
جلسه و نقد و بررسی فیلم«داره صبح میشه» در مشهد برگزار شد
جبلی: دیالوگ برای ارائه آسان اطلاعات نیست/ خلعتبری: موسیقی باید مزه فیلم را تعریف کند
هنر و تجربه – قاسم فتحی:جلسه نقد و بررسی فیلم«داره صبح میشه» با حضور یلدا جبلی(کارگردان) سحر عصرآزاد(منتقد) و فردین خلعتبری(تهیه کننده و آهنگساز) شنبه ۱۶ آبان در سینما هویزه مشهد برگزار شد.
رضایی (مجری ) در ابتدای جلسه حجم زیاد اطلاعات و اتفاقات فیلم را مورد پرسش قرار میدهد که عصر آزاد در این باره گفت:« راستش فیلمی را که خیلی سر و راست و اطلاعات را خیلی روشن در مقابل تماشاگر بگذارد برای خودِ من شخصا جذاب نیست چون اساسا جای فکر کردن به ما نمیدهد. این فکر که چطور قصه اول به دوم و همین طور قصه های بعدی را به یکدیگر متصل میکند و اینکه چه چیزی به لحاظ درونی این قصه ها را به هم پیوند میدهد، برای خودِ من یک جور بازنگری است، نوعی فلاش بک. البته این را هم بگویم که منظورم این نیست که هر کجا ابهام ایجاد شود فکر کنیم اثر دارد حرف مهمی را میزند بلکه منظورم این است که اطلاعات را خیلی کامل و جامع نباید خیلی در اختیار تماشاگر قرار بگیرد و کمی از این کشف و شهود را به عهده مخاطب قرار دهیم.»
خلعتبری هم در ادامه درباره ویژگی های آهنگسازی این اثر گفت: «شما الان درباره جستجو و کشف اطلاعات اثر توسط مخاطب صحبت کردید. تمام این مشخصات میتواند در موسیقی اثر هم متجلی شود. موسیقی در عین حال که میتواند به معنای اثر نزدیک شود تناظر یک به یک با معنا ندارد. یعنی موزیسین فیلم مثل یک دانای کل رفتار میکند بدون اینکه کلمهای بگوید. سینما هنری است که تابع زمان. نه فقط زمان تاریخی بلکه زمان خودش؛ یعنی از یک جا شروع میشود و به یک جا ختم میشود. فیلمی که سوالی را ایجاد میکند و به آن سوال پاسخ میدهد مخاطب را دسته بندی میکند. مخاطبی که فیلم را حین دیدن تحلیل میکند، مخاطبی که در جستجوی انتهای فیلم است و مخاطبی که پیش از رسیدن به اتمام برسد میخواهد نتیجه بگیرد.» او درباره کارکرد موسیقی فیلم توضیح داد :«تاکید میکنم موسیقی که از زوایه دانای کل به معنای حقیقی اثر میپردازد. اینکه میگویم حقیقی دلیلش این است که به کُنه و ذهن فیلم نزدیک شود. مثل اینکه شما بخواهید مزه غذایی را تعریف کنید. اتفاقی که درباره موسیقی می افتد این است که میخواهد مزه را فیلم را تعریف کند و تمام تلاشش را بکند که مخاطب به مزه اصلی فیلم نزدیک شود.»
جبلی درباره نوع تدوین فیلم گفت:« درباره جامپهای درون فیلم باید بگویم که این فیلم به این شکل فیلم برداری شد. وقتی که تصمیم گرفته شد که اپیزودها انتخاب شوند و از ۱۲۰دقیقه فیلم تبدیل به یک فیلم۸۴دقیقه تبدیل شود، برخی از این جامپها جبر بود و برخی از آنها هم به خاطر تنظیم ریتم فیلم. دو یا سه مورد از این جامپ ها هم راضی نیستم. ولی آن هم جبری بود که من در دوران فیلمبرداری جور دیگری فکر میکردم و سر میز مونتاژ جور دیگر. بنابراین اتفاقات اینچنین درون فیلم پیش میآید.»
