نیستند. در فضای شهری زندگی میکنند و به نظر میرسد در زندگیشان هیچ فراز و نشیبی وجود ندارد. با اینکه حدود چهار سال از ساخت فیلم اشیا میگذرد، هنوز هم شخصیتی اینچنینی را در سینما ندیدهام. شاید در مدل میانسالی بشود از فیلم «به همین سادگی» آقای میرکریمی نام برد. در این بخش مشخصا صحنه بشقاب، یک بخش کلیدی است. همان طور که خانم آبیار گفتهاند، فیلم تلاش دارد که به فضای مستند نزدیک شود. صحنه های بازار و خیابان هم به نظر میرسد که خیلی مستند گرفته شدهاست و فضای واقعی را تداعی میکند. اما به نظرم بخش«بشقاب» بخش نمایشیِ به خوبی تبدیل به رئال شدهِ فیلم است. و من نقطه قوت فیلم اشیا را آن صحنه مربوط به بشقاب میدانم. به این خاطر که زنی که در خانه قرار داده شده و هیجان بیرون آمدن را دارد و به اعتقاد من مهمترین نماد زن در فیلم، کتاب خواندنش است. کتاب این زن را به دنیا و اجتماع وصل میکند. در بیشتر صحنه های فیلم زن مدام کتاب دستش است. این زن چگونه میخواهد این هیجان را بیرون بکشد. به نظر من این هوشیاری نویسنده را میرساند. کتاب به نوعی نقطه اتصال دنیای داخل به بیرون است. در واقع شکستن بشقاب امانتی معادل گناهی است که از بیرون به یک زن تحمیل میشود وقتی که میخواهد به خواستههایش برسد. اوبعد از اینکه گناهکار شناخته میشود برای اصلاح این وضعیت به دل اجتماع میزند و به نظر من بهتر از این نمیشد او را وارد جامعه کرد.»
نرگس آبیار هم در ادامه این بحث افزود: «در کل من سعی کردم در این فیلم خیلی واقعی به آدمها نگاه کنم. به همین خاطر همه آنها ترکیبی از ویژگیهای اخلاقی رفتاری خوب و بد هستند. مثلا مرد اگر خیلی غر میزند و شاید زن باردارش را نمیتواند درک بکند ما شاید به عنوان مخاطب از او متنفر شویم. ولی بعد همین آدم میرود جلوی در دادگاه و عریضهنویسی میکند و یا خودِ لیلا علی رغم کودکانگی که دارد ولی یک جور بازیگوشی و سربه هوایی دارد که لج مخاطب را در میآورد. من قرار نیست شخصیتهای شسته رفتهای را نشان بدهم. در واقع در این فیلم برخلاف انتظار مخاطب رفتار کردم.»
فقط قرار بود انسان واقعی را نشان دهم
در بخش دیگری از این نشست گلاره عباسی بازیگر نقش لیلا درباره بازی کردن در این نقش توضیح داد:«باید بگویم که هر نقشی یک ویژگی های ظاهری دارد. مثل اینکه باردار است، مادر شدن، ارتباطش با بچه یا حتی شرایط فیزیکی و باید با ریزه کاریها باید اینها را رعایت کرد. اما بخش سخت ماجرا اینجاست که باید با نقشت یک ارتباط عاطفی برقرار کنی. من تجربه مادر شدن را نداشتم. من و خانم آبیار خیلی زود همدیگر را فهمیدیم و این باعث میشد که این همراهی ریزهکاریها را بشناسم. نکته دیگر اینکه لیلا خیلی خارج از من و خارج آن چیزی که اطرافم میبینم نبود. ما داریم یک انسان واقعی را نشان میدهیم و تنها کاری که من به عنوان بازیگر موظفم انجام دهم این بود که او را واقعی نشان دهم تا همه یک جورهایی خودشان را درون او پیدا کنند. حتی بعد از این موضوع فهمیدم که اتفاقا این شخصیت فقط متعلق به جغرافیای ما نیست. در یکی از فیستیوالهای جهانی خانمی درباره همان صحنه بشقاب به من چیزی گفت که من با خودم گفتم چه جالب پس این ویژگیها مرز هم نمیشناسد. به من گفت: ماجرای بشقاب شما این است که همه را یک«بشقاب شکسته» توی زندگیهایمان داریم و باید این بشقاب شکسته را پیدا کنیم و بعد از اینکه پیدایش کردیم، خیلی چیزها برایمان حل میشود.»
او همچنین به کتابخوانی لیلا در سراسر فیلم اشاره کرد:« لیلا متعلق به یک طبقه خاصی نیست. اتفاقا جذابیت کار لیلا اینجاست که او با همه کتابخوانیاش باز هم مشکل را به درستی نفهمیده، خیلی از ما هم به این مشکل دچاریم. میخواهم بگویم به هیچ عنوان کتاب خواندن لیلا نشانه عقلانیت در فیلم نیست. کتاب در فیلم نشانه تفاوت و علاقه لیلا است.»
نقطه ضعف فیلم، فیلمبرداری آن است
در ادامه این جلسه دارالشفایی تکنیک فیلمبرداری این فیلم را نکته قوت آن ذکر کرد:« اینکه فقط بگوییم دوربین روی دست میتواند رئال بودن را القا کند، اینطور نیست. من فکر میکنم شکل نورپرداری، صدابرداری، دکور و خیلی چیزهایی دیگر هست که میتواند در کنار باقی تکنیکها به رئالیستی نشان دادن اثر کمک کند. در این کار به نظر من این اتفاق افتاده مُنتها من معتقدم دکوپاژ، انتخاب بازیگر، میزانسن سطحش بالاتر از فیلمبرداری کار است. فکر میکنم تنها نقطه ظعف این فیلم بخش فیلمبرداری آن است.»
آبیار هم درباره نوع انتخاب دوربین و فیلمبردار گفت: «یادم میآید که ما محدودیت فضا داشتیم. ما میخواستیم برویم توی بازار فیلمبرداری کنیم و آن سالها که تازه دوربینهای خیلی خوبی به بازار آمده بود، ولی ما واقعا این شرایط را نداشتیم که بخواهیم متر بزنیم یا فوکوسمان را تنظیم کنیم. اصلا این شرایط نبود ، دوربین خیلی خوبی نداشتیم ، فیلم ۱۷،۱۸روزه فیلمبرداری شد. این را هم در نظر بگیرید که این فیلم، فیلم اول ما بود. و البته برای تهیهکننده هم تجربه اول حساب میشد. این حرفها هم سرپوشی برای پنهان کردن ایراد فیلم نیست فقط میخواهم شرایط را توضیح دهم. اما دوربین را به عمد انتخاب کردیم چون شرایط ما خیلی سخت بود و نمیخواستم جلب توجه کنیم. به همین خاطر توانستیم صحنههای بازار را خیلی خوب دربیاوریم. من هیچ اعتقادی به شلخه بودن فیلمم ندارم. چرا که باز هم میگویم تعمد داشتم در انتخاب تصاویری که هر روز اطرافمان میبینیم و شبیه زندگی واقعی باشد. این اتفاق در اشیا افتاده است.»
عکس : پرهام حامی