
هنر و تجربه – بهزاد وفاخواه: این بخش از گفتوگو با مجید گرجیان را با سوالی درباره تفاوت کار فیلمبرداری در دوره دیجیتال با آنالوگ شروع کردیم. در ادامه صحبت به فیلمهای دیگری که او فیلمبرداری کرده مثل «گس» و «داره صبح میشه» رسیدهایم و البته با یک خوشبینی به پایان بردهایم. خوشبینی مجید گرجیان نسبت به آینده این سینما در عین نگرانیهای کوچکی که او دارد.
بیشتر فعالیت شما در دورهای بوده که تکنولوژی دیجیتال پا به سینما گذاشته. تفاوت این دوره با دوره نگاتیو را در چه چیزهایی میبینید؟ دیجیتالیسم چه فواید و مضراتی داشته است؟
بیایید تصور کنیم هنوز در دوران نگاتیو به سر میبریم. اولا که یکسری از فیلمها اصلا ساخته نمیشد. به خاطر محدودیتهایی که نگاتیو دارد. نگاتیو به خاطر دامنه گستردهای که نوار سلولوئید دارد شاید از خیلی از دوربینهای حال حاضر کارایی بیشتری داشته باشد، ولی دست و پاگیرتر است. کیم کی دوک فیلمی دارد که خودش از خودش ساخته. اگر دوربین نگاتیو بود میتوانست این کار را بکند؟ فیلم «کشتی نوح» ساکوروف یک نمای بلند ۹۶ دقیقه ای هست که آن را با دوربین دیجیتال گرفتند در حالی که با نگاتیو هزار فیتی فقط می شد ده دقیقه فیلمبرداری کرد!! تازه فوکوساش چه میشد؟ در همین سینمای خودمان هم فیلمهایی مثل «ماهی و گربه» و «روز مبادا» با نگاتیو اصلا امکان ساخت نداشتند. همیشه به نظر من فکر اصلی کار است که از همه چیز مهمتر است و وقتی یک هسته مرکزی به عنوان تفکر مرکزی فیلم داریم بقیه چیزها باید دور آن باشند و به تصویر کشیدن ایده کمک کنند. شما ببین سرعت تولید فیلمها چقدر رفته بالا. در نتیجه تعداد فیلمها هم میرود بالا. در گذشته فیلمبردارها یکجوری شیمیست هم بودند. دنسیتومتری، سنسیتومتری، تست لنز لابراتوار، اینکه با چه نگاتیوی که چقدر تاریخ دارد و چقدر کد طلایی دارد فیلم بگیریم و تنها کسی که میدانست قرار است چه اتفاقی بیافتد برای این نگاتیو، فیلمبردار بود. حالا اما کارها راحت شده است. این راحتی به این معنا نیست که منِ فیلمبردار کارم را سهل بگیرم، من معتقدم تکنولوژی در سینما باعث بهبود سرعت و کیفیت فیلمها شده است.
همیشه به نظر من فکر اصلی کار است که از همه چیز مهمتر است و وقتی یک هسته مرکزی به عنوان تفکر مرکزی فیلم داریم بقیه چیزها باید دور آن باشند و به تصویر کشیدن ایده کمک کنند
امکانات نورپردازی چقدر در دنیای دیجیتال فرق میکند ؟
هیچ فرقی. نورها سبکتر شدهاند خلق فضای بصری فیلم مبتنی بر نورپردازی ست. فقط تکنولوژی ساخت نورها مانند ابزار دیگر سینما پیشرفت چشمگیری کرده به عنوان مثال یک آرک شش هزار وات را چهار نفر باید از روی زمین بلند میکردند، دوفاز بود و حجیم! همان آرک حالا تکفاز و کوچک و سبکتر شده است و این در سرعت کار و هزینه تاثیر چشمگیری گذاشته است. یا به عنوان مثال آن زمان، بالن نور نبود که با روشن کردنش از ارتفاعی مناسب بشود یک نور مهتاب دیفیوز مناسب در شب ایجاد کرد. به نظر شخصی من، اینکه دوربینت آنالوگ است یا دیجیتال هیچ فرقی در کارگردانی ندارد. خروجی از مغز کارگردان و عوامل بیرون میآید، نه دوربین.
شاید بشود گفت اتفاقا دست را برای خلاقیت باز میگذارد. یعنی به جای اینکه همه ذهن عوامل معطوف دردسر و کار گِل بشود، میتوانی روی کار تمرکز کنی.
بله، کاملا درست است، به نظر من سینمای دیجیتال روی هزینه، راحتی خیال و سرعت عمل همه عوامل سینما تاثیر مثبت گذاشته و استرس ها و خطاها را به حداقل رسانده است.
«با یلدا جبلی پشت صحنه داره صبح میشه»
وقتی سینمای این دوره را با دهههای شصت و هفتاد مقایسه میکنیم به نظر میرسد نسل تصویریتری داریم. نسلی که سینمایش را از خود سینما گرفته است. برخلاف نسل قبل که از خود زندگی الهام میگرفت و سینما برایش ابزار بود. ویژگی سینه فیلی در این نسل بیشتر است. در جشنواره سال پیش هم دائم گفته میشد که فیلمبرداریهای خوب زیاد بوده در جشنواره. به نظر شما از لحاظ تصویری کار این نسل چه تفاوتی دارد؟
شاید به این دلیل باشد که در سال های اخیر فیلم های سینمای جهان با کیفیت خوب در دسترس همگان قرار گرفته است و همچنین دیدن آثار نقاشان و عکاسان بزرگ که براحتی در فضای مجازی موجود است، بر روی زیبایی شناسی سینماگران تاثیر گذاشته است.
من خوشبینم. از جهتی این نسل را شبیه به همان نسل اول موج نوی سینمای ایران میبینم، البته با تعداد فیلمسازان بیشتر. فیلمسازی هم خیلی راحتتر شده است. عیب این نسل اما این است که کمتر از آن نسل قبلی خوانده است
جمع خوبی در دفتر دی فیلم دارید. یک بار حامد رجبی فیلم ساخته و برزگر تهیهکننده بوده، یک بار برزگر فیلم ساخته و حامد رجبی نویسنده کار بوده و جمع ثابتی در همه کارها حضور دارند. فکر میکنم خلاقیتها اتفاقاً در جمع شکوفا میشوند. شما هم کم و بیش از این جمع هستید. در این مورد توضیح بیشتر میدهید.
ما همشهری هستیم. همدانی هستیم. مجید برزگر که استاد ما بوده در انجمن سینمای جوان همدان. به نظر من تنها جای مستقل، به مفهوم دقیق کلمه است که حامی فیلمسازان مستقل هم هست. من خیلی به آینده این سینما خوشبینم. چیزی که من میتوانم بگویم این است که نسل جدیدی دارد وارد میشود که جسور است و دقیقا میزند به هدف. باید شاکر بود که گروه هنر و تجربه باعث دیده شدن خیلی از فیلم هایی شد که به هر دلیلی مجال دیده شدن نداشتند.
پس شما حسابی خوشبینید؟
من خوشبینم. از جهتی این نسل را شبیه به همان نسل اول موج نوی سینمای ایران میبینم، البته با تعداد فیلمسازان بیشتر. فیلمسازی هم خیلی راحتتر شده است. عیب این نسل اما این است که کمتر از آن نسل قبلی خوانده است. آن نسل به خاطر کمبود امکانات بیشتر میخواند و بیشتر تحقیق میکرد و عمیق میشد. الان سختتر از فیلمساختن، ماندن در سینماست. اینکه چگونه میتوانی فیلمی بسازی و با آن در این دنیای پررقابت باقی بمانی؟