وی درباره دلیل اپیزودیک بودن فیلم هم گفت: دوست داشتم این هزارتوی زندگی به ظاهر ساده را نشان دهم. یعنی در پَس این زندگی به ظاهر ساده مشکلاتی هم نهفته و پیچیدگیهایی زیادی وجود دارد که در حالت عادی ما نمیتوانیم باور کنیم. من ترجیح دادم در این قصه سراغ این آدمها بروم . شاید برای قصه بعدی سراغ آدمهای دیگری بروم. اینکه دوستان میگفتند که چرا اینقدر فضای فیلم«شیک» است و کافیشاپی درآماده باید بگویم یکی از همین لوکیشنها خانه خومان است. شخصا توی خانه خودمان ما عادت نداریم که لباسهایمان را پرت کنیم وسط هال، پارچ و لیوان را وسط میز ول کنیم. این را هم بگویم که متاسفانه نمیدانم چرا در سینمای ایران تماشاگر دوست دارد از فیلمی لذت ببرد که خانهاش بدتر از خانه خودش است، شخصیتهای فیلم بد لباستر از خودشان باشد و بعد هم با خودشان میگویند ای وای! این چقدر رئال است و چقدر توانسته به واقعیت نزدیک شود. من حتی اگر بخواهم درباره طبقه فقیر از لحاظ اقتصادی فیلم بسازم، باز هم آن گلدان را پشت پنجره میگذارم، مطمئنا لباس مرتب تنشان میکنم.»
رضایی اشاره داشت که تدام فیلم دچار مشکل است و ادامه داد : «گاهی وقتها سعی کردهاید که با کات زدن این تداوم را به لحاظ گرافیکی ایجاد کنید اما به لحاظ محتوا دچار مشکل شده است.»
عصر آزاد در پاسخ به این پرسش گفت: «فکر میکنم خانم جبلی خودشان خیلی صادقانه عنوان میکنند که از موقعی که فیلمنامه نوشته شده است تا زمانی که فیلم به مونتاژ رسیده نظرشان تغییر کرده، طبیعتا یک سری چیزها به طور ناگزیری تغییر کرده است. طبیعتا این کار یک مزیتی داشته و یک چیزهایی هم فدا شده است. این هم که برخی میگویند فیلم بیش از حد مبتنی بر دیالوگ است و تماشاگر را سردرگم میکند را قبول ندارم. شاید با یک بار دیدن فیلم سردرگمیهایی به نظر بیاید ولی دفعه دوم خیلی چیزها را حل میشود. نکته دیگر اینکه ما در این فیلم«اَکت» یا اتفاق دراماتیک بیرونی به آن معنا نداریم . در واقع با رابطه کلامی گرههای گذشته باز میشود و شاید حتی بتوان حدسهایی درباره آینده زد. طبعا در چنین قصههایی دیالوگ درام را جلو میبرد و خودِ فیلم این توقع را در مخاطب ایجاد میکند که باید با این روش با قصه ارتباط برقرار کنیم. خیلی ها بعد از دیدن فیلمی با ریتم کند، میگویند ریتم افتاده بود، خسته کننده است و کشش ندارد، راستش این موقعها جوابی که به خودم میدهم این است که این سکون یا پویایی کم به دلیل چه نیازی بوده؟ آیا دارد نیاز درام را برآورده میکند؟ به نظر من با مقدار سکونی که وجود دارد بیشتر به این خاطر این است آن قصه برای منِ مخاطب تهنشین شود و گذشته این روابط را بازسازی کنیم.»
جبلی خود درباره دیالوگهای فیلم توضیح داد:« مبنای فیلم«داره صبح میشه» به این شکل است .مبنای این فیلم بر کشف است . من خودم موقع تدوین باز کمی از دیالوگها را درآوردم. ولی این را بگویم که به هیچ عنوان هیچ دیالوگ برای دادن اطلاعات آسان و سر راست در فیلم نبوده است.